همشهری آنلاین- لیلا شریف:روایت داستان مدرسهای که برای یک دانشآموز، هر روز چراغهایش روشن میشود با یک ویدئو از اولین روز مدرسه شروع شد و تصویر اسماعیل با دستی بر روی سینه و در حال گوش دادن به سرود ملی؛ همان تصویری است که با عنوان«یک دانش آموز؛ یک معلم» در ذهن بسیاری از ایرانیها ثبت شد.
حالا مدرسه روستای نرگس زمین، فقط یک مدرسه سوت و کور در گوشهای از مازندران نیست و بسیاری این تلاش برای تحصیل یک دانش آموز را به فال نیک گرفتند و آن را نمونهای ناب از تلاش برای گسترش سوادآموزی معرفی کردند.
در جستجوی همبازی
در میان تمام روایتها از مدرسه نرگس زمین؛ تنهایی اسماعیل در روستا و مدرسه همان بخشی بود که کمتر کسی به آن توجه نشان داد، موضوعی که حسن موسوی معلم مدرسه در روز اول مدرسه برای رفع آن پیشقدم شد و تلاش کرد با دعوت مادر اسماعیل و دهیاری روستا؛ جشن بازگشایی مدرسه را تمام و کمال برگزار کند.
موسوی معلم مدرسه نرگس زمین در مورد تنهایی اسماعیل در روستا به همشهری میگوید: «سعی میکنم رابطهام با او از شکل خشک شاگرد و معلمی فراتر برود. جایی همبازیاش میشوم، جایی معلم. باید تا جایی که امکان دارد، حس تنهاییاش را کم کنم، چون این بچه توی روستا هم تنهاست و همبازی نداره.»
از کانال روستا تا کانالهای خبری
ویدئوی روز اول مدرسه نرگس زمین؛ تصویر سادهای از یک مادر، دانش آموز و معلمی در گوشهای از حیاط سرسبز مدرسه روستایی است و به سرعت از کانال دهیاری روستا راهی کانالهای محلی و پس از آن کانالهای خبری رسانههای کشور شده است.
هر برش از تصویر، ردی از امید در دل بیننده به جای میگذارد و همین شد که برخی آن را به عنوان نمادی از امید در دل روستاهای کوچک نامگذاری کردند. معلم مدرسه میگوید: «خودم اولش فکر میکردم شاید بازخورد خوبی نداشته باشه، اما بعد دیدم مردم استقبال کردن.»
به گفته این معلم«من دیدم که نمیشه این بچه، تک و تنها بیاد و کلاس رو شروع کنه، به خاطر همین به مادر دانش آموز و دهیار روستا گفتم تا برای جشن روز اول بیان.»
آخرین دانشآموز روستا
بچهها تا پایان سال ششم میتوانند به این مدرسه بیایند و زیر سقف این مدرسه قدیمی درس بخوانند و در حیاط سرسبزش بازی کنند، همین دلیل باعث شد تا بچهها برای سالهای بالاتر راهی مدرسه شبانه روزی اطراف روستا شوند.
این اتفاق برای اسماعیل هم خواهد افتاد و یکسال دیگر که کلاس ششم این دانشآموز تنها تمام شود، شاید این مدرسه برای همیشه خالی بماند:« بستگی به تصمیمات آموزش و پرورش دارد. چون آموزش و پرورش برای یک دانش آموز هم ارزش قائل میشه، اما اگه دانش آموزی به روستا نیاد، نمیدونم سرنوشت مدرسه چی میشه.»
زنده نگه داشتن چراغ مدرسه
معلم مدرسه اهل ساری است و هر روز قبل از طلوع آفتاب حرکت میکند تا پیش از شروع کلاس خود را به روستا برساند. زمستانها که برف و یخبندان راهها را مسدود میکند، گاهی مدرسه تعطیل میشود اما تدریس ادامه دارد تا تنها دانش آموز روستا از همسن و سالهایش جا نماند. این معلم معتقد است مأموریتش فقط تدریس نیست، باید حواسش به زنده نگه داشتن چراغ مدرسه باشد.
در این روزها کم نبودند افرادی که در فضا مجازی با نگاه حسابگر، آموزش به این دانش آموز را به صرفه نمیدانستند، موضوعی که از نگاه موسوی درست نیست:«ما نمیتونیم در مورد تعلیموتربیت حساب هزینه و فایده کنیم. شاید همین بچه توی آینده یه نخبه و آدم اثرگذاری بشه، پس اینکه بعضیها میگن چرا این مدرسه فعالیت میکنه اصلا حرف درستی نیست. ما وظیفه داریم که تا روز آخری که این بچه توی این مدرسه میتونه درس بخونه، کنارش باشیم.»
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0