کد خبر : 318164
تاریخ انتشار : پنجشنبه 30 مرداد 1404 - 14:11
دسته‌بندی نشده
0 بازدید

برای ایران می‌جنگیم؛ حسم گفت برگرد | دستم را برای ایران روی آتش می‌گذارم | بازیکنان می‌خواهند برای مردم بجنگند

برای ایران می‌جنگیم؛ حسم گفت برگرد | دستم را برای ایران روی آتش می‌گذارم | بازیکنان می‌خواهند برای مردم بجنگند

به گزارش همشهری‌آنلاین، واژه سرمربی به‌خصوص در رده‌های ملی یادآور جدیت و خشم است. روبرتو پیاتزا جدیت را دارد که این لازمه موفقیت هر مربی است، اما او، سرمربی تیم ملی والیبال انگار تهی از هر خشمی است. خودش تأکید می‌کند که خوشحال بودن را دوست دارد؛ رابطه‌ای که از او و بازیکنان در لیگ

به گزارش همشهری‌آنلاین، واژه سرمربی به‌خصوص در رده‌های ملی یادآور جدیت و خشم است. روبرتو پیاتزا جدیت را دارد که این لازمه موفقیت هر مربی است، اما او، سرمربی تیم ملی والیبال انگار تهی از هر خشمی است. خودش تأکید می‌کند که خوشحال بودن را دوست دارد؛ رابطه‌ای که از او و بازیکنان در لیگ ملت‌ها دیدیم این را تأیید می‌کند. پیاتزا روح تازه‌ای به کالبد بی‌جان والیبال ایران دمیده و ما، ناامیدان را به روزهای خوب امیدوار کرده است؛ البته که تأکید می‌کند رویا نبافید و جایگاه واقعی ایران، رتبه سیزدهم جهانی را ببینید. صحبت‌های پیاتزا با تلویزیون همشهری نکته دیگری هم داشت؛ اینکه او خودش را از ما می‌داند؛ از ما ایرانی‌ها؛ وقتی او روز تلخ حمله رژیم صهیونیستی به ایران و حال‌وروز بازیکنان بعد از شنیدن این خبر را روایت می‌کند، ازجمله: «اسرائیل به ما حمله کرد» و این برای ما شیرین‌ترین همدلی بود. دوست داشتیم گفت‌وگو با پیاتزا طولانی‌تر و جامع‌تر باشد، اما جدیت در کار و پایبندی‌اش به زمانی که برایمان تعیین کرده بود، این اجازه را نداد.

فهمیدند چه می‌خواهم

ما در VNL خوب کار کردیم؛ البته در هفته اول می‌توانستیم خیلی بهتر باشیم، ولی نبودیم. واقعیت این است که بازیکنان ما نیاز به زمان داشتند تا بیشتر همدیگر را بشناسند، ولی خیلی سریع (بازی اول هفته اول) با برزیل، قوی‌ترین تیم جهان بازی کردیم. در آن شرایط ما ۱۰۰درصد آماده نبودیم و نتوانستیم مثل ۲هفته بعد مقابل تیم‌های دیگر خودمان را نشان بدهیم. سیستمی که من به‌عنوان مربی استفاده می‌کنم، همان سیستمی است که همه مربیان در دنیا استفاده می‌کنند. اتفاق خوب این بود که بازیکنان خیلی خوب متوجه شدند که من چه‌چیزی از آنها می‌خواهم و باید در سطح بین‌المللی به والیبال نگاه کنند. من از نظر ذهنی روی آنها کار کردم. همه بازیکنان ما جنگنده‌ هستند و من تلاش کردم بهترین خودم را برایشان بگذارم و آنها در زمین آزاد و راحت باشند. در این شرایط اگر بازیکنان بتوانند با هم ارتباط پیدا کنند، قدرت تیم خیلی بالا می‌رود.

هوادار برزیلی خبر جنگ را داد

این برای من کمی سخت است که بگویم جنگ روی نتایج بازی‌های ما تأثیر داشت یا نه؟ فقط می‌توانم بگویم در آن لحظات حس بازیکنان را درک می‌کردم؛ اینکه چه واکنشی به این موضوع داشتند و با چه شرایطی زمین بازی را ترک کردند. واقعیت این است که یکی از هواداران برزیل پیام جنگ را به من داد. یادم هست که استوارت (مربی بدنسازی) به شانه من زد و گفت آن مرد می‌خواهد پیامی را به شما بدهد. آن پیام، همان پیامی بود که همه دیدند و شنیدند و آن لحظه برای من فقط یک چیز معنا داشت؛ اینکه چه لزومی است که جنگ رخ بدهد؟ مهم نیست این جنگ کجا باشد؛ مهم این است که چرا باید جنگ کنیم؟ ورزش کاملا مقابل جنگ قرار دارد؛ به‌خصوص رشته ورزشی ما که بازیکنان با یک تور از هم جدا شده‌اند و آخر بازی هم دست یکدیگر را می‌فشارند.

دشمن به ما حمله کرد

در بازی با آمریکا بود که متوجه شدیم، اسرئیل به ما حمله کرده است. آن لحظه من به این فکر می‌کردم که بازیکنان من چطور می‌خواهند زمین را ترک کنند یا اعضای کادر چطور می‌خواهند با این موضوع کنار بیایند. در آن دقایق به بازیکنان و مربیان تیم حریف نگاه کردم و دیدم که آنها در آن موقعیت چطور ما را بررسی می‌کنند. قبل از بازی، طرفداران تیم حریف که داخل زمین بودند، پرچم آمریکا و اسرائیل را کنار هم قرار داده بودند. آن لحظه دلیل این کار را نمی‌دانستم، دقیقا بعد از بازی متوجه شدم که چرا آن پرچم‌ها کنار هم بودند. در آن موقعیت تنها کاری که انجام دادم، این بود که همزمان از قلب و مغزم استفاده کنم. بازیکنان ما در آن شرایط رفتار فوق‌العاده‌ای داشتند. آنها پذیرفتند که چه اتفاقی افتاده و تلاش کردند درست فکر کنند. در آن موقعیت یاد جنگ ایران و عراق افتادم که در دوران جوانی از طریق تلویزیون پیگیرش بودم. تنها چیزی که می‌توانستم به بازیکنانم بگویم این بود که خودشان را کنترل کنند تا بتوانند درست فکر کنند. آنها درد خانواده و دوستانشان در ایران را داشتند.

حسم گفت برگرد

چرا به ایران برگشتم؟ اول باید بگویم که من دیوانه نیستم. من همیشه با سرپرست تیم و رئیس فدراسیون در ارتباط هستم و اگر آنها به من اطمینان ‌دهند که می‌توانم در ایران بمانم، پس پیام این است که ما می‌توانیم همین‌جا باشیم و از این کشور لذت ببریم؛ البته در ایتالیا مادرم و دوستم به من گفتند: مطمئنی می‌خواهی بروی آنجا؟ گفتم: بله، نه فقط چون این کار من است؛ چون قبل از هر چیزی این حس من است که می‌گوید باید آنجا باشم. اگر بازیکنان من آماده جنگیدن هستند، من هم در کنار آنها می‌جنگم.

دوست دارم خوشحال باشم

من خوش‌شانس هستم؛ چون با حسم کار می‌کنم. اگر کسی از من بپرسد دوست داری چه کاری انجام بدهی، می‌گویم فقط دوست دارم مربی والیبال باشم. اصلا مهم نیست کجا هستم، من کاری را که می‌خواهم انجام می‌دهم و خوشحالم و اینکه دوست دارم هر روز خوشحال باشم؛ چرا باید عصبانی باشم، مقابل چی و کی؟ حتی لیوانی که پر نیست، همیشه برای من کامل است و هیچ‌وقت به خالی بودن آن نگاه نمی‌کنم. رابطه من با بازیکنان چیزی است که با هم می‌توانیم شکل بدهیم. من یک معلم نیستم، یک استاد نیستم، من فقط مترجم والیبال هستم که اطلاعات را به بازیکنان می‌رسانم و زبان بین‌المللی والیبال را به آنها یاد می‌دهم. بازیکنان لحظه به لحظه متوجه حرف‌های من می‌شوند و در این موقعیت‌هاست که روابط را شکل می‌دهیم. همه برای تیم خیلی مهم هستند؛ به‌خصوص بردیا سعادت. او برای تیم ما خیلی مهم است و برای من خیلی دردناک بود که بردیا را کنار بگذاریم. او کل تابستان کار فوق‌العاده‌ای کرد و مطمئنم که دوباره به تیم برمی‌گردد و شاید نخستین بازیکن باشد، ولی برای مسابقات جهانی باید ۱۴بازیکن انتخاب می‌کردم. اگر می‌خواهید رابطه من با بازیکنان را بدانید بهتر است از آنها بپرسید نه از من.

قول به هواداران

از هواداران می‌خواهم ما را حمایت کنند؛ حتی موقعی که خیلی خوب بازی نمی‌کنیم؛ به‌خاطر اینکه من حاضرم دستانم را روی آتش بگذارم (نوعی قسم) و با اطمینان بگویم تیم ما هر لحظه و برای هر بازی می‌جنگد و تا موقعی که من هستم تیم این حس جنگندگی را دارد و ما سعی می‌کنیم در رده‌بندی جهانی به سطح بالاتر برسیم. هواداران مطمئن باشند که بازیکنان می‌خواهند برای مردم ایران بجنگند و این موضوع خاصی برای من است.

کدام نسل طلایی؟

می‌گویید تیم قبلی که موفق بوده، نسل طلایی والیبال ایران بوده است. مطمئنا نسل طلایی یک چیزی را می‌خواسته که شده نسل طلایی، اما باید بگویم آن نسل چیز خاصی هم به‌دست نیاورده است، پس چرا باید اسمش نسل طلایی باشد؟ برای شما مثالی می‌زنم؛ ما در ایتالیا به بازیکنانی نسل طلایی می‌گوییم که ۳دوره قهرمان جهان شده‌اند، (اوایل دهه ۹۰میلادی) لیگ‌های زیادی را برده‌اند و قهرمانی‌های اروپایی متعددی داشته‌اند. الان متوجه نمی‌شوم چرا به بازیکنانی که قبلا در تیم ملی ایران بوده‌اند، نسل طلایی می‌گویند. درست است که آنها بازیکنانی بوده‌اند که خودشان را به تیم‌های رده‌ بالای والیبال جهان نزدیک‌تر کرده‌اند و توانسته‌اند فضایی را ایجاد کنند که هواداران بیشتر والیبال را دنبال کنند و بیشتر از آن لذت ببرند و از این نظر اسم نسل طلایی را برای آنها قبول دارم، اما خود آنها هم می‌دانند قبل از همه خولیو ولاسکو بود که والیبال ایران را جلو برد. او نشان داد که می‌تواند مقابل همه تیم‌های جهان بازی کند و رقابت خیلی نزدیکی با آنها داشته باشد. در بازی‌ای که ایتالیا در لیگ جهانی و در خانه به ایران باخت، خیلی هوادار ایرانی در ورزشگاه حضور داشتند، آن لحظه متوجه شدم که یک تحرکی در والیبال ایران آغاز شده است.

کار خاصی می‌کنیم

نسل فعلی بازیکنان والیبال ایران می‌تواند به نسل قبلی نزدیک شود و حتی جلوتر هم برود، ولی ما باید خیلی کار کنیم و ساختاری را که برای رشد دادن بازیکنان نیاز داریم، جا بیندازیم. احساس من این است که ما می‌توانیم کار خاصی انجام بدهیم و این حس به‌خاطر این است که ایران بازیکنان و استعدادهای والیبالی خیلی خوبی دارد. واقعا استعدادهای خاص و خوبی در ایران هست. حسی که روزهای اول داشتم و الان هم دارم، این است که مربی به تنهایی کافی نیست. اگر می‌خواهی قابلیت‌ها را در آینده رشد بدهی، باید بدانی چه تاریخچه‌ای داری، در تاریخ خودت ببینی چه اشتباهاتی داشته‌ای و برای بهتر شدن جلوی آن اشتباهات را بگیری.

نیما مثل یاکوخانوفسکی

توماس توتولو، دستیار من که قبلا هم ایران بوده، به من گفت باید نیما باطنی را ببینی. من به او خیلی اطمینان دارم و به‌خاطر همین با این بازیکن تماس گرفتم. نیما یک استعداد خوب است. او قد بلندی دارد و بین بازیکنانی که در والیبال ایران هستند، از نظر دفاعی بهترین است. او واقعا از نظر دفاعی بازیکن بااستعدادی است. اگر بخواهم قابلیت‌هایی را که نیما در دفاع دارد، فقط با یک بازیکن در جهان مقایسه کنم، آن بازیکن یاکوب کوخانوفسکی، کاپیتان تیم ملی لهستان است. (این بازیکن در لیگ ملت‌های ۲۰۲۵ارزشمندترین بازیکن رقابت‌ها شد.) این دو فقط یک تفاوت دارند؛ اینکه کوخانوفسکی مثل باطنی قد بلندی ندارد. معمولا آنهایی که قد بلندی دارند، مثل آنهایی که کوتاه‌تر هستند، سریع نیستند، ولی نیما واقعا سریع است. او چشم‌های خوبی دارد؛ چشم‌های خوب یعنی خیلی خوب می‌تواند آن طرف تور را ببیند، می‌داند کجا باید بایستد و … در تیم‌های زیر۱۹سال سرعت توپ و سرعت بازیکنان در حمله، سرویس و حتی پاس با تیم‌های بزرگسالان تفاوت زیادی دارد. ترجیح ما این است که باطنی در تمرینات کنار تیم ملی باشد تا بتوانیم این فاصله را از بین ببریم. این حرف‌ها به این معنا نیست که او دقیقا یکی مثل کوخانوفسکی می‌شود؛ البته شاید بهتر هم شود، من نمی‌دانم و دوست ندارم بگویم ان‌شاءالله که می‌شود، اما نیما باید از نظر ذهنی روی خودش کار کند. خود او است که باید کار کند و باید خیلی هم سنگین کار کند. بعد از آن می‌تواند همه‌چیز را به‌دست بیاورد.

المپیک؛ هدف نه رویا

در حال‌حاضر ما هیچ‌شانسی برای حضور در بازی‌های المپیک ۲۰۲۸نداریم؛ چون در رتبه۱۳جهانی هستیم. ما نسبت به قبل ۲پله بالا آمده‌ایم و این نشان می‌دهد روزبه‌روز باید کار کنیم و جلو برویم. هدف من این است که تیم را به المپیک ۲۰۲۸ببرم. من نمی‌دانم که شما آیا دقیقا تفاوت بین رویا و هدف را می‌دانید؟ موقعی که نخستین‌بار اینجا آمدم گفتم یک رویا دارم و این درست نیست و الان می‌گویم من یک هدف دارم. تفاوت رویا و هدف را زمان مشخص می‌کند. شما باید یک زمان را برای خودتان درنظر بگیرید و برای رسیدن به هدفی که داشته‌اید تلاش کنید. زمان رسیدن ما به هدف ۲۰۲۸است؛ نه دیرتر. من سعی می‌کنم با بازیکنان بهترین کار را انجام بدهم تا به این هدف برسیم. رویا برای ما تمام‌شده و فقط وقتی در تختخواب هستم به رویاهایمان فکر می‌کنم، ولی آنجا هیچ‌اتفاقی نمی‌افتد؛ فقط هدف، هدف، هدف و هدف مهم است.

اهل دنیای مجازی نیستم

چند ویدئو از من وایرال شده و من فقط یکی را دیده‌ام؛ همانی که بعد از بازی با لهستان پخش شد. بازی بعدی ما با چین بود و در مسیر سالن به هتل، به ذهنم رسید که باید چند حرکت را ببینم و به بازیکنان بگویم، ولی ویدئوهای بعدی را ندیدم. من کلا آدم فضای مجازی نیستم. در اینستاگرام نیستم و نخواهم بود. زندگی واقعی من در زمین، باشگاه و سالن مسابقات است. من دوستان کمی دارم، ولی دوستانم واقعی هستند و اگر امروز اینجا برای من اتفاقی بیفتد، مطمئنم همان روز ۴نفر از آنها اینجا حاضر می‌شوند. ۲نفر از این دوستانم پارما زندگی می‌کنند؛ یکی بیرون پارما و یکی از آنها هم در آمریکاست. ارتباط باید واقعی باشد نه روی موبایل و نه در فضای مجازی.

دستم را برای ایران روی آتش می‌گذارم
رؤیا نه؛ هدف داریم
بازیکنان می‌خواهند برای مردم بجنگند
حسم گفت به ایران برو

روبرتو پیاتزای ایتالیایی، سرمربی تیم ملی والیبال ایران که بار دیگر نگاه‌ها را به این رشته تغییر داده، در گفت و گوی اختصاصی با تلویزیون همشهری از حضورش در تهران پس از جنگ می‌گوید

منبع خبر: همشـهری

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn