کد خبر : 343144
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۲۶

یادی از منوچهر آتشی؛ شاعری که طعم تلخ سانسور را چشید

یادی از منوچهر آتشی؛ شاعری که طعم تلخ سانسور را چشید

باشگاه خبرنگاران جوان – منوچهر آتشی شعری از یدالله رویایی چاپ می‌کند که انتشار آن باعث توقیف مجله هفتگی «تماشا» می‌شود. منوچهر آتشی، شاعر، روزنامه‌نگار و مترجم دوم مهر سال ۱۳۱۰ در شهرستان دشتستان استان بوشهر به دنیا آمد و ۲۹ آبان‌ماه ۱۳۸۴ در تهران درگذشت. آتشی در دهه‌های ۴۰، ۵۰ و ۶۰ به سبک

باشگاه خبرنگاران جوان – منوچهر آتشی شعری از یدالله رویایی چاپ می‌کند که انتشار آن باعث توقیف مجله هفتگی «تماشا» می‌شود.

منوچهر آتشی، شاعر، روزنامه‌نگار و مترجم دوم مهر سال ۱۳۱۰ در شهرستان دشتستان استان بوشهر به دنیا آمد و ۲۹ آبان‌ماه ۱۳۸۴ در تهران درگذشت.

آتشی در دهه‌های ۴۰، ۵۰ و ۶۰ به سبک نیمایی شعر می‌سرود اما در سال‌های آخر عمر به سمت شعر سپید متمایل شده بود. از این شاعر ۱۴ دفتر شعر در طول سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۸۰، همچنین تعدادی مقاله و ترجمه باقی به یادگار باقی مانده است.

او درباره خود نوشته است: «دوم مهرماه ۱۳۱۰ در روستایی به نام «دهرود» دشتستان جنوب متولد شدم. خانواده ما جزء عشایر زنگنه کرمانشاه بودند که در حدود چهار نسل پیش به جنوب مهاجرت کرده بودند. نام خانوادگی من به دلیل اینکه نام جد من «آتش‏خان زنگنه»  بود «آتشی» شد. پدرم فرد باسوادی بود و به دلیل علاقه‏‌ای که سرگرد اسفندیاری که در جنوب به رضاخان کوچک مشهور بود، به پدرم داشت، پدرم را به بوشهر انتقال داد و پدرم کارمند اداره ثبت و احوال بوشهر شد.

در سال ۱۳۱۸ به مکتب‌خانه رفتم. در همان سال‌‏ها قرآن و گلستان سعدی را یاد گرفتم، ولی به دلیل شورشی که در آن شهر شد سال دوم را تمام نکرده بودم که از کنگان به بوشهر رفتم و در مدرسه فردوسی بوشهر ثبت نام کردم و تا کلاس چهارم در این مدرسه بودم. در تمام این دوران شاگرد اول بودم و کلاس پنجم را به دلیل تغییر محل سکونت در مدرسه گلستان ثبت نام کردم. کلاس ششم را با موفقیت در دبستان گلستان به پایان رساندم، در این سال‏‌ها بود که هوایی شدم و دلم برای روستا تنگ شد و با مخالفت‏‌هایی که وجود داشت دست مادر، دو برادر و خواهرم را گرفتم و به روستا بازگشتیم. در چاهکوه بود که با عشق آشنا شدم و اولین شعرهایم نیز مربوط به همین دوران است.»

زندگی شاعری منوچهر آتشی، متخلص به سُرنا از سال ۱۳۳۳ شروع شد. او در فاصله چند سال در شمار شاعران مطرح معاصر جای پیدا کرد. اولین مجموعه‌ شعر او با عنوان «آهنگ دیگر» در سال ۱۳۳۹ در تهران چاپ شد. پس از این مجموعه، دو مجموعه دیگر با نام‌های «آواز خاک» و «دیدار در فلق» انتشار یافت.

 رضا سیدحسینی، مترجم درباره ماجرای انتشار اولین مجموعه شعر منوچهر آتشی در بخارا نوشته است: «در آخرین سال‌های دهه سی، جنگ بین شعر کهن و نو سخت بالا گرفته بود، از طرفی مدافعان شعر کهن فریاد می‌زدند که ادبیات از دست رفت و از سوی دیگر دوستداران شعر نو با دقت و حوصله مواظب هر شعر ارزشمندی که گفته می‌شد بودند و این شعرها دهن به دهن می‌گشت. صفحه‌های ادبی مجله‌های هفتگی محل ارائه این شعرها بود.

فریدون مشیری صفحه ادبی مجله روشنفکر را اداره می‌کرد و در این میان چند شعری را که شاعر جوانی از بوشهر فرستاده بود چاپ کرد که سخت جلب نظر کرد و این شعرها نقل مجلس دوستداران شعر نو شد. مشیری در وزارت پست و تلگراف کار می‌کرد و همکار من بود. من هم هر وقت که مجالی پیدا می‌کردم به دفتر او می‌رفتم و با هم از شعر و ادبیات صحبت می‌کردیم.

روزی مجموعه‌ای از اشعار این شاعر جوان را که همان منوچهر آتشی بود به من نشان داد. شعرها را دیدم و شیفته شدم و به فریدون گفتم که حاضرم آنها را به خرج خودم چاپ کنم. به خانه رفتم و دوهزار تومانی را که عیال برای خانه خریدن جمع کرده و گوشه چمدانش گذاشته بود از او گرفتم و اولین مجموعه شعر آتشی را با عنوان «آهنگ دیگر» چاپ کردم و اسم خودم را به عنوان ناشر روی آن گذاشتم. آتشی هم مقدمه‌ای نوشت و فرستاد و این مقدمه دوستی ما بود. جمله اول این مقدمه چنین است:

«بالاخره کتابی که آن همه دغدغه آن، لحظات زندگی دردبار مرا دردبارتر کرده بود به همت دوستی که حتی اجازه تشکر هم به من نمی‌دهد منتشر شد و مرا در طوفانی از پرسش‌ها، پرسش‌هایی که شاید پاسخ آنها را به‌زودی دریافت کنم قرار داد…»

این زندگی دردبار که آتشی مقدمه‌اش را با آن شروع کرده بود باید گفت که همه سال‌های عمر او را تشکیل می‌داد.

سیدحسینی در ادامه نوشته بود: «کمتر سالی از زندگی آتشی را می‌توان سراغ کرد – بویژه سال‌هایی را که در تهران زندگی کرد – که دردبار نباشد. یک بیت را از او به خاطر دارم که بیانگر این زندگی دردبار است. اول داستان آن بیت را بگویم.

نمی‌دانم چه سالی بود. در هر حال جوان بودم و مدتی مسئولیت صفحه ادبی «اطلاعات جوانان» را به عهده گرفته بودم. در آن هنگام منوچهر نیستانی، شاعر دیگر نسل ما گویا از تهران رفته بود و در شهرستان زندگی می‌کرد. روزی شعری از او به دستم رسید با عنوان: «نامه‌ای از منوچهر نیستانی به منوچهر آتشی». چاپش کردم. چند سطری از آن را به یاد دارم که اینجا می‌آورم:

برگ خشکی از گل زردی به دست/ نیست از من با تو دانم وین بد است

هان تو را می‌جویم از این راه دور/ای نسیم کرده زین صحرا عبور

از شب و شب زنده‌داریمان بگو / وان عبور از کوچه‌هامان کو به کو

حسرت شب‌ها مرا دامن گرفت/ حسرت شب‌های دیرین ای شگفت

و چند بیت دیگر…

یک هفته پس از چاپ شعر نیستانی، پاسخ آتشی به‌دستم رسید که آن‌ هم شعری بود قریب ده بیت که همه آن را فراموش کرده‌ام به جز یک بیت که هرگز از خاطرم نمی‌رود. زیرا واقعاً باید گفت که بیان‌کننده سرنوشت آتشی در تهران است. بیت این است:

هر دو مهمان شب تهران پیر/ آه از این تهران مهمان‌ناپذیر

دو سالی از این زندگی تلخ او مسئول صفحه شعر مجله تماشا بود که من در سال پنجاه و سه به سرپرستی آن گماشته شدم. شعرهایی که آتشی چاپ می‌کرد و داستان‌هایی که دوستان می‌نوشتند و چاپ می‌شد مقامات امنیتی رژیم را به این نتیجه رسانده بود که عده‌ای بچه‌های ناراحت در این مجله گرد آمده‌اند.»

سیدحسینی سپس با بیان خاطره بازداشت شدنش توسط ساواک به خاطر مسئولیتش در این مجله، خاطره‌ای از انتشار چاپ شعر یدالله رویایی توسط آتشی را در دوره فیروز فولادی، رئیس هیئت تحریریه مجله تماشا بیان کرده است: «در همان روزها یک شعر از رویایی که آتشی چاپ کرده بود کار را به توقیف مجله و سین جیم‌های طولانی کشاند. شعری بود در چند سطر: «شنبه سوراخ، یکشنبه سوراخ، دوشنبه…. و جمعه همه سوراخ‌ها در چاه!».

ساواک ادعا می‌کرد که منظور شاعر این بوده است که در سراسر هفته اعدام می‌کنند و جمعه همه اعدامی‌ها را در چاه می‌ریزند! در هر حال فیروز مردانگی کرد و مسئولیت چاپ شعر را به گردن گرفت و گفت به عنوان یک کار هنری خود او اجازه چاپ شعر را داده است. و اصلاً چنین مفهومی برای شعر نمی‌شناسد. خلاصه ماجرا به خیر گذشت.»

منبع: ایسنا

منبع خبر


مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn

پنجره اخبار