کد خبر : 371157
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۱

سندرم مذاکره بی‌قرار و بازگشت ترامپ به بازی مذاکره

سندرم مذاکره بی‌قرار و بازگشت ترامپ به بازی مذاکره

  پیشنهاد مجدد دونالد ترامپ برای مذاکره با ایران را نمی‌توان صرفاً یک ابتکار سیاسی یا تغییر رویکرد در واشنگتن دانست. این رفتار، تکرار همان الگوی شناخته‌شده‌ای است که می‌توان آن را «سندرم مذاکره بی‌قرار» نامید؛ سبکی خاص از دیپلماسی مبتنی بر بی‌ثباتی، بحران‌آفرینی و معامله‌گری نمایشی. رفتار متناقض و بحران‌محور: ترامپ در تمامی دوره‌های

 

پیشنهاد مجدد دونالد ترامپ برای مذاکره با ایران را نمی‌توان صرفاً یک ابتکار سیاسی یا تغییر رویکرد در واشنگتن دانست. این رفتار، تکرار همان الگوی شناخته‌شده‌ای است که می‌توان آن را «سندرم مذاکره بی‌قرار» نامید؛ سبکی خاص از دیپلماسی مبتنی بر بی‌ثباتی، بحران‌آفرینی و معامله‌گری نمایشی.

رفتار متناقض و بحران‌محور:

ترامپ در تمامی دوره‌های فعالیت سیاسی خود، مذاکره را نه به‌عنوان فرآیندی برای حل اختلافات، بلکه به‌مثابه ابزاری برای نمایش قدرت و کسب امتیازات تبلیغاتی کوتاه‌مدت تعریف کرده است. در این الگو، او مواضع خود را به طور مکرر و بدون هشدار قبلی تغییر می‌دهد؛ امروز بر سر اصلی توافق می‌کند و فردا همان اصل را زیر پا می‌گذارد.

اهمیت برای او نه در محتوای توافق، بلکه در تصویر رسانه‌ای امضای آن است؛ تصویری که بتواند آن را به عنوان دستاورد شخصی در افکار عمومی آمریکا عرضه کند.

استراتژی سردرگمی و خستگی دیپلماتیک:

ترامپ این رفتار را آگاهانه به‌کار می‌گیرد تا طرف مقابل را دچار سردرگمی و فرسایش روانی کند. او با تغییر مداوم لحن و مواضع، عملاً امکان برنامه‌ریزی بلندمدت را از دیپلمات‌ها می‌گیرد. طرف مقابل هیچ‌گاه نمی‌داند در دور بعدی مذاکره با «ترامپِ سازش‌کار» مواجه است یا «ترامپِ جنگجو».

چنین سبکی باعث شکل‌گیری بی‌اعتمادی ساختاری در فرآیند مذاکره می‌شود، زیرا ترامپ همواره با زیر سؤال بردن توافق‌های گذشته و نهادهای میانجی، زمینه را برای مذاکراتی جدید و «شخصی‌سازی‌شده» فراهم می‌کند؛ روندی که اساساً بنیان اعتماد، یعنی محور اصلی هر مذاکره‌ای را از بین می‌برد.

مذاکره به مثابه دیکته سیاسی:

از منظر ترامپ، مذاکره مفهومی «برد-باخت» دارد؛ به این معنا که پیروزی یکی، وابسته به شکست کامل دیگری است. در چنین چارچوبی، هیچ جایی برای راه‌حل‌های «برد-برد» باقی نمی‌ماند. رهبر معظم انقلاب نیز به این منطق تحمیلی اشاره کرده و فرموده‌اند:

«اینکه می‌گوییم به سود ما نیست، برای ما فایده‌ای ندارد چون طرف آمریکایی پیشاپیش نتیجه‌ی مذاکرات را معین کرده… این مذاکره نیست، این دیکته است، این تحمیل است.»

پیامدهای سندرم مذاکره بی‌قرار:

۱. کاهش اعتماد بین‌المللی: کشورها تمایل خود را برای گفت‌وگو با واشنگتن از دست می‌دهند، زیرا احتمال پایبندی به تعهدات پایین است.

۲. افزایش بی‌ثباتی جهانی: فضای عدم‌قطعیت در بازارهای مالی، امنیت منطقه‌ای و روابط دیپلماتیک افزایش می‌یابد.

۳. توافق‌های شکننده: حتی در صورت دستیابی به توافق، این توافق‌ها بیشتر جنبه نمایشی و موقتی دارند تا راه‌حل‌های پایدار.

۴. فرسایش دیپلماتیک: دستگاه دیپلماسی کشورهای طرف مذاکره – و حتی دیپلمات‌های آمریکایی – دائماً درگیر مدیریت بحران‌های ناگهانی و تصمیمات شخصی رئیس‌جمهور می‌شوند.

در نهایت : 

پیشنهادهای جدید ترامپ برای بازگشت به میز مذاکره، اگر بدون تغییر در این الگوی رفتاری باشد، چیزی جز بازتولید همان «مذاکره‌ی بی‌قرار» نخواهد بود. الگویی که هدف آن نه حل منازعات، بلکه مدیریت صحنه برای تثبیت تصویر ترامپ به‌عنوان “معامله‌گر بزرگ” است. در چنین شرایطی، بازگشت به میز مذاکره بدون تغییر در مبانی فکری و رفتاری کاخ سفید، تنها به بی‌ثباتی بیشتر و تضعیف اعتماد متقابل منجر خواهد شد.

 





واتساپ تیترکوتاه - داخل خبر



تیترکوتاه مدیا


سرمایه‌گذاری برای تولید؛ کدام سرمایه، کدام تولید؟


منبع خبر


مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

کد امنیتی *

advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn

پنجره اخبار