زندگی در «بابِل باستان» چگونه بود؟

فرادید| شهر بابل که کنار رود فرات در جنوب بینالنهرین قرار داشت، زمان حکومت پادشاه حمورابی (۱۷۹۲ تا ۱۷۵۰ پیش از میلاد) به اوج شکوفایی خود رسید. به فرمانروایی او، پایتخت امپراتوری بابل به مرکزی چندقومیتی و پرجنبوجوش تبدیل شد و مهاجران زیادی از بخشهای مختلف به آنجا میآمدند. به گزارش فرادید، اگرچه امپراتوری بابل از سال
فرادید| شهر بابل که کنار رود فرات در جنوب بینالنهرین قرار داشت، زمان حکومت پادشاه حمورابی (۱۷۹۲ تا ۱۷۵۰ پیش از میلاد) به اوج شکوفایی خود رسید. به فرمانروایی او، پایتخت امپراتوری بابل به مرکزی چندقومیتی و پرجنبوجوش تبدیل شد و مهاجران زیادی از بخشهای مختلف به آنجا میآمدند.
به گزارش فرادید، اگرچه امپراتوری بابل از سال ۱۸۹۴ تا ۱۵۹۵ پیش از میلاد در حال قدرتگیری و کسب شکوه بود، اما حمورابی با فتح شهرهایی مانند اور، اشنونا، آشور، نینوا و توتول، قلمرو خود را تا اندازه زیادی گسترش داد. در نتیجه، فرهنگ، اقتصاد، اجتماع و دین، بهویژه در پایتخت، شکوفا شدند.
دعایی برای پادشاه: این پیکرهی مسی که در قرن هجدهم پیش از میلاد ساخته شده، نمایانگر فردی در حال دعاست و به خدای آمورو تقدیم شده است. روی آن کتیبهای حک شده که در آن از این خدا خواسته شده از حمورابی، پادشاه بابل، محافظت کند
زندگی روزمره، خانواده و طلاق
هزاران متن میخی بجامانده از این دوره، ما را با زندگی بابلیان آشنا میکند. این متون درباره فتوحات شاهان، جنگها، سفارتهای دیپلماتیک و قوانین حقوقی هستند، اما نکات جالبی هم درباره زندگی روزمره مردم، دغدغهها و نگرششان به خانواده و معاملاتشان ثبت کردهاند. خانههای بابلی همواره دو یا سه اتاق داشتند که گرداگرد حیاطی باز ساخته میشدند. گرانترین خانهها امکاناتی مانند حمام، اتاقهایی با قفلهای فلزی برای نگهداری اشیای قیمتی و فضاهایی مذهبی داشتند.
خانواده کانونی بود که کل ساختار جامعه بر محور آن شکل گرفته بود. خانههای معمولی که خانوادههای بابلی در آن زندگی میکردند، معمولاً دو یا سه اتاق داشتند و گاهی هم بیشتر که پیرامون یک حیاط باز ساخته میشدند. برخی از این اتاقها احتمالاً اتاق خواب بودند، اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد برخی دیگر به کارگاه یا انبار اختصاص داشتند. خانههای ثروتمندان امکانات بیشتری داشت، از جمله حمام، اتاقهایی با سامانههای امنیتی فلزی برای نگهداری اشیای قیمتی و فضاهایی که ویژه نیایشهای مذهبی بود.
مُهر خدایان: این مُهر در دوران حکومت حمورابی، پادشاه بابل در اوایل هزاره دوم پیش از میلاد ساخته شده است
خانوادهها در بابل همواره بر پایهی ازدواج تکهمسری شکل میگرفتند. چندهمسری از دید قانونی مجاز بود، اما تنها در شرایط خاص؛ برای نمونه، اگر همسر نخست نمیتوانست فرزندی به دنیا آورد یا تاجری برای مدت طولانی در شهر دیگری اقامت داشت، آنجا ازدواج دوم میکرد. گاهی قرارداد ازدواج که در زبان اکدی ریکیستو (rikistu) نامیده میشد (واژهای که برای انواع دیگر قراردادها هم بهکار میرفت) بهشکل مکتوب تنظیم میشد و جزئیاتی داشت مانند میزان جهیزیهای که خانوادهی عروس باید فراهم میکرد.
در یکی از متون مربوط به قرن هجدهم پیش از میلاد، مردی به نام آهامنیرشی تصمیم میگیرد نامزدیاش را بهم بزند و از ازدواج صرفنظر کند. در متن چنین آمده: «در حضور این شاهدان، از آهامنیرشی پرسیدند: آیا این زن هنوز هم همسر تو است؟ او پاسخ میدهد: مرا میتوانید به میخ بیاویزید، بله، حتی تکهتکهام کنید، اما با او ازدواج نخواهم کرد! همین را از زن پرسیدند و او پاسخ داد: من هنوز شوهرم را دوست دارم. با این حال، مرد نپذیرفت و لبهی ردای زن را گره زد و برید.» بریدن لبه لباس نماد پایان رابطه و فسخ رسمی نامزدی یا ازدواج در آن دوران بود.
حکمرانی عادلانه
قانون پرهیبت: این سنگنوشته که ۲۸۲ قانون روی آن حک شده، شامل مجموعه قوانین صادرشده توسط حمورابی، پادشاه بابل، میشود. نقش برجستهای بالای متن، حمورابی را ایستاده در برابر خدای عدالت، شاماش نشان میدهد
فرزندخواندگی و وارثان
فرزنددار شدن هدف اصلی ازدواج بود و اگر زوجی به هر دلیلی نمیتوانست بچهدار شود، پروتکلهایی برای این شرایط وجود داشت. آنها میدانستند رحم نقش حیاتی در تولیدمثل دارد. در حماسه بابلی آتراهاسیس که درباره آفرینش انسانها و طوفان بزرگ است، جملهای وجود دارد که میگوید: «رحم باز بود و بچه میزایید.» متونی پزشکی نیز باقی ماندهاند که نشان میدهند بابلیها برای مقابله با نازایی از گیاهان دارویی خاص، طلسمها و حتی هنرهای جادویی استفاده میکردند.
عدالت سلطنتی: در این تصویر که رابرت تام در قرن بیستم کشیده، فردی با فروتنی نزد حمورابی، پادشاه بابل که بر تخت سلطنت نشسته، درخواست خود را مطرح میکند
زوجهایی که فرزند بیولوژیکی نداشتند، امکان فرزندخواندگی داشتند؛ چه نوزاد، چه کودک بزرگتر یا نوجوان. با توجه به تعداد زیاد متونی که درباره فرزندخواندگی باقی مانده، این پدیده کم و بیش رایج بوده است. به وسیله این عمل، رابطه قانونی فرزندخواندگی بین فرزندخوانده و خانوادهاش برقرار میشد که معادل رابطه بیولوژیکی بود. دلایل زیادی برای فرزندخواندگی وجود داشت؛ مانند بدست آوردن وارث، شاگرد یا فردی که در دوران پیری از والدین فرزندخوانده مراقبت کند. داشتن کسی که آیینهای تدفین را انجام دهد هم یکی دیگر از دلایل فرزندخواندگی بود. از سوی دیگر، فرزندخوانده میتوانست با به ارث بردن دارایی، یادگیری حرفهای خاص یا در مورد کودکان خردسال، پرورش یافتن از کودکی بهرهمند شود. در بسیاری از اسناد آمده که کودک فرزندخوانده به عنوان شاگرد نزد پدرخواندهاش آموزش دیده است.
دیدگاهها درباره سقط جنین
تصویر خیابانی در بابل باستان، بازآفرینیشده از یک نقاشی از بالاژه بالوگ در اواخر قرن بیستم
شواهد متناقضی درباره نگرش بینالنهرینیها به سقط جنین وجود دارد. یک متن پزشکی، آن را مجاز دانسته و دستور تهیه ترکیبی از هشت گیاه با شراب برای انجام سقط داده است. اما قوانین آشور میانه از قرن ۱۴ پیش از میلاد، سقط را بهشدت محکوم کرده و مجازات مرگ (نیزهکوب کردن) را برای زن تعیین کردهاند.
صنعتگران و بازرگانان
پسران در خانه حرفهای میآموختند که مهمولاً حرفه پدرشان بود. از جمله مشاغل رایج میتوان به کاتبان، کاهنان، صنعتگران، بافندگان، آهنگران، نانواها و بناها اشاره کرد. همچنین زنها، کودکان و بردگان در صنایع نساجی مشغول به کار بودند. بازرگانان این کالاها را از مسیرهای تجاری شناختهشده در سراسر بینالنهرین به فروش میرساندند.
این لوح حکاکیشده از بابل، خدایان و مردم را در حال انجام نذورات نشان میدهد، قرن ۱۸ پیش از میلاد
دادگاه و قضاوت
قدرت جامعه بابلی بر پایه حکومت متمرکز، دیپلماسی و قانون استوار بود. قانوننامه حمورابی (شامل ۲۸۲ قانون)، نظم اجتماعی و اقتصادی را برقرار میکرد. در دادگاهها، طرفین دعوا نمایندگی خودشان را بر عهده داشتند و وکیل وجود نداشت. حضور قاضیان، اعتبار دادگاه را افزایش میداد. در موارد مهم، شاه خود قضاوت میکرد.
تفریح و جشنها
تفریح بخشی از زندگی روزمره بود. مردم موسیقی مینواختند، میرقصیدند و سرگرمیهایی چون آوازخوانی، ماربازی، بندبازی و بازی با خرس داشتند. از جمله بازیها، نوعی تاسانداختن با استخوان مچ پای حیوانات بود که گاهی هم برای پیشگویی از آن استفاده میشد.
استراحت در بابل: یک خانواده مرفه بابلی در باغ عمارت خود، تصویرسازی قرن بیستم
بابلیها در جشنها و مراسم مذهبی شرکت میکردند، از جمله جشن آکیتو یا جشن سال نو که اهمیت زیادی داشت. این جشن به بزرگداشت مردوک، خدای اصلی پانتئون بابلی و یادبود پیروزی او بر الهه تیامات اختصاص داشت. آکیتو لحظه اتحاد آسمان و زمین، ثروتمندان و فقرا، خدایان و مردم عادی بود. این بنیاد اجتماعی که در امپراتوری قدیم شکل گرفت، زمینه را برای تبدیل بابل به جواهری در دنیای باستان فراهم کرد.
ستایش سال نو برای مردوک
جزئیاتی از تصویری روی نقش برجستهای در نمرود که خدای مردوک را به شکل اژدها نشان میدهد. قرن نهم پیش از میلاد، موزه لوور، پاریس
جشن سال نو بابِل، آکیتو، ریشه در آیینی باستانی از هزاره سوم پیش از میلاد داشت و به جو ربط داشت. این جشن حوالی ماههای مارس و آوریل برگزار میشد. یکی از لحظات مهم جشن زمانی بود که حماسه خلقت انوما الیش بهشکل بلندخوانی در «خانه سال نو» در شمال بابل قرائت میشد. این متن قدیمی داستان خلقت جهان را روایت میکند که در آن خدای مردوک، دشمنش الهه تیامات را شکست داد و بدنش را به دو قسمت تقسیم کرد تا آسمان و زمین را به وجود آورد. تندیسی از نابو، پسر خدای بزرگ مردوک، از شهر نزدیک بُرسیپا آورده شد؛ سپس تمام تندیسهای آیینی در برابر مردم شادمان به نمایش درآمد. این جشن بیش از هزار سال در منطقه برگزار میشد، و تا قرن سوم میلادی ادامه داشت.
مترجم: زهرا ذوالقدر
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0