مجدد میان ایران و رژیم صهیونیستی جنگ خواهد شد؟ تحلیلی از شواهد دو سوی میدان

شایانیوز– در روزهای اخیر، اظهارنظری جنجالی از احمد قدیریابیانه در فضای رسانهای ایران بازتاب گستردهای پیدا کرده است. او مدعی شده که اسرائیل «حتماً» در آیندهای نزدیک به ایران حمله خواهد کرد، و حتی گفته که این حمله قرار بوده در ۳۱ شهریور، همزمان با رژه نیروهای مسلح ایران انجام شود؛ اما چون رژه لغو
شایانیوز– در روزهای اخیر، اظهارنظری جنجالی از احمد قدیریابیانه در فضای رسانهای ایران بازتاب گستردهای پیدا کرده است. او مدعی شده که اسرائیل «حتماً» در آیندهای نزدیک به ایران حمله خواهد کرد، و حتی گفته که این حمله قرار بوده در ۳۱ شهریور، همزمان با رژه نیروهای مسلح ایران انجام شود؛ اما چون رژه لغو شد، حمله نیز به تعویق افتاده و احتمالاً در آبان ماه صورت خواهد گرفت.این سخنان در شرایطی مطرح میشود که روابط ایران و اسرائیل در ماههای گذشته به شدت متشنج بوده و مجموعهای از حملات، تهدیدها و عملیاتهای متقابل دو طرف، منطقه را در وضعیت هشدار قرار داده است. اما پرسش اساسی این است: آیا واقعاً نشانههای مشخصی از یک حمله قریبالوقوع
وجود دارد؟ یا این اظهارات بیش از آنکه مبتنی بر دادههای اطلاعاتی باشند، رنگ و بوی سیاسی و تبلیغاتی دارند؟ و یا حتی کسب مشروعیت و نوعی مجوز برای برخی اقدامات حساسیت برانگیز؟!
شواهدی که احتمال حمله را تقویت میکنند
تحلیلگران برای اثبات احتمال بالای حمله اسرائیل به سه دسته از شواهد اشاره میکنند:
نخست، شواهد عملیاتی و میدانی
حملاتی که اسرائیل علیه تأسیسات نظامی و هستهای ایران در خرداد سال جاری انجام داد، نشانگر دقت شبکه اطلاعاتی گسترده این کشور و حضور عناصر نفوذی در بدنه نظام است. تلآویو، حملات صورت گرفته را بخشی از راهبرد بازدارندگی خود خواند. این به آن معناست که استراتژی اسرائیل بر اصل پیشقدم شدن نظامی استوار است. او منتظر نمیماند تا خطر، خودش را به او برساند؛ بلکه بازدارنده عمل میکند و به محض احساس خطر، حمله را آغاز مینماید. نشانههای بارز نفوذ اطلاعاتی و عملیاتهای ویژه موساد در خاک ایران، نشان دهنده ظرفیت بالای اسرائیل برای اقدام مستقیم است.
دوم، نشانههای رفتاری
لغو رژه نظامی اخیر در ایران، افزایش سطح هشدار برخی پایگاهها و تغییرات در الگوی پروازهای نظامی اسرائیل در منطقه از جمله مواردی است که از سوی برخی ناظران به عنوان «علائم هشدار» تفسیر شده است. هرچند چنین نشانههایی لزوماً به معنای قطعیت در تصمیم برای حمله نیستند، اما نشان میدهند که دو طرف در وضعیت آمادهباش روانی و نظامی قرار دارند.
سوم، نشانههای سیاسی و دیپلماتیک
برخی تحلیلگران معتقدند تلآویو در برابر رشد توان هستهای و پهپادی ایران، به خصوص با عنایت به 400 کیلوگرم اورانیوم 60 درصد غنی شده که طبق مبانی فیزیک هستهای و نقطه نظرات کارشناسانه، هیچ کاربردی جز ساخت بمب اتمی ندارد و هم اکنون در ایران در مراکز غنیسازی نگهداری میشود، به اقداماتی پیشدستانه دست بزند؛ اقداماتی که هم ممکن است به «جنگ تمامعیار» منجر شوند، و هم به صورت ضربات محدود و هدفمند اجرا گردند.
شواهدی که احتمال حمله را کمرنگ میکنند
در سوی دیگر، مجموعهای از عوامل بازدارنده جدی وجود دارد که احتمال یک حمله گسترده از سوی اسرائیل را کاهش میدهند.
نخست، هزینههای سنگین درگیری فراگیر با ایران
هر حمله نظامی میتواند به جنگی منطقهای منجر شود که پای متحدان ایران، از لبنان تا یمن و سوریه را نیز به میان میکشد؛ و البته پاکستان اتمی را. جنگی که هزینه انسانی و اقتصادیاش برای اسرائیل بسیار بالاست.
دوم، ملاحظات امریکا
ایالات متحده در حال حاضر درگیر چند بحران بینالمللی است و بعید به نظر میرسد از یک حمله بزرگ حمایت کند. به ویژه با وجود رویای دیرین ترامپ برای کسب جایزه صلح نوبل که سالهاست در سر دارد. تلآویو همواره برای اقدامات راهبردی نیازمند هماهنگی یا حداقل چراغ سبز واشنگتن بوده است.
سوم، وضعیت داخلی اسرائیل
اکنون و در این برهه تاریخی، نتانیاهو با بحرانیترین شرایط سیاسی دوران نخستوزیریاش مواجه است. آغاز یک جنگ بزرگ میتواند موجی از مخالفتهای داخلی ایجاد کند؛ هم از سوی احزاب و هم از سوی اقشار مردم. به ویژه اگر خطرات شدید باشند یا نتیجه ملموسی به دست نیاید.
چهارم، محدودیتهای عملیاتی
حمله به اهدافی در عمق خاک ایران از نظر تدارکاتی، پدافندی و اطلاعاتی بسیار پیچیده است. اسرائیل بدون همراهی چندین کشور و هماهنگی لجستیکی، به سختی میتواند چنین مأموریتی را به تنهایی انجام دهد.
تجربه جنگ 12 روزه: نه به جنگ کامل
در جنگ 12 روزه، مجموعهای از درگیریهای مستقیم و حملات متقابل میان ایران و اسرائیل رخ داد که برای دوازده روز منطقه را تا آستانه جنگ تمامعیار پیش برد. آن تجربه نشان داد که هر دو طرف توان و تمایل اقدام نظامی را دارند، اما در نهایت ترجیح دادند به مرز درگیری گسترده، چندان نزدیک نشوند. همین امر نشان میدهد که اگرچه احتمال حملات محدود و نقطهای وجود دارد، اما وقوع یک جنگ بزرگ هنوز در سطح محاسبات کلان سیاسی هر دو طرف، «غیرعقلانی» به نظر میرسد.
آیا ادعای قدیریابیانه اطلاعاتی است یا سیاسی؟
هنگامی که فردی با قطعیت از حمله حتمی سخن میگوید، باید پرسید: این اظهارنظر مبتنی بر چه منبعی است؟ آیا او به اطلاعات خاصی دسترسی دارد، یا صرفاً بر اساس تحلیل شخصی و با هدف هشدار یا اثرگذاری سیاسی سخن میگوید؟
در تاریخ سیاسی ایران، مشابه چنین هشدارهایی بارها مطرح شده و بسیاری از آنها هیچگاه تحقق نیافتهاند. در واقع، بخشی از این نوع اظهارات، میتواند در خدمت آمادهسازی افکار عمومی، تقویت گفتمان امنیتی یا هشدار به دستگاههای مسئول باشد.
حمله ممکن است، اما «حتماً» نه
با تکیه بر شواهد علنی و تحلیل منابع بینالمللی، میتوان گفت احتمال حملات محدود و هدفمند از سوی اسرائیل علیه برخی اهداف خاص در ایران وجود دارد و واقعی است.
اما ادعای «حتمی بودن» حمله فراگیر در زمان مشخص مثلاً آبان ماه، چندان با دادههای موجود همخوانی ندارد. هزینههای سنگین منطقهای، ملاحظات امریکا، بحران داخلی اسرائیل و تجربههای پیشین، همگی نشان میدهند که چنین اقدامی در حال حاضر تا حدی «غیر محتمل» به نظر میرسد.
در نهایت، باید گفت که فضای فعلی بیشتر به جنگی روانی و اطلاعاتی شباهت دارد تا مقدمه قطعی برای یک جنگ تمام عیار. با این حال، در منطقهای که هیچ پیش بینی قطعی برای رفتار سیاستمدارانش وجود ندارد، احتمال هر نوع ماجراجویی را نمیتوان نادیده گرفت. اما برای دستیابی به درک صحیح از موقعیت، تحلیل دقیق و مبتنی بر شواهد و قرائن، ضروری است.
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0