تصاویر؛ 12 انیمیشن دریمورکس که از آثار دیزنی بهترند

کمپانی انیمیشنسازی دیزنی از همان روزی که سینما جان گرفت و انیمیشن متولد شد تا امروز بدون هیچ رقیبی بر این قلمرو فرمانروایی کرده است. البته دورههای پر فراز و نشیبی هم داشته است و تا همین لحظه، شانزده انیمیشن دیزنی میتوانیم نام ببریم که امتیازات ناامیدکنندهای گرفتهاند. در این میان استودیوهایی مثل وارنر، ایلومینیشن، نیکلودئون و چند رقیب دیگر گهگاه
کمپانی انیمیشنسازی دیزنی از همان روزی که سینما جان گرفت و انیمیشن متولد شد تا امروز بدون هیچ رقیبی بر این قلمرو فرمانروایی کرده است. البته دورههای پر فراز و نشیبی هم داشته است و تا همین لحظه، شانزده انیمیشن دیزنی میتوانیم نام ببریم که امتیازات ناامیدکنندهای گرفتهاند. در این میان استودیوهایی مثل وارنر، ایلومینیشن، نیکلودئون و چند رقیب دیگر گهگاه با یک موفقیت بزرگ، قلب امپراتوری میکیماوس را برای لحظهای به تپش انداختهاند. اما حقیقت این است که دیزنی بهویژه بعد از در آغوش کشیدن پیکسار هرگز با تهدیدی پایدار و جدی روبهرو نبوده است. تا آنکه نامی تازه بر پردهها ظاهر شد؛ انیمیشن دریمورکس.
دریمورکس نهتنها در سی سال گذشته آرام آرام گنجینهای قدرتمند از انیمیشنهای ماندگار ساخته، بلکه بارها بیپروا رو در روی دیزنی ایستاده است. برخی از آثارش بهوضوح پاسخی مستقیم به انیمیشنهای دیزنیاند و گاهی حتی تنها یک یا دو سال پس از اکران آنها منتشر میشوند. از سوی دیگر، بارها پیش آمده است که دریمورکس نخستین جرقه یک ایده تازه را زده که آنقدر در فرهنگ عامه ریشه دوانده که دیزنی ناچار شده است نسخه خودش را از آن بسازد. به هر سو که نگاه کنیم، انیمیشن دریمورکس بارها و بارها چه در خلاقیت و چه در گیشه دست بالا را در این نبرد داشته است. در ادامه 12 انیمیشن دریمورکس را نام بردیم که از آثار دیزنی بهترند.
1. غارنشینان (The Croods)
- محصول: 2013
- کارگردان: کرک دمیکو
- صداپیشهها: نیکلاس کیج، اما استون، رایان رینولدز
- امتیاز راتن تومیتوز: 71 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.1 از 10
وقتی نگاهی به فهرست فیلمهای پیکسار از بدترین تا بهترین میاندازیم، پایینترین جایگاه برای اثری مستقل و بدون دنباله یا اسپینآف، به دایناسور خوب (The Good Dinosaur) تعلق دارد. این انیمیشن ایدهی جذابی داشت. جهانی را تصور کنید که در آن دایناسورها هرگز منقرض نشدهاند و به جای انسانها، خودشان مسیر تکامل هوشمندانه را طی میکنند. اما مشکل اینجاست که دایناسور خوب بیش از هر فیلم دیگری از پیکسار، مستقیما مخاطب کودک را نشانه گرفت و همین باعث شد اثری ساده، سبک و کمجانتر از استاندارد همیشگی این استودیو بر جای بماند.
بدتر از همه اینکه دو سال پیش از دایناسور خوب، دریمورکس با انیمیشن غارنشینان مشت محکمتری بر میز ماقبل تاریخ کوبیده بود. این انیمیشن داستان خانوادهای را روایت میکند که در عصری خیالی به نام کرووداسیوس زندگی میکنند. این تصمیم خلاقانه برای خلق عصری تازه به سازندگان اجازه داد با آزادی بیشتری داستان را روایت و موجوداتی متنوعتر و تازهتر خلق کنند نه فقط دایناسورها، ببرهای دندانخنجری یا ماموتهای تکراری.
از سوی دیگر این آزادی هنری به فیلمسازان امکان داد تا با دستاوردهای بشری در خط زمانی داستان هم شوخی کنند و آن را به دلخواه شکل دهند. اما مهمتر از همه این است که غارنشینان شخصیتهایی زنده و جذاب و کاراکترهایی دارد که تماشاگر واقعا برایشان دل میسوزاند و با سرنوشتشان همراه میشود. در مقابل و در دایناسور خوب حتی سخت است که تنها یک ساعت بعد از پایان فیلم، نام دایناسور اصلی و انسانی که همسفرش شده بود را به خاطر بیاوری.
2. ماداگاسکار (Madagascar)
- محصول: 2005
- کارگردان: اریک دارنل، تام مکگراث
- صداپیشهها: بن استیلر، کرک راس، دیوید شویمر
- امتیاز راتن تومیتوز: 55 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.9 از 10
ماجرای جنجالی شیرشاه (Lion King) که دیزنی دوست دارد آن را برای همیشه فراموش کند بر سر این بود که داستان اصلی فیلم چندان هم ارجینال به نظر نمیرسید. البته بخش بزرگی از امپراتوری انیمیشن دیزنی بر پایه قصهها و شخصیتهایی بنا شده که یا با اجازه اقتباس شدهاند، یا چون در مالکیت عمومی بودهاند آزادانه استفاده شدهاند. اما به ندرت پیش آمده بود که دیزنی به شکلی چنین آشکار به کپیبرداری متهم شود و امیدوار باشد کسی متوجه نشود.
البته این آخرین بار هم نبود و در سال 2006، وقتی پای انیمیشن دنیای وحش (The Wild) وسط آمد، شکست تجاری و هنری فیلم آنقدر سنگین بود که دیگر کسی حتی حوصله شکایت کردن هم نداشت. شباهت دنیای وحش به ماداگاسکار در حدی بود که کلودیا پیوگ از یواسای تودی آن را مقلدترین انیمیشن سالهای اخیر نامید. هر دو فیلم فقط یک گروه حیوانات انساننما ندارند، بلکه داستان هر دو دقیقا درباره حیواناتی از باغوحش سنترال پارک است که سر از آفریقا درمیآورند و در تلاش برای سازگاری با زندگی تازه، وارد ماجراهای بامزه و پرخطر میشوند.
اما تفاوت در نتیجه آشکار است. حتی اگر ماداگاسکار را اثری متوسط در کارنامه دریمورکس بدانیم، باز هم فاصلهاش با دنیای وحش زمین تا آسمان خواهد بود. ماداگاسکار توانست بیش از سه برابر امتیاز ناچیز 18 درصدی راتن تومیتوز را که نسخه تقلیدی دیزنی به سختی به دست آورد، کسب کند. دنیای وحش به شکل ناخوشایندی حتی از نظر فنی هم غافلگیرکننده بود. بخشی که معمولا دیزنی در آن بیرقیب ظاهر میشد، یعنی کیفیت انیمیشن، این بار به شکلی حیرتآور پایینتر از استاندارد بود. آنقدر که برای یک انیمیشن سینمایی در سال 2006، نه فقط از دیزنی، بلکه از هر استودیوی دیگری هم غیر قابل قبول به نظر میرسید.
3. عزیز مصر (The Prince of Egypt)
- محصول: 1998
- کارگردان: سایمون ولز، برندا چپمن
- صداپیشهها: وال کیلمر، رالف فاینس، میشل فایفر
- امتیاز راتن تومیتوز: 79 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10
در نیمه دوم دهه 90 میلادی، دیزنی بهوضوح به سراغ قصههای تاریخی رفت. آغاز این مسیر هم با گوژپشت نتردام (The Hunchback of Notre Dame) در سال 1996 بود که در فرانسه قرن شانزدهم میگذرد و بر پایه رمان مشهور ویکتور هوگو ساخته شده است. البته همه چیز باید رنگ و بوی دیزنی به خود میگرفت؛ ترانههای شاد، مجسمههای گارگویل بامزه و شوخطبع و حذف زوایای تیره و خشن داستان اصلی.
در نسخه دیزنی، قصه زندگی مردی گوشهگیر به نام کوازیمودو (تام هالس) روایت میشود که دل به دریا میزند و برای نخستین بار به میان مردم میرود و فورا با تمسخر آنها روبهرو و طرد میشود. انیمیشن دریمورکس که هنوز در سالهای اولیه شکلگیری خود بود، در اواخر دهه 90 و اوایل 2000 مسیر مشابهی در اقتباس از منابع اصلی در پیش گرفت. این مسیر با عزیز مصر در سال 1998 آغاز شد که داستان تبدیل شدن موسی از شاهزاده به پیامبر را بر اساس کتاب سفر خروج (Book of Exodus) روایت میکند.
هرچند در عزیز مصر هم ترانههایی وجود دارد، اما حس و حال آنها کاملا با فضای فیلم همخوانی دارد که برخلاف گوژپشت نتردام دیزنی است که ترانههای شاد به زور در داستانی تاریک و گوتیک جا داده شدهاند. به همین ترتیب عزیز مصر برای خانواده مناسب و دلپذیر است و داستان را کمی سبکتر میکند، اما نه به اندازهای که روح و پیام اصلی منبع الهامش را کاملا زیر پا بگذارد. در حالی که امروز گوژپشت نتردام تقریبا از یادها رفته است عزیز مصر همچنان مورد ارزیابی مثبت قرار میگیرد و بارها شاهد بازگشت فرهنگی بوده است. از جمله یک نمونه بهخصوص برجسته که در دوران همهگیری کووید رخ داد و دوباره نگاهها به این اثر کلاسیک جلب شد.
4. ظهور نگهبانان (Rise of the Guardians)
- محصول: 2012
- کارگردان: پیتر ریمزی
- صداپیشهها: هیو جکمن، جود لا، الک بالدوین
- امتیاز راتن تومیتوز: 75 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10
از وقتی جورج لوکاس در سال 2012 جنگ ستارگان (Star Wars) را به دیزنی فروخت، تنها سمت رسمی او، تهیهکنندگی اجرایی بوده و بس. البته یک استثنا هم وجود دارد آن هم انیمیشن جادوی عجیب (Strange Magic) محصول دیزنی در سال 2015 است که لوکاس 15 سال روی آن فکر کرده بود. او در نهایت فقط بهعنوان نویسنده داستان حضور داشت و نگارش فیلمنامه و کارگردانی را به دیگران سپرد.
این ماجراجویی فانتزی تلاش داشت با بازآفرینی کلیشههای کلاسیک برای مخاطب مدرن نوعی قصهی افسانهای تازه خلق کند. اما متاسفانه جادوی عجیب بدترین وداع ممکن برای یک خالق بزرگ بود. فیلم از سوی منتقدان کاملا نفی شد و در گیشه هم شکست سنگینی خورد. انیمیشن دریمورکس در دهه 2010 نسبت به دیزنی کنترل بهتری روی ژانر فانتزی و اکشن داشت و دقیقتر بگویم، پیش از جادوی عجیب، هنر قدیمیها را نو کرده بود.
ظهور نگهبانان شخصیتهای کلاسیک فولکلور مثل بابانوئل، خرگوش عید پاک، مرد ترسناک (بوگیمن)، سندمن و جک فراست را به یک تیم شبیه انتقامجویان (Avengers) تبدیل کرد که بهطور مخفیانه از جهان در مقابل شر محافظت میکنند. این فیلم نه تنها قبل از انتشار جادوی عجیب، آن را کماهمیت جلوه داد، بلکه بهعنوان جایگزینی کامل و دوستانه برای کودکان در دنیای فیلمهای کامیکبوکی که اغلب بزرگ و ترسناک به نظر میرسیدند هم موفق بود.
5. آن سوی پرچین (Over the Hedge)
- محصول: 2006
- کارگردان: تیم جانسون، گری کرکپاتریک
- صداپیشهها: بروس ویلیس، گری شندلینگ، استیو کارل
- امتیاز راتن تومیتوز: 75 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.7 از 10
انیمیشنهای زیادی از نمایشنامههای ویلیام شکسپیر الهام گرفتهاند مثل شیرشاه که از عناصر هملت استفاده کرد اما تا سال 2011 و نومئو و ژولیت (Gnomeo & Juliet)، هیچ فیلمی ارتباطش با این نمایشنامهنویس بزرگ را اینقدر آشکار نکرده بود. این بار، مونتگها و کاپولها خانوادههایی از گنومهای باغچهای در حیاطهای همسایه هستند و دو عاشق اصلی نه در یک مهمانی، بلکه در خلال ماجراجوییهای مخفیانه با هم آشنا میشوند.
شخصیتهای دیگر شامل فلامینگوهای پلاستیکی، آبپاشهای باغچه و حتی مجسمهای از ویلیام شکسپیر با صدای پاتریک استوارت هستند. البته تمام داستان با ترانههای التون جان همراه است، که خود او و همسرش نیز بهعنوان تهیهکننده اجرایی در پروژه نقش داشتند. در مجموع، نومئو و ژولیت فیلمی بامزه و دلنشین است، اما هرگز به پای ورود انیمیشن دریمورکس به دنیای ماجراجوییها و سرقتهای کوچک در حیاطها نمیرسد.
فیلم آن سوی پرچین پنج سال زودتر اکران شد و هم تحسین منتقدان را برانگیخت و هم در گیشه موفقیت بیشتری داشت. داستان درباره یک راکون حیلهگر است که یک خانواده سنجاب را وارد نقشههایش میکند تا بعد از مواجهه با یک خرس که پیشتر از او دلخور شده، قضیه را درست کند. این راکون به نام آر جی (بروس ویلیس) بهقدری شخصیت واضحی دارد که انگار مستقیم الهامبخش روباه حیلهگر دیزنی، نیک (جیسون بیتمن) در انیمیشن زوتوپیا (Zootopia) بوده است.
6. اسپریت: اسب سیمارون (Spirit: Stallion of the Cimarron)
- محصول: 2002
- کارگردان: کلی اشبری
- صداپیشهها: مت دیمون، جیمز کرامول، دنیل استودی
- امتیاز راتن تومیتوز: 69 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10
میدانی بچهها بیش از هر چیز دیگری چه میخواهند؟ انیمیشنهایی که به وسترنهای کلاسیک ادای احترام کنند! اما جدی که نگاه کنیم، استفاده از غرب قدیم بهعنوان پسزمینه، سنتی دیرینه در انیمیشنها بوده است. این محیط پایهای عالی برای روایت داستانهایی با موضوع نبرد خیر و شر با حیوانات سخنگو فراهم میکند. هر دو رقیب در اوایل دهه 2000 تلاش کردند این ژانر را تجربه کنند. دریمورکس با اسپریت: اسب سیمارون در سال 2002 و دیزنی با خانهای در مزرعه در سال 2004.
خانهای در مزرعه مسیر سادهتری را در پیش میگیرد. سه گاو با یک دزد گاو مبارزه میکنند و در این میان ترانههای شاد میخوانند. اما اسپریت جدیتر است و کمتر به کلیشههای معمول انیمیشن حیوانات سخنگو پناه میبرد، داستان درباره اسبی است که با مردی از قوم لاکوتا پیوند مییابد و او را از دست سربازان سوارهنظام ایالات متحده آزاد میکند. راجر ایبرت در نقد سه ستاره خود اشاره کرد که اسپیریت با شخصیتهای جانبی کمدی و همراهان بامزه شلوغ نشده است. همین تفاوت باعث میشود اسپریت نه تنها برتر باشد، بلکه نقطه شروع بهتری برای کودکان برای ورود به ژانر وسترن هم محسوب شود؛ همان هدفی که هر دو فیلم در ذهن داشتند.
7. ربات وحشی (The Wild Robot)
- محصول: 2024
- کارگردان: کریس سندرز
- صداپیشهها: لوپیتا نیونگو، پدرو پاسکال، کیت کانر
- امتیاز راتن تومیتوز: 97 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.2 از 10
اینکه انیمیشن وال-ئی (WALL-E) نهتنها یکی از بهترین فیلمهای دیزنی، بلکه یکی از برترین انیمیشنهای تاریخ سینماست، بدون هیچ تردیدی انکارناپذیر است. بخش بزرگی از فیلم تقریبا بدون دیالوگ است و همین خلاقیت است که درخشش آن را رقم میزند. داستان و شخصیتها تقریبا بهطور کامل از طریق نمایش و تصویرگری منتقل میشوند، نه گفتار مستقیم. برای شخصیتی که حتی نمیتواند چیزی جز نام خودش بگوید و به جای پا زنجیر دارد، وال-ئی یکی از دلنشینترین و در عین حال انسانیترین شخصیتهای انیمیشنی در خاطره معاصر است.
پس وقتی میگوییم ربات وحشی، انیمیشن دریمورکس حتی از وال-ئی هم بهتر است، باید بدانید که این ادعایی جسورانه است. هر دو فیلم در داستان شباهت دارند و رباتهایی در دنیایی بدون انسان را دنبال میکنند که نباید احساسات انسانی داشته باشند، اما در نهایت این احساسات را یاد میگیرند و تصمیم میگیرند به نفع عزیزانی که بهطور غیرمنتظره پیدا کردهاند، از برنامههای از پیش تعیینشده خود سرپیچی کنند.
نقطه ضعف وال-ئی در ورود ناگهانی انسانهاست و همچنین در تاکید بیش از حد بر پیام موعظهگرانهای که میگوید تکنولوژی روزی همه ما را تنبل خواهد کرد و زندگیمان را به شکل موجوداتی نشسته و بیتحرک درمیآورد. در مقابل ربات وحشی حتی سراغ انسانها نمیرود و تمام تمرکز خود را روی نبرد میان تکنولوژی و طبیعت میگذارد. نکته جالب اینجاست که همین تمرکز باعث میشود ربات وحشی حتی حس انسانی بیشتری به مخاطب منتقل کند.
8. چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم (How To Train Your Dragon)
- محصول: 2010
- کارگردان: کریس سندرز، دین دبلوا
- صداپیشهها: جی باروشل، جرارد باتلر، کریگ فرگوسن
- امتیاز راتن تومیتوز: 99 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.1 از 10
همانطور که پیشتر اشاره شد، در آستانه دهه 2010 با حرکتی به سمت اکشن و فانتزی تحولی در دنیای انیمیشن شکل گرفت. دریمورکس آغازگر این موج بود و در سال 2010 با شاهکار درخشانش، چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، عملا مسیر تازهای برای این مدیوم گشود. البته پیشتر هم با پاندای کونگفوکار (Kung Fu Panda) در 2008 نشان داده بود که استاد اکشن است، اما چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم نقطه عطفی بود که دریمورکس را وارد لیگ بزرگان انیمیشن کرد و زنگ خطر را برای دیزنی به صدا درآورد.
دو سال بعد، دیزنی با پیکسار پاسخش را در قالب دلیر (Brave) ارائه داد. هر دو فیلم در شهرهای کوچک و صمیمی دوران قرون وسطی میگذرند، هر دو جهانی را ترسیم میکنند که در آن جادو و موجودات جادویی حضور دارند و هر دو قهرمانی را در مرکز روایت دارند که در آغاز نه توانایی لازم و نه علاقهای به سرنوشت تحمیلشدهشان نشان میدهند، اما در نهایت به چالش پاسخ میدهند.
با این حال، دلیر پس از شروعی قدرتمند، کمی از مسیر اصلی خود منحرف میشود که داستان به تلاش دختری برای بازگرداندن مادرش به هیبت انسانی، پس از تبدیل شدن او به یک خرس، محدود میگردد. چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم نهتنها از نظر روایت منسجمتر و از نظر مضمون یکپارچهتر باقی میماند، بلکه داستان پیوند هیکاپ (جی باروشل) با اژدهایش، بیدندان، بهمراتب شیرینتر و جذبکنندهتر از ماجراجوییهای پراکنده مریدا (کلی مکدونالد) با مادرِ خرسشدهاش است.
9. هیولاها علیه بیگانگان (Monsters vs. Aliens)
- محصول: 2009
- کارگردان: کنراد ورنن، راب لترمن
- صداپیشهها: ریس ویترسپون، ست روگن، هیو لوری
- امتیاز راتن تومیتوز: 73 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.4 از 10
مدتها طول کشید تا دیزنی تصمیم بگیرد در دنیای انیمیشنهایش سراغ ژانر علمی–تخیلی برود. حتی وقتی هم که قدم در این مسیر گذاشت، همیشه خودش را با یک تور ایمنی خلاقانه پوشش میداد. مثل سیارهی گنج (Treasure Planet) که در ظاهر سفری در اعماق فضا بود، اما در دلش همان ماجرای آشنا و قدیمیِ کشتیها و دزدان دریایی جریان داشت. اما یکی از نخستین تلاشهای دیزنی برای ساخت یک انیمیشن کاملا علمی–تخیلی، بدون آن همه پوشش آشنا، در سال 2011 با مریخ به مامانها نیاز دارد (Mars Needs Moms) اتفاق افتاد.
داستان این انیمیشن درباره پسری به نام مایلو (سث داسکی و بازی موشنکپچر سث گرین) بود که باید مادرش را از دست مریخیها و موجوداتی نجات دهد که قصد دارند نیروی حیات مادر را بیرون بکشند و در عین حال، چیزی دربارهی عشق میان والد و فرزند بیاموزند. مریخ به مامانها نیاز دارد یکی از پرهزینهترین پروژههای دیزنی بود، اما در نهایت به یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ گیشه با نام این استودیو بدل شد. مشکل اصلی ساده بود. فیلم پرهزینه بود، اما بیروح، چشمنواز، اما تهی از قلب و احساس.
در همین حال، دو سال پیش از آن، انیمیشن دریمورکس نخستین تجربهی علمی–تخیلی خود را با هیولاها علیه بیگانگان رقم زده بود که نهتنها محبوبتر شد، بلکه آنقدر موفق بود که پایش به سریال تلویزیونی، انیمیشنهای کوتاه و پروژههای بیشتر هم باز شد. این فیلم با انتخاب لحنی سبکتر و بدون پیچیده کردن بیش از حد ایدهاش، دقیقا همان چیزی بود که از عنوانش انتظار میرفت.
10. شرک (Shrek)
- محصول: 2001
- کارگردان: اندرو آدامسون، ویکی جنسون
- صداپیشهها: مایک مایرز، ادی مورفی، کامرون دیاز
- امتیاز راتن تومیتوز: 88 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.9 از 10
خیلی طول نکشید تا شرکت انیمیشن دریمورکس اولین ستارهی نمادین خودش را با شرک، قهرمان فیلمی پیدا کند که در سال 2001 گیشهها را تسخیر کرد و به موفقیتی عظیم رسید. داشتن شخصیتهای اصیل و دوستداشتنی مثل شرک (مایک مایرز) و الاغ (ادی مورفی)، همان چاشنی جادویی بود که دریمورکس در آثار ابتداییاش کم داشت؛ همان چیزی که برای تثبیت جایگاهش در دنیای انیمیشن به آن نیاز بود.
شاید در نگاه اول به نظر نرسد که شرک شباهتی با قهرمان رالف خرابکار (Wreck-It Ralph) داشته باشد، اما هر دو غولهایی دستوپا چلفتیاند که در آغاز بهعنوان شخصیت منفی معرفی میشوند و در نهایت، به لطف همراهان پرجنبوجوش و پرحرفشان، کمکم یاد میگیرند قهرمان باشند. با اینکه رالف شخصیت فوقالعادهای است و فیلمش هم دوستداشتنی، اما هیچکدام به پای شرک و آن غول سبزِ افسانهای نمیرسند. بد نیست یادآوری کنیم که شرک 2 اگر نگوییم بهتر از قسمت اول، دستکم همسطحش درخشان بود. در حالی که رالف اینترنت را خراب میکند (Ralph Breaks the Internet) در مجموع فیلم خوبی بود، اما در چشم بیشتر تماشاگران، یک پله پایینتر از نسخهی اصلی قرار گرفت.
11. اوریون و تاریکی (Orion and the Dark)
- محصول: 2024
- کارگردان: شان چارماتز
- صداپیشهها: جیکوب ترمبلی، پال والتر هاورز، ورنر هرتسوک
- امتیاز راتن تومیتوز: 91 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.3 از 10
هم دیزنی و هم دریمورکس فیلمهای درخشانی ساختهاند که به هیولاهایی میپردازند که در کمد بچهها، زیر تخت یا حتی در رویاهایشان زندگی میکنند. موجوداتی که در نهایت معلوم میشود بیشتر از آنکه بخواهند بترسانند، دلشان به حال بچهها میسوزد. در جبههی دیزنی، پیکسار با کارخانه هیولاها (Monsters, Inc.) ماجرا را روایت میکند و سالی (جان گودمن) و مایک (بیلی کریستال) بهطور اتفاقی یک کودک را وارد دنیای هیولاها میکنند، اما بهجای تحویل دادنش تصمیم میگیرند از او محافظت کنند.
در سوی دیگر، شرکت انیمیشن دریمورکس با اوریون و تاریکی داستان پسری مضطرب به نام اوریون (جیکوب ترمبلی) را تعریف میکند که با تجسم زندهی ترسش از تاریکی دوست میشود و سفری مشترک را در پیش میگیرند که به هر دوی آنها یاد میدهد کمتر بترسند و شجاعت را درون خود پیدا کنند. کارخانه هیولاها بیتردید یک کلاسیک تمام عیار است.
حتی در میان آثار پیکسار هم شکست دادنش کار سادهای نیست. در این رقابت، هیچکدام از فیلمها برتری قاطع بر دیگری ندارند. اما اوریون و تاریکی کمی جلو میافتد، چون انسانی که در مرکز ماجراست صرفا یک نوزاد نیست، بلکه پسری است که میتواند رابطهای عمیقتر و پختهتر با تاریکی بسازد که فراتر از رابطهی بامزهی سالی و بو است.
12. مورچهای به نام زی (Antz)
- محصول: 1998
- کارگردان: اریک دارنل، تیم جانسون
- صداپیشهها: وودی آلن، شارون استون، جین هکمن
- امتیاز راتن تومیتوز: 92 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.5 از 10
اتفاقات پیچیدهای باعث شد دیزنی در همان سالی که دریمورکس انیمیشن مورچهای به نام زی را عرضه کرد، فیلم زندگی یک حشره (A Bug’s Life) را روانهی سینماها کند که داستان جذابی داشت که شرح کاملش در اینجا نمیگنجد. این ماجرا هنوز هم یکی از بدنامترین نمونهها در تاریخ سینماست که دو فیلم به شکل شگفتانگیزی شبیه به هم، تقریبا همزمان اکران شدند. همین کافی است که بگوییم هر دو فیلم دربارهی حشرههای سخنگویی هستند که مسیر از پیش تعیینشدهی زندگیشان را زیر سوال میبرند و راهی برای رهایی و آزادی پیدا میکنند.
برخلاف بسیاری از نمونههای مشابه، هیچ اجماع روشنی وجود ندارد که کدام یک از این دو فیلم بهتر است. حتی امتیاز هر دو در راتن تومیتوز یکسان است. اما آنهایی که مورچهای به نام زی را برندهی این رقابت میدانند، دلیلشان این است که فیلم جسورتر و تند و تیزتری است که خطراتش واقعیتر به نظر میرسند و پیامش هم ارتباط بیشتری با دنیای واقعی دارد.
در حالی که زندگی یک حشره به لطف ماشین بازاریابی دیزنی بهطور خودکار میراثی ماندگار برای خود ساخت، مورچهای به نام زی متاسفانه هرچه بیشتر در گذر زمان نادیده گرفته و به یکی از قدرنادیدهترین انیمیشنهای تاریخ بدل شد. حتی اگر فکر نکنید مورچهای به نام زی فیلم بهتری است، بیشک همان اثری است که بیش از هر چیز به بازکشف نیاز دارد و نباید اجازه داد در گرد و غبار فراموشی گم شود.
منبع: مجله مایکت
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0