کد خبر : 350347
تاریخ انتشار : شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۱

تنها گروه یهودی که هیتلر با آنها مشکل نداشت؛ اتحاد عجیب صهیونیست‌ها و نازی‌ها

تنها گروه یهودی که هیتلر با آنها مشکل نداشت؛ اتحاد عجیب صهیونیست‌ها و نازی‌ها

باشگاه خبرنگاران جوان – «آقای هیتلر، شما نمی‌خواهید یهودیان عادی در آلمان و شرق اروپا باشند؛ ما هم دقیقاً همین را می‌خواهیم!» این، منطق صهیونیست‌ها بود و هیتلر هم مشتاقانه از آن استقبال کرد… هیتلر با اینکه یهودیان را یکی از مشکلات اصلی کشورش می‌دانست، تنها به یک سازمان یهودی اجازهٔ فعالیت رسمی در آلمان

باشگاه خبرنگاران جوان «آقای هیتلر، شما نمی‌خواهید یهودیان عادی در آلمان و شرق اروپا باشند؛ ما هم دقیقاً همین را می‌خواهیم!» این، منطق صهیونیست‌ها بود و هیتلر هم مشتاقانه از آن استقبال کرد… هیتلر با اینکه یهودیان را یکی از مشکلات اصلی کشورش می‌دانست، تنها به یک سازمان یهودی اجازهٔ فعالیت رسمی در آلمان داده بود؛ «سازمان صهیونیسم». درواقع، صهیونیست‌ها تنها گروه یهودی بودند که هیتلر با آنها مشکل اساسی نداشت.
 
«آرتور بالفور»، وزیر خارجه انگلستان، قبل از اتمام جنگ جهانی اول، به رسم بخشش از کیسه خلیفه، کشور فلسطین که آن روزها تحت قیمومیت امپراتوری عثمانی بود را به‌واسطه اعلامیه بالفور، به یک تاجر یهودی وعده داد تا خانه ملی یهود و یک کشور برای یهودیان در آن سرزمین تأسیس شود! وقتی در پایان جنگ، حکومت عثمانی فروپاشید و انگلستان، مسئول حکومت بر فلسطین شد، مقدمات اجرای این اعلامیه فراهم شد.
 
در اعلامیه بالفور، دو نکته گوشزد شده بود؛ اینکه برای تأسیس خانه یهود، اول، مردم مسلمان را آزار ندهید و دوم، یهودیان کشورهای دیگر را اذیت نکنید! درج نکته دوم در اعلامیه، همان موقع هم باعث تعجب بود و این سؤال را در ذهن همه ایجاد کرد که مگر برنامه و قصدی در میان است که یهودیان کشورهای دیگر اذیت شوند؟!… 

اینجا نه اشغالگر، راضی است و نه صاحبخانه!

برای اینکه کشور یهودی تأسیس شود، دو مانع جدی وجود داشت: اول، عدم تمایل یهودیان اروپا و حتی خاخام‌هایشان برای ترک زندگی خوب و راحت خود و مهاجرت به غرب آسیا. آنها می‌گفتند: «چرا باید اروپای پیشرفته را رها کنیم و به سرزمینی عقب‌مانده برویم تا آن را از صفر بسازیم؟» و این عدم همراهی یهودیان عادی، یک مشکل بزرگ بود.
 
مانع دوم، حضور مسلمانان و اعراب در فلسطین و حاکمیت امپراتوری عثمانی بر آن سرزمین بود. با پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی، مانع حاکمیت عثمانی برطرف شد اما همچنان فلسطینیان حاضر نبودند بپذیرند که صدها هزار مهاجر یهودی به کشورشان وارد شده و آن را تصاحب کنند.بنابراین، یهودیان متنفذ برای تحقق رویاهایشان باید راه حلی برای این دو چالش پیدا می‌کردند.
 

پیروزی هیتلر، فصل جدید در حیات یهودیان

بعد از شکست سنگین آلمان در جنگ جهانی اول، که البته وجود مشاوران یهودی در سوق دادن این کشور به این ورطه بی‌تأثیر نبود، شرایط برای ژرمن‌ها هر روز سخت‌تر شد چون قدرت‌های پیروز به‌ویژه آمریکا و انگلستان، غرامت‌های سنگینی برای آلمان وضع کرده بودند. با کمترین دقت هم می‌شد فهمید غرامت‌های آلمان به نحوی است که حتما به جنگ دوم جهانی منجر خواهد شد.در آن میان در سال 1929 دو اتفاق همزمان، شرایط را برای یهودیان ساکن در آلمان تغییر داد: یکی تأسیس آژانس یهود که به طور جدی وظیفه کوچ دادن یهودیان به فلسطین را بر عهده داشت و دیگری، پیروزی حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان(حزب نازی) در انتخابات محلی.
 

وقتی نازیسم و صهیونیسم، مخرج مشترک پیدا کردند

لابد می‌پرسید چرا نتیجه انتخابات محلی آلمان در سرنوشت یهودیان تاثیرگذار بود؟ چون حزب نازی و در رأس آن هیتلر، دل خوشی از یهودیان نداشتند. هیتلر معتقد بود که یهودیان، به دلیل قوم‌گرایی ذاتی خود، هرگز به آلمان وفادار نخواهند بود و همواره منافع قوم خود را بر منافع ملی ترجیح می‌دهند.شاید برایتان عجیب باشد اما این دیدگاه برای صهیونیست‌ها بسیار جذاب و کارساز بود! آنها فهمیدند که با مذاکره و حتی همکاری با هیتلر – که او هم از یهودیان بیزار بود – می‌توانند به یک هدف مشترک برسند؛ خالی کردن یکی از بزرگ‌ترین کانون‌های جمعیتی یهودیان در اروپا!
 
منطق صهیونیست‌ها، ساده بود؛ «آقای هیتلر، شما نمی‌خواهید یهودیان عادی در آلمان و شرق اروپا باشند؛ ما هم دقیقاً همین را می‌خواهیم!» هیتلر هم مشتاقانه از این ایده یعنی خارج کردن یهودیان از آلمان استقبال کرد خارج شوند. اینطور بود که دو نیروی به ظاهر متضاد – یعنی صهیونیسم و نازیسم – در یک نقطهٔ مشترک به هم رسیدند و اولین همکاری مهم میان آنها شکل گرفت.
 

صهیونیست‌ها، تنها گروه یهودی که هیتلر با آنها مشکل نداشت!

ارتباط میان نازی‌ها و صهیونیست‌ها به قدری عمیق بود که انکار آن ممکن نیست. نکتهٔ قابل تأمل این است که هیتلر، با وجود اینکه یهودیان را یکی از مشکلات اصلی کشورش می‌دانست، تنها به یک سازمان یهودی اجازهٔ فعالیت رسمی در آلمان را داده بود؛ سازمان صهیونیسم. در واقع، صهیونیست‌ها تنها گروه یهودی بودند که هیتلر با آنها مشکل اساسی نداشت.این همکاری عمیق در نهایت به یک قرارداد رسمی منجر شد. در اوت ۱۹۳۳، توافقی موسوم به «هاوارا» (Haavara به معنای انتقال) میان دولت نازی و سازمان صهیونیسم به امضا رسید. «ایان کرشاو» در کتاب خود توضیح می‌دهد که هیتلر سه طرح اصلی برای یهودیان داشت اما انتقال‌شان به فلسطین از هر نظر بهتر بود. (کرشاو، ج ۲، صص ۷۰۲ و ۷۰۳)*(فرآیند انتقال یهودیان)
 
حالا خروجی این قرارداد چه بود؟ کافی است بدانید براساس آمار دانشنامهٔ جودائیکا، در آن زمان حدود ۵۶۰ هزار یهودی در آلمان و نزدیک به ۳ میلیون یهودی در لهستان زندگی می‌کردند. این دو کشور، بزرگ‌ترین مراکز جمعیتی یهودیان در اروپا محسوب می‌شدند. اینجا بود که صهیونیست‌ها با کمک هیتلر، فرآیند جابه‌جایی یهودیان آلمان را آغاز کرده و ۵۳ هزار نفر را با توافق هاوارا منتقل کردند. اما مشکل این بود که این تعداد به هیچ وجه کافی نبود.
 

وقتی جنگ جهانی دوم برای رضایت صهیونیست‌ها شروع شد

صهیونیست‌ها از اینکه با وجود گذشت سال‌ها، هنوز نتوانسته بودند بخش چشمگیری از یهودیان را به فلسطین منتقل کنند، کلافه شده بودند. در این مقطع حساس، یک بار دیگر هیتلر به کمک آنها آمد. در حرکتی که از منظر استراتژیک برای صهیونیست‌ها بهترین اتفاق ممکن بود، هیتلر به جای حمله به دشمنان اصلی‌اش یعنی فرانسه و انگلستان، تصمیم گرفت به لهستان، یعنی بزرگ‌ترین مرکز تجمع یهودیان در اروپا، حمله کند. این، بهترین خبری بود که می‌توانست به گوش صهیونیست‌ها برسد! اینطور بود که جنگ جهانی دوم با حمله آلمان به لهستان(بزرگترین مرکز یهودیان) شروع شد و میلیون‌ها کشته به جا گذاشت.*(کشتی مهاجران یهودی در بندر حیفا در سال ۱۹۴۷ که از فلسطینیان اجازه ورود می‌خواهند/ روی پارچه‌نوشته نصب شده روی عرشه کشتی نوشته‌اند: «آلمان‌ خانه و آشیانه ما را نابود کرد. لطفا شما فلسطینیان، امید ما را نابود نکنید.»)
 
طبق گزارش رسمی سازمان ملل متحد، پس از جنگ جهانی دوم، آمار یهودیان فلسطین با جهشی باورنکردنی، از 170هزار نفر در سال ۱۹۴۶ به ۶۰۸ هزار نفر رسیده بود؛ جمعیتی که عمدتاً از مهاجران اروپایی تشکیل می‌شد. و این یعنی وعده انگلستان نزدیک به تحقق بود…

طلبکار بی‌منطق جنگ، پای فلسطینی‌ها را وسط کشید

خدمت دیگر هیتلر به صهیونیست‌ها، مسئله هولوکاست بود. هرچند بررسی دقیق ابعاد هولوکاست نیازمند یک بحث مستقل و مفصل است، اما در همین حد بگوییم که ماجرا از آنجا شروع شد که بعد از جنگ جهانی دوم، صهیونیست‌ها با یک منطق مضحک و بی‌اساس مدعی شدند که چون آلمان به لهستان حمله کرده و ‌یهودیان را کشته، پس مسلمانان فلسطین باید از سرزمین مادری‌شان اخراج شوند و خاک آن‌ها در اختیار ‌یهودیان قرار بگیرد!
 
در‌حالی‌که هر ناظر منصفی تأیید می‌کند که اگر جنایتی سیستماتیک توسط یک کشور(آلمان) علیه گروهی خاص(یهودیان) صورت گرفته، جبران آن هم باید توسط همان کشور جنایتکار انجام شود؛ مثلاً بخشی از خاکش به قربانیان اعطا شود نه اینکه مردمی در سرزمینی دیگر که هیچ نقشی در آن فاجعه نداشته‌اند، تاوان آن را بپردازند.ضمن اینکه وقتی جنگ جهانی دوم، میلیون‌ها کشته بر جا گذاشت، حتماً از هر گروهی اعم از مسیحی، مسلمان و‌یهودی، تعداد زیادی کشته شدند بنابراین آمار ۶میلیون ‌یهودی کشته شده در این جنگ، جز افسانه چیز دیگری نیست.
 

کفتارها به جان هم می‌افتند!

بعد از مهاجرت گسترده یهودیان به فلسطین، انگلستان ترکیب جمعیتی فلسطین را به هم زده بود اما با این وجود، صهیونیست‌ها انگلیسی‌ها را هم مانع بزرگی برای خود می‌دیدند! ماجرا از این قرار بود که انگلستان برای حفظ ظاهر معتقد بود مهاجرت به فلسطین نباید بی حد و حساب باشد اما یهودیان از این قوانین انگلستان دل خوشی نداشتند.نتیجه اینکه صهیونیست‌ها همین مخالفت‌های ظاهری انگلستان را هم تحمل نکردند و شروع کردند به قلع و قمع انگلیسی‌های خاورمیانه!
 

وقتی ناف صهیونیستها را با ترور بریدند!

این جزء عجیب‌ترین نکات تاریخ صهیونیسم است که از همان ابتدا باندهای ترور بسیار قوی توسط آنها شکل گرفت که سه باند «ایرگون، لهی و اشترن» از سایر باندها مخوف‌تر بودند.صهیونیست‌ها در قدم اول، «لرد موین»، مسئول ارشد بریتانیا در قاهره را ترور کردند و بعد، بزرگترین عملیات ترور در تاریخ دیپلماسی بریتانیا را انجام دادند! شاید خیلی‌ها ندانند که بیشترین تلفات دیپلماتیک در تاریخ بریتانیا، توسط باندهای ترور صهیونیستی صورت گرفته است!
 
صهیونیست‌ها هتل کینگ دیوید که دیپلمات‌های انگلیسی در آن حضور داشتند را هم منفجر کردند و 96 نفر از انگلیسی‌ها را کشتند؛ انگلیسی‌هایی که نه‌تنها مرگ بر اسرائیل نگفته بودند بلکه پدر معنوی اسرائیل به شمار می‌رفتند!
 
باندهای ترور رژیم صهیونیستی حتی به فرستاده رسمی سازمان ملل که برادرزاده شاه سوئد بود هم رحم نکردند! «کنت فولکه برنادوت»، برادرزاده شاه سوئد که دوست یهودیان بود و در جنگ جهانی دوم هم خدمات بیشماری به آنها کرده بود، فقط به خاطر اینکه عقیده داشت مسلمانان هم حق زندگی دارند، در اورشلیم به همراه دستیارش به طرز فجیعی ترور شد. این اتفاق، یک اعلان صریح از طرف صهیونیست‌ها به جهان بود؛ اینکه حتی فرستاده رسمی سازمان ملل هم از ترورهای ما در امان نیست!
 

روز «نکبت» فرا می‌رسد

با به هم خوردن ترکیب جمعیتی و با ترورهای گسترده و رعب و وحشتی که در سراسر فلسطین توسط باندهای ترور صهیونیستی ایجاد شد، و همچنین با لابی گسترده در سازمان ملل، ابتدا سازمان ملل دولت جعلی اسرائیل را به رسمیت شناخت و سپس در 14 می 1948 «داوید بن گوریون» رسما استقلال رژیم صهیونیستی را از قیمومیت انگلستان اعلام کرد. و درست فردای صدوراین اعلامیه، اولین جنگ بزرگ اسرائیل شروع شد…
 
منبع: فارس

منبع خبر


مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

کد امنیتی *

advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn

پنجره اخبار