به گزارش پارسینه پلاس،دیروز عصر، سالن کوچک تئاتر پر شده بود از نورهای زرد و آبی، انگار خود ونگوگ آمده بود تا صحنه را نقاشی کند. عمو فرهاد، با آن صدای خشدار و نگاه دقیقش، هر حرکت را مثل ضربهای از قلممو هدایت میکرد. تمرین با او فقط بازیگری نیست؛ نوعی مراقبه است. وقتی درباره «شب پرستاره» حرف میزند، انگار دارد از خاطرهای شخصی میگوید. وقتی از جنون ونگوگ میگوید، چشمهایش برق میزند، نه از ترس، بلکه از فهم عمیق رنج. در یکی از صحنهها، وقتی بازیگر نقش ونگوگ روی زمین نشست و به آسمان خیره شد، عمو فرهاد فقط گفت: «کمتر بازی کن، بیشتر حس کن.» و همین جمله، صحنه را دگرگون کرد. تمرین تمام شد، اما حس آن شب هنوز در هوا بود. شاید چون با عمو فرهاد، هر تمرین یک اجراست. و هر اجرا، یک نقاشی زنده.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0