۱۰۰ فرمانده جنگی برتر تاریخ که برای همیشه جاودانه شدند

ما ۳۰۰۰ سال تاریخ را بررسی کردیم تا فرماندهان نظامی برجستهای را که مهارتهای رزمی، تأثیرشان بر شیوهٔ جنگ در دوران خود یا نقش مهمشان در تحول هنر جنگ باعث شکلگیری دنیای امروز شده است شناسایی کنیم. برخی از این رهبران بهخاطر یک نبرد خاص مانند لئونیداس در ترموپیل و الکساندر نوسکی در دریاچهٔ پیپوس
ما ۳۰۰۰ سال تاریخ را بررسی کردیم تا فرماندهان نظامی برجستهای را که مهارتهای رزمی، تأثیرشان بر شیوهٔ جنگ در دوران خود یا نقش مهمشان در تحول هنر جنگ باعث شکلگیری دنیای امروز شده است شناسایی کنیم. برخی از این رهبران بهخاطر یک نبرد خاص مانند لئونیداس در ترموپیل و الکساندر نوسکی در دریاچهٔ پیپوس و برخی دیگر مانند اسکندر کبیر و ناپلئون بهخاطر درخشش مداوم در نبردها و کارزارهای متعدد شهرت دارند. بسیاری از افراد حاضر در فهرست «۱۰۰ فرمانده برتر» جنگ را از نزدیک تجربه کردهاند که چستی پولر و هال مور نمونههای بارز آن هستند، در حالی که افرادی مانند هلموت فون مولتکه و دوایت آیزنهاور عملیات را از ستادهایی دور از خطوط مقدم هدایت میکردند. با این حال، فارغ از اینکه این فرماندهان در خشکی، دریا یا هوا فرماندهی میکردند، همگی به جهان نشان دادند که رهبرانی خارقالعاده هستند.
فرماندههان عصر باستان
یوشع: یوشع فرماندهٔ باستانی جانشین موسی بود. پیروزی مشهور او فتح شهر اریحا و همچنین، تسخیر سرزمین کنعان بود. (حدود ۱۲۰۰ پیش از میلاد).
لئونیداس: شاه اسپارت، لئونیداس، در نبردی حماسی در گذرگاه کوهستانی ترموپیل (۴۸۰ پیش از میلاد) لشکری اندک و ۳۰۰ نفره را در برابر هزاران سرباز ایرانی رهبری و به پیروزی رساند.
تمیستوکلس: تمیستوکلس، ملقب به معمار امپراتوری آتن، با پیروزی در نبرد دریایی سالامیس (۴۸۰ پیش از میلاد) به تهدید ایرانیها پایان داد و تمدن غرب را حفظ کرد.
میلتیادس: میلتیادس، سردار آتنی، با آرایش تاکتیکی نوآورانه، نیروهای کمتعداد خود را در نبرد ماراتون (۴۹۰ پیش از میلاد) به پیروزی بر ایرانیان رساند.
فیلیپ دوم: شاه مقدونی، فیلیپ، پدر اسکندر مقدونی تا سال ۳۳۷ پیش از میلاد یونان را فتح و ارتشی قدرتمند ساخت و سپس آن را به پسرش اسکندر تحویل داد.
اسکندر کبیر: پسر فیلیپ دوم مقدونی، اسکندر ارتشی را که پدرش ساخته بود، برداشت و از دریای ایونی تا هند یکی پس از دیگری آنها را فتح کرد (۳۳۶–۳۲۳ پیش از میلاد).
چین شی هوانگ: نخستین امپراتور چین (۲۲۱–۲۱۰ پیش از میلاد)، هوانگ دیوار بزرگ چین را ساخت، حکومت مرکزی را پایهگذاری کرد و کشور را از طریق فتوحات نظامی متحد ساخت.
هانیبال: هانیبال، ژنرال نابغهٔ کارتاژی که دشمن شمارهٔ یک روم محسوب میشد. او در نبرد تاریخی کانای (۲۱۶ پیش از میلاد) با تاکتیک محاصرهٔ دوطرفه، یکی از مشهورترین پیروزیهای جهان باستان را رقم زد.
اسکیپیون آفریکانوس: با پیروزی بر ارتش هانیبال در نبرد زاما (۲۰۲ پیش از میلاد)، اسکیپیون کارتاژ را برای روم فتح کرد و شمال آفریقا را به امپراتوری روم ضمیمه کرد.
ژولیوس سزار: با مهارتهای تاکتیکی و کاریزمای شخصی، سزار (۱۰۰–۴۴ پیش از میلاد) دشمنان روم و رقبای سیاسیاش را شکست داده و روم باستان را در مسیر شکوه امپراتوری قرار داد.
مارکوس آگریپا: آگریپا یکی از برجستهترین فرماندهان روم در نبرد آکتیوم (۳۱ پیش از میلاد) پیروز شد، نبردی که قدرت امپراتوری را به اکتاویان (سزار آگوستوس) واگذار کرد.
آرمینیوس (هرمان): آرمینیوس، رهبر شورشی ژرمنی که در روم آموزش دیده بود، در نبرد جنگل توتبورگ (۹ میلادی) سه لژیون رومی را نابود کرد و بدترین شکست تاریخ این امپراتوری را رقم زد.
آتیلا، پادشاه هونها: آتیلا، معروف به «تازیانهٔ خدا»، امپراتوری بزرگ هونها را در اروپای مرکزی رهبری میکرد و ارتشهایش تا دروازههای قسطنطنیه و روم پیش رفتند (حدود ۴۵۰ میلادی).
عصر قرون وسطی
فلاویوس بلیساریوس: فلاویوس، یکی از بزرگترین فرماندهان امپراتوری بیزانس، وندالها را شکست داد و بخش آفریقایی امپراتوری روم را بازپس گرفت. او سپس شهرهای رم، ناپل و میلان را تصرف کرد (۵۳۶ میلادی).
خالد بن ولید: فرمانده مسلمان در دوران پیامبر اسلام و خلفای پس از او، خالد در بیش از ۱۰۰ نبرد با قبایل مختلف، امپراتوری بیزانس و ایران شکستناپذیر بود (۶۲۵–۶۳۸ میلادی).
شارلمانی: پادشاه فرانکها، شارلمانی (۷۴۲–۸۱۴ میلادی) که به «پدر اروپا» معروف است، کارزارهای متعددی را برای احیای امپراتوری روم باستان بهعنوان قدرتی نوین در اروپا رهبری کرد.
ویلیام فاتح: ویلیام، دوک نورماندی، در نبرد هاستینگز (۱۰۶۶ میلادی) که مشهورترین و سرنوشتسازترین نبرد قرون وسطی در اروپا بود موفق شد به پیروزی برسد و زمینهساز فتح انگلستان توسط نورمنها شد.
رودریگو دیاز: معروف به «السید»، دیاز (۱۰۴۴–۱۰۹۹ میلادی) با طراحی استراتژیهای خلاقانه در نبردها، به پیروزیهایی در برابر پادشاهان مسلمان و ارتشهای مسیحی دست یافت.
صلاحالدین ایوبی: یکی از مشهورترین فرماندهان مسلمان در تاریخ، صلاحالدین سه کارزار علیه صلیبیها رهبری کرد. صلح رامله (۱۱۸۷ میلادی) باعث شد بیتالمقدس در اختیار مسلمانان باقی بماند.
چنگیز خان: پس از یکپارچهسازی قبایل مغول، چنگیز خان با فتوحات نظامی خود بزرگترین امپراتوری پیوستهٔ تاریخ را بنیان نهاد. او در مدت پادشاهیاش موفق شد از دریای خزر تا دریای ژاپن پیشروی کند و بر قلمرو مغولان بیفزاید (تا سال ۱۲۲۷ میلادی).
سوبوتای: سوبوتای (۱۱۷۶–۱۲۴۸ میلادی)، برجستهترین فرمانده سپاه چنگیز خان که در جنگهای محاصرهای و تطبیق تاکتیکها با شرایط میدان نبرد مهارت فوقالعادهای داشت.
الکساندر نوسکی: شاهزادهٔ روسی نووگورود، نوسکی در نبرد یخ (۱۲۴۲ میلادی) شوالیههای مهاجم توتونیک را در دریاچهٔ پیپوس شکست داد. پیروزیای که شهرت او را تثبیت و بر اعتبارش افزود.
ادوارد اول: پسر هنری دوم پادشاه انگلستان، ادوارد ولز را تحت سلطهٔ انگلستان درآورد و علیه اسکاتلند لشکر کشید. او ویلیام والاس را در نبرد فالکرک شکست داد (۱۲۹۸ میلادی).
تیمور لنگ: تیمور متولد منطقهای بود که امروزه کشور ازبکستان است. تیمور ارتشی عظیم از عشایر، مسلمانان و مسیحیان گرد آورد و مناطق وسیعی از آسیای مرکزی و غربی را فتح کرد (۱۳۷۰–۱۴۰۵ میلادی).
سلطان محمد دوم: سلطان امپراتوری عثمانی، سلطان محمد در سال ۱۴۵۳ میلادی قسطنطنیه را فتح کرد، تا رود دانوب در اروپا پیش رفت و حدود ۲۵ کارزار نظامی را رهبری کرد.
سلیمان اول: سلیمان «باشکوه» امپراتوری عثمانی را از آسیای صغیر تا شمال آفریقا گسترش داد، اما در سال ۱۵۲۹ میلادی در وین متوقف شد.
توکوگاوا ایهیاسو: پس از پیروزی در نبرد سکیگاهارا (۱۶۰۰ میلادی)، توکوگاوا بهعنوان شوگون اعلام شد و ژاپن را تحت فرمان خود متحد کرد. قلعهٔ او در ادو بعدها به شهر توکیو تبدیل شد.
ارتشها و ناوگانهای حرفهای
فرانسیس درِیک: دریک، دزد دریایی و کاوشگر انگلیسی، در حملهای پیشدستانه به بندر کادیز (۱۵۸۷) حملهٔ آرمادای اسپانیا را یک سال به تعویق انداخت. او نقش کلیدی در شکست ناوگان اسپانیا توسط نیروی دریایی انگلیس در سال ۱۵۸۸ ایفا کرد.
موریس ناساو: شاهزادهٔ اورانژ (۱۶۱۸–۱۶۲۵) با مطالعهٔ نظاممند تاریخ نظامی، استراتژی و تاکتیکها، ارتشهای هلند را بازسازماندهی کرد و به موفقیتهای چشمگیر در میدان نبرد دست یافت.
گوستاو آدولف: این پادشاه سوئدی (۱۶۱۱–۱۶۳۲) اغلب «پدر جنگ مدرن» نامیده میشود، زیرا ارتشی حرفهای با توپخانهٔ متحرک و آرایشهای پیشرفتهٔ پیادهنظام و سوارهنظام ایجاد کرد.
اولیور کرامول: کرامول واحد سوارهنظام «آیرونسایدز» را بنیان گذاشت و فرماندهی کرد. نیروی ضربتی ارتش جدید انگلستان (۱۶۴۵) که نیروهای سلطنتطلب را نابود کرد و پیروزی پارلمان را رقم زد.
تورِن: تورن، مارشال فرانسه (از ۱۶۴۳)، از سوی ناپلئون یکی از «فرماندهان بزرگ» تاریخ جنگ نامیده شد. ناپلئون سربازانش را تشویق میکرد که کارزارها و شیوههای جنگی تورن را مطالعه کنند.
دوک مارلبرو: پیروز نبرد بلنهایم (۱۷۰۴)، برجستهترین فرمانده انگلیسی زمان خود بود. او در جنگ جانشینی اسپانیا بر میدانهای نبرد اروپا سلطه داشت.
موریس دو ساکس: مارشال کل فرانسه، دو ساکس، مهمترین پیروزیاش را در نبرد فونتنوا (۱۷۴۵) بهدست آورد. او در سازماندهی، آموزش و نوآوریهای تاکتیکی در جنگهای آن دوره نقش مهمی داشت.
فردریک کبیر: پادشاه پرقدرت پروس (۱۷۴۰–۱۷۸۶) با انضباط آهنین، رهبری مؤثر در میدان نبرد و آرایشهای تاکتیکی نوآورانه، دشمنان ائتلافی متعددی را شکست داد.
جورج واشنگتن: او فرمانده ارتش قارهای آمریکا بود (از ۱۷۷۵)، واشنگتن نیروها را تا زمان رسیدن به نبردی تعیینکننده حفظ کرد و استراتژی بکار گرفته در نبرد یورکتاون (۱۷۸۱) باعث پیروزی او شد.
جنگهای ناپلئونی
جان جرویس: جرویس، دریاسالار بریتانیایی (و بعدها رئیس نیروی دریایی، ۱۸۰۱–۱۸۰۴)، در نبرد دریایی دماغهٔ سنت وینسنت (۱۷۹۷) پیروزی بزرگی کسب کرد و به تهدید حملهٔ فرانسویهای انقلابی پایان داد.
میخائیل کوتوزوف: کوتوزوف نجاتدهندهٔ روسیه بود. سیاست زمین سوختهٔ او، تلفات سنگینی در نبرد بورودینو (۱۸۱۲) به فرانسویها وارد کرد و حملهٔ ناپلئون به روسیه را به فاجعهای پایانبخش برای امپراتوری تبدیل کرد.
هوراشیو نلسون: نلسون، برجستهترین فرمانده دریایی انگلستان در عصر دریا و بادبان بود. او ناوگان مشترک فرانسه و اسپانیا را در نبرد ترافالگار (۱۸۰۵) نابود کرد، طوریکه یکی از نقاط عطف تاریخ نبردهای دریایی محسوب میشود.
آندره ماسنا: شاید بهترین مارشال ناپلئون (بهگفتهٔ خود ناپلئون)، ماسنا باشد (۱۷۵۸–۱۸۱۷) که رکورد موفقیتهای چشمگیری در میدان نبرد داشت. او آنقدر قدرتمند بود که پس از خود امپراتور نفر دوم کشور شناخته میشد.
میشل نِی: یکی از ۱۸ مارشال اصلی ناپلئون بود. مشل با سبک رهبری جسورانهاش در کارزارهایی چون ینا (۱۸۰۶)، عقبنشینی هوشمندانه از مسکو (۱۸۱۲) و حضور در نبرد واترلو (۱۸۱۵) لقب «شجاعترینِ شجاعان» را گرفت.
ناپلئون: ناپلئون بهعنوان درخشانترین فرمانده تاریخ شناخته میشود. او با تسلط بر استراتژی، تاکتیک و مدیریت، برای فرانسه امپراتوری ساخت و واژهٔ «ناپلئونی» را به نماد یک دورهٔ کامل از جنگ تبدیل کرد (۱۷۹۹–۱۸۱۵).
دوک ولینگتون: «دوک آهنین» آرتور ولزلی ارتش ناپلئون را در اسپانیا ناکام گذاشت و سپس در نبرد واترلو (۱۸۱۵) او را شکست داد تا به مشهورترین فرمانده انگلستان در دوران ناپلئونی تبدیل شود.
فاتحان و مبارزان آزادی
فرانسیسکو پیزارو: پیزارو، فاتح اسپانیایی، با نیرویی اندک توانست ۳۰٬۰۰۰ جنگجوی اینکا را شکست دهد (۱۵۳۱–۱۵۳۳). او همچنین پرو را فتح و به سلطهٔ اسپانیا بر بیشتر آمریکای جنوبی کمک کند.
هرنان کورتس: با تنها ۶۰۰ سرباز اسپانیایی، کورتس امپراتوری آزتک را که ۶ میلیون نفر جمعیت داشت شکست داد (۱۵۲۱) و مکزیک و آمریکای مرکزی را برای اسپانیا تصرف کرد.
سیمون بولیوار: بولیوار، معروف به «آزادیبخش»، رهبری مبارزه با سلطهٔ اسپانیا در آمریکای جنوبی را برعهده داشت و کشورهای اکوادور، کلمبیا، پاناما، پرو، بولیوی و ونزوئلا را آزاد کرد (تا سال ۱۸۲۱). کشور بولیوی اسم خود را از این فرمانده شجاع گرفته است.
شاکا زولو: فتوحات شاکا زولو، بنیانگذار امپراتوری زولو، حاصل نوآوریهای نظامی او در سازماندهی، آموزش، سلاحها و تاکتیکها بود که ارتشی تقریباً شکستناپذیر ایجاد کرد (تا سال ۱۸۲۸).
جرونیمو: او رهبر و جنگجوی مشهور آپاچیهای چیریکاهوا بود. جرونیمو، با استفاده از تاکتیکهای چریکی توانست ارتش آمریکا را بهمدت نزدیک به ۲۵ سال در آریزونا، نیومکزیکو و شمال مکزیک به چالش بکشد تا سرانجام در سال ۱۸۸۶ دستگیر شد.
لوییس بوتا: بوتا، ژنرال بوئر، در نبردهای کولنسو (۱۸۹۹) و اسپیون کوپ (۱۹۰۰) پیروزیهای خیرهکنندهای بر نیروهای بسیار بزرگتر بریتانیا بهدست آورد. کارزار چریکی ویرانگر او تا پایان جنگ دوم بوئر ادامه داشت.
عصر صنعتی اولیه
دیوید فَرَگات: فرگات، نخستین دریاسالار نیروی دریایی ایالات متحده، در نبردهای دریایی سرنوشتساز نیواورلئان (۱۸۶۲) و موبیل (۱۸۶۴) پیروز شد و اهمیت راهبردی قدرت دریایی در جنگ داخلی را برجسته کرد.
ناتان بِدفورد فارست: شاید بزرگترین نابغهٔ نظامی در میان فرماندهان جنگ داخلی آمریکا، فارست باشد. (۱۸۲۱–۱۸۷۷) او رهبری جسورانه را با توانایی خارقالعاده در تطبیق تاکتیکهای پیروزمند با موقعیت نظامی ترکیب کرد و موفقیتهایی را حاصل کرد.
یولیسیز اس. گرانت: پیروزیهای گرانت در غرب، بهویژه در ویکسبورگ (۱۸۶۳)، باعث شد لینکلن او را بهعنوان فرمانده کل ارتش انتخاب کند. کارزار و نبرد سرسختانهٔ او در ویرجینیا در سال ۱۸۶۴ به شکست نهایی ارتش رابرت لی انجامید.
توماس جکسون استونوال: استونوال جکسون درخشانترین فرمانده زیرمجموعهٔ لی بود. مرگ زودهنگام او پس از پیروزی خیرهکننده در چنسلرویل (۱۸۶۳) بزرگترین فقدان بود.
رابرت ای. لی: لی نماد نظامی آمریکا است. تا پیش از شکست در گتیسبورگ (۱۸۶۳)، نبوغ عملیاتی او بزرگترین امید برای پیروزی در جنگ داخلی بود.
هلموت فون مولتکه: بهعنوان رئیس ستاد کل ارتش پروس (۱۸۵۷–۱۸۸۸)، مولتکه مهندس اصلی پیروزیهای پروس بر دانمارک (۱۸۶۴)، اتریش (۱۸۶۶) و فرانسه (۱۸۷۰) بود. موفقیتهایی که به رهبری پروس در امپراتوری جدید آلمان انجامید.
ویلیام تی. شرمن: شرمن اغلب یکی از نخستین ژنرالهای «مدرن» تاریخ نامیده میشود. او در کارزار آتلانتا شرکت کرد (۱۸۶۴) و سپس جنگی تمامعیار را بر جنوب تحمیل کرد.
هیهاچیرو توگو: دریاسالار قهرمان ژاپنی، ناوگان بالتیک روسیه را در نبرد تسوشیما (۱۹۰۵) نابود کرد که یکی از سرنوشتسازترین نبردهای دریایی تاریخ نام دارد.
جنگ جهانی اول
ادموند آلنبی: استراتژی آلنبی در استفاده از پیادهنظام و نیروهای متحرک باعث شکست ارتش ترکیه و تصرف فلسطین شد (۱۹۱۸). این روش اغلب بهعنوان پیشدرآمدی بر جنگ برقآسا در نسل بعدی شناخته میشود.
فردیناند فوخ: فوخ پیش از جنگ جهانی اول بهعنوان یک تاکتیسین شناخته میشد، اما بزرگترین نقش او در پیروزی متفقین فرماندهی عالی نیروهای فرانسه، بریتانیا و آمریکا در سال ۱۹۱۸ بود.
پل فون هیندنبورگ: هیندنبورگ، فیلد مارشال آلمانی، همراه با ژنرال اریش لودندورف، نوعی دیکتاتوری نظامی-صنعتی ایجاد کرد که ماشین جنگی آلمان را در سالهای ۱۹۱۶ تا ۱۹۱۸ اداره میکرد.
جان جلیکو: جلیکو، که وینستون چرچیل او را «تنها مردی که میتوانست جنگ را در یک بعدازظهر ببازد» توصیف کرد، در نبرد یوتلند (۱۹۱۵)—بزرگترین نبرد دریایی جنگ جهانی اول و پیروزی راهبردی بریتانیا را رقم زد.
مصطفی کمال آتاتورک: آتاتورک، بنیانگذار ترکیهٔ مدرن، حملهٔ بریتانیا به گالیپولی را با موفقیت دفع کرد (۱۹۱۵) و در قفقاز و فلسطین نیز فرماندهی داشت.
توماس ادوارد لارنس: «لارنس عربستان» رهبری شورش عربی را برعهده داشت که به شکست ارتشهای ترکیه توسط بریتانیا کمک کرد (تا سال ۱۹۱۸). کتابهای تأثیرگذار او دربارهٔ جنگهای نامنظم هنوز هم منبع مطالعهٔ شورشها هستند.
پل فون لتوف-فوربک: در حالی که فرماندهی نیروهای آلمانی در شرق آفریقا را برعهده داشت (۱۹۱۴–۱۹۱۸)، لتوف-فوربک استاد جنگ چریکی بود و با تنها ۱۵٬۰۰۰ سرباز، ۱۰۰٬۰۰۰ نیروی بریتانیایی و متحد را درگیر نگه داشت.
اریش لودندورف: ژنرال لودندورف، باهوش اما تندخو و مغز متفکر تلاشهای جنگی آلمان در سالهای پایانی جنگ جهانی اول بود (۱۹۱۶–۱۹۱۸).
ویلیام «بیلی» میچل: میچل پدر فکری و معنوی نیروی هوایی ایالات متحده، نظریهپرداز نیروی هوایی در نبرد سنمییل (۱۹۱۸) فرماندهی ۱۵۰۰ هواپیمای آمریکایی، فرانسوی، بریتانیایی و ایتالیایی را برعهده داشت. یکی از نخستین عملیاتهای هماهنگ هوا-زمینی در تاریخ.
جان موناش: برخی او را بهترین ژنرال جبههٔ غربی (۱۹۱۶–۱۹۱۸) میدانند. موناش استراتژیهای نوآورانهای طراحی کرد که در غلبه بر جنگ سنگرهای بیرحم جنگ جهانی اول بسیار موفق بودند.
آنری پتَن: پتن استاد تاکتیکهای دفاعی بود. دفاع سرسختانهٔ او از وردن (۱۹۱۶) باعث شد طرح آلمان برای «خونریزی ارتش فرانسه» بهاندازهٔ خود آلمانها مرگبار باشد.
جان جی. پرشینگ: بهعنوان فرمانده نیروی اعزامی آمریکا (۱۹۱۷–۱۹۱۹)، پرشینگ اصرار داشت که ارتش ۳ میلیوننفریاش تحت فرماندهی ایالات متحده بجنگد. او (همراه با جورج واشنگتن) به بالاترین درجهٔ نظامی آمریکا یعنی به «ژنرال ارتشها»، رسید.
هنری راولینسون: نظریهپرداز نظامی مشهور، بیسل لیدل هارت، که منتقد سرسخت فرماندهان جبههٔ غربی بریتانیا بود، از راولینسون بهخاطر تاکتیکهای نوآورانهاش در نبرد سم (۱۹۱۶) تمجید کرد.
ویلیام رابرتسون: رابرتسون پس از پیوستن به ارتش بهعنوان سرباز ساده (۱۸۷۷) و خدمت در تمام درجات نظامی بهعنوان کهنهسرباز جنگ بوئر را انجام داد و به مقام رئیس ستاد کل ارتش امپراتوری بریتانیا (۱۹۱۶–۱۹۱۸) رسید. دستاوردی که در ارتش بریتانیا تقریباً بیسابقه بود.
جنگ جهانی دوم
واسیلی چویکوف: دفاع سرسختانهٔ چویکوف از استالینگراد (۱۹۴۲) نقش حیاتی در پیروزی یکی از تعیینکنندهترین نبردهای جنگ جهانی دوم داشت. بعدها، این فرمانده شوروی در نبرد تاکتیکی فتح برلین (۱۹۴۵) نیز نقش کلیدی ایفا کرد.
کارل دونیتس: دونیتس طراح کارزار مرگبار زیردریاییهای آلمان بود که بریتانیا را در آستانهٔ خفگی قرار داد (۱۹۳۹–۱۹۴۳). بعدها، این دریاسالار آلمانی آخرین رئیس دولت آلمان نازی پس از هیتلر شد.
هیو داودینگ: داودینگ در نبرد بریتانیا (۱۹۴۰) فرمانده نیروی جنگندهٔ نیروی هوایی سلطنتی بود. «سامانهٔ داودینگ» او با ترکیب رادار، نقشهبرداری حملات و کنترل رادیویی جنگندهها، لوفتوافه را در آسمان انگلستان شکست داد.
دوایت دی. آیزنهاور: آیزنهاور فرمانده موفقترین ائتلاف متحدین در تاریخ (۱۹۴۳–۱۹۴۵) بود. او رهبری عملیات نورماندی، شکست ضدحملهٔ آردن و نابودی ارتشهای جبههٔ غربی هیتلر را برعهده داشت.
هاینتس گودریان: گودریان که بسیاری او را «پدر جنگ برقآسا» میدانند، کتابی دربارهٔ تاکتیکهای تانک نوشت (Achtung Panzer! ۱۹۳۷). او فرانسه را درنوردید (۱۹۴۰) اما در مسکو متوقف شد (۱۹۴۱).
ویلیام هالسی: گاهی نسخهٔ دریایی ژنرال پتن خوانده میشود، «بول» هالسی تهاجمیترین فرمانده زیرمجموعهٔ نیمیتز و دشمن سرسخت ژاپن بود (۱۹۴۱–۱۹۴۵).
آرتور هریس: «هریس بمبافکن» طراح و مجری بیرحم بمباران شبانهٔ مناطق شهری آلمان نازی توسط بریتانیا بود (۱۹۳۹–۱۹۴۵) که همراه با بمباران راهبردی روزانهٔ نیروی هوایی آمریکا، شهرهای آلمان را ویران کرد.
ایوان کونیف: کونیف، کهنهسرباز جنگ داخلی روسیه، در جنگ جهانی دوم ارتشهایی را رهبری کرد که اودسا، خارکف و کیف را آزاد کردند، نیروهای آلمانی را از اروپای شرقی بیرون راندند و در حمله به برلین (۱۹۴۵) نقش مهمی داشتند.
کرتیس لمی: لمی تاکتیکهای بمباران آتشزا با هواپیمای B-29 را طراحی کرد که شهرهای ژاپن را ویران کرد. هواپیماهای او بمبهای اتمی را در ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵ انداختند و جنگ اقیانوس آرام را پایان دادند.
داگلاس مکآرتور: مکآرتور، درخشان اما اغلب جنجالی، در سه جنگ فرماندهی کرد. جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و جنگ کره. او با وجود کمبود منابع و نیرو، در جبههٔ اقیانوس آرام (۱۹۴۱–۱۹۴۵) موفقیت چشمگیری داشت.
کارل گوستاو امیل مانرهیم: مانرهیم فرمانده نیروهای دفاعی فنلاند بود که با وجود کمبود شدید نیرو، حملهٔ اولیهٔ شوروی را در جنگ زمستانی (۱۹۳۹–۱۹۴۰) دفع کرد و در جنگ ادامهدار (۱۹۴۱–۱۹۴۴) بهعنوان متحد آلمان با شوروی جنگید.
اریش فون مانشتاین: مانشتاین، طراح پیروزی خیرهکنندهٔ آلمان بر فرانسه (۱۹۴۰)، یکی از موفقترین فرماندهان جبههٔ شرقی هیتلر بود.
برنارد مونتگومری: «مانتی» مشهورترین فرمانده بریتانیایی جنگ جهانی دوم بود. او رومل را در نبرد سرنوشتساز العلمین شکست داد (۱۹۴۲)، فرماندهی نیروهای زمینی متحدین در نورماندی را برعهده داشت (۱۹۴۴) و سپس به قلب آلمان نفوذ کرد.
چستر نیمیتز: بهعنوان فرمانده کل مناطق اقیانوس آرام (۱۹۴۱–۱۹۴۵)، نیمیتز بزرگترین گسترهٔ جغرافیایی جنگ جهانی دوم را فرماندهی کرد. او با تکیه بر قدرت هوایی ناوهای هواپیمابر، بزرگترین ناوگان تاریخ را به پیروزی رساند.
جورج اس. پتن جونیور: او بهترین فرمانده میدانی آمریکا در جنگ جهانی دوم بود. او ارتش سوم را در «رقابت برقآسا در فرانسه» (۱۹۴۴) رهبری کرد و سپس آلمان را در «جنگ برقآسا معکوس» درهم کوبید.
کنستانتین روکوسوفسکی: روکوسوفسکی در پیروزیهای تعیینکنندهٔ جبههٔ شرقی در مسکو (۱۹۴۱)، استالینگراد (۱۹۴۲) و کورسک (۱۹۴۳) نقش کلیدی داشت. برخی او را برتر از ژوکوف میدانند.
اروین رومل: «روباه صحرا»، مشهورترین فرمانده آلمانی جنگ جهانی دوم، از سوی هر دو طرف مورد احترام بود. کارزارهای برجستهٔ او شامل فرانسه (۱۹۴۰)، شمال آفریقا (۱۹۴۱–۱۹۴۳) و نورماندی (۱۹۴۴) بود.
ویلیام اسلیم: اسلیم بهترین ژنرال بریتانیایی جنگ جهانی دوم بود. او بر چالشهای عظیم، زمینهای ناهموار، آبوهوای نامساعد، کمبود تدارکات و دشمن سرسخت غلبه کرد و ژاپنیها را در برمه شکست داد (۱۹۴۵).
هالند ام. اسمیت: اسمیت فرماندهی چندین عملیات تهاجمی در جزایر اقیانوس آرام را برعهده داشت (۱۹۴۳–۱۹۴۵). بسیاری این ژنرال تفنگدار دریایی را «پدر جنگ آبی-خاکی» میدانند و او یکی از موفقترین مجریان آن بود.
ریموند اسپروانس: پیروزی «باورنکردنی» اسپروانس در نبرد میدوی (۱۹۴۲) نقطهٔ عطف جنگ اقیانوس آرام بود. شکست ناوگان ژاپن توسط او در خلیج لیته (۱۹۴۴) سرنوشت ژاپن را رقم زد.
ایسوروکو یاماموتو: نابغهٔ پشت پرده حملهٔ ویرانگر ژاپن به پرل هاربر (۱۹۴۱)، یاماموتو دریافت که قدرت هوایی ناوهای هواپیمابر جایگزین نبردناوهای «توپدار بزرگ» در جنگ دریایی شده است.
تومویوکی یاماشیتا: معروف به «ببر مالایا»، یاماشیتا کارزاری ۷۰ روزه را رهبری کرد که نیروی بریتانیایی دو برابر ارتش خودش را شکست داد، دژ «تسخیرناپذیر» سنگاپور را تصرف کرد (۱۹۴۲) و بزرگترین شکست بریتانیا را رقم زد.
گئورگی ژوکوف: ژوکوف موفقترین مارشال اتحاد جماهیر شوروی بود. این نجاتدهندهٔ مسکو (۱۹۴۱) و فاتح برلین (۱۹۴۵) شاید همان کسی باشد که جنگ جهانی دوم را علیه آلمان نازی رهبری کرد.
عصر مدرن
موشه دایان: فرمانده اسرائیلی، دایان، بهعنوان رئیس ستاد دفاعی و وزیر دفاع خدمت کرد. چشمگیرترین پیروزی او در چهار جنگ بین اعراب و اسرائیل، جنگ ششروزه (۱۹۶۷) بود.
وو نگوین ژیاب: ژیاب، پیروز نبرد دینبیینفو علیه فرانسه (۱۹۵۴)، او استراتژی جنگ فرسایشی را اجرا کرد که از آمریکاییها پیشی گرفت و به شکست و سقوط ویتنام جنوبی انجامید (۱۹۷۵).
هارولد جی. هال مور: فرماندهی افسانهای مور بر سربازان سوارهنظام هفتم در نبرد درهٔ یادرانگ (۱۹۶۵) الگویی برای عملیاتهای رزمی آمریکا در باقی جنگ ویتنام ایجاد کرد.
لوئیس بی. چستی پولر: تفنگدار دریایی پر افتخار آمریکایی، پولر پس از نبردهایش در اقیانوس آرام در جنگ جهانی دوم، با حملهای خارقالعاده «به عقب» نیروهایش را از محاصرهٔ چینیها در چوسین در کره (۱۹۵۰) نجات داد.
متیو بی. ریدوی: فرمانده مشهور نیروهای هوابرد در جنگ جهانی دوم (سیسیل، روز دی، نبرد بولج)، ریدوی در سال ۱۹۵۱ جانشین مکآرتور در جنگ کره شد. او نیروهای سازمان ملل را احیا کرد و حملات قدرتمند چین را عقب راند.
مائو زدونگ: رهبر موفق در برابر ملیگرایان چین (۱۹۲۶–۱۹۴۹) و نیروهای ژاپنی (۱۹۳۷–۱۹۴۵)، مائو هم در میدان جنگ و هم در نظریهپردازی جنگ نامنظم نقش داشت. کتاب تأثیرگذار او با عنوان «دربارهٔ جنگ چریکی» (نوشتهشده در ۱۹۳۷) راهنمای بسیاری از انقلابیون پس از جنگ جهانی دوم بوده است.
منبع: دیجینوی
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0