کد خبر : 373599
تاریخ انتشار : جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۸

«شکنجه به سبک روم باستان»؛ پرونده پهلوی به روایت بی‌بی‌سی

«شکنجه به سبک روم باستان»؛ پرونده پهلوی به روایت بی‌بی‌سی

باشگاه خبرنگاران جوان – نیم قرن استبداد و سرکوب، از رضا میرپنج تا محمدرضاشاه، روایت سلطنتی است که با کودتای انگلیس آغاز شد و با خشم مردم ایران به پایان رسید؛ داستان دهه‌هایی از وحشت و رعب که حتی بی‌بی‌سی نیز ناچار به اعتراف آن شد.   وقتی می‌خواهیم معنای «کودتا» را بفهمیم، ناگزیر به

باشگاه خبرنگاران جوان نیم قرن استبداد و سرکوب، از رضا میرپنج تا محمدرضاشاه، روایت سلطنتی است که با کودتای انگلیس آغاز شد و با خشم مردم ایران به پایان رسید؛ داستان دهه‌هایی از وحشت و رعب که حتی بی‌بی‌سی نیز ناچار به اعتراف آن شد.
 
وقتی می‌خواهیم معنای «کودتا» را بفهمیم، ناگزیر به واژه‌نامه‌ها و متون تاریخی رجوع می‌کنیم تا با مفهوم آن بیشتر آشنا شویم. واژه‌ای فرانسوی که در زبان‌های مختلف، معنایی کم‌وبیش مشابه دارد؛ سقوط ناگهانی دولت یک کشور به دست گروهی از نیروهای نظامی همان کشور، به شیوه‌ای خشن که سریع اتفاق می‌افتد.اما اگر از تعریفِ واژه فراتر رویم و نمونه‌هایی از آن را در تاریخ معاصر ایران جست‌وجو کنیم، با دو کودتای سرنوشت‌ساز مواجه می‌شویم که مسیر سیاسی و اجتماعی این سرزمین را دگرگون کردند؛کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲. دو کودتایی که در آن، نیروهای نظامی کشور را برای تغییر سرنوشت سیاسی آن، به نفع قدرتی بیگانه بسیج کردند؛ نخست به سود بریتانیا در سوم اسفند ۱۲۹۹، و سال‌ها بعد، در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، این بار با هم‌دستی آمریکا و بریتانیا. در سوم اسفند ۱۲۹۹، سلسله‌ی قاجار به روزهای پایانی عمر خود رسیده بود. احمدشاه قاجار، آخرین پادشاه این خاندان، در حالی آرام‌آرام از صحنه‌ی قدرت کنار می‌رفت که زمینه‌های سقوط او ماه‌ها پیش در سفارت بریتانیا در تهران طراحی شده بود.

سه اسفند، کودتای انگلیس و تولد دیکتاتوری رضا میرپنج

کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، از مرحله‌ی طراحی عملیات گرفته تا تأمین هزینه‌ی حقوق و پوشاک قزاق‌های شرکت‌کننده، با نظارت و پشتیبانی مستقیم افسران ارتش بریتانیا در ایران سازمان‌دهی شد. هدف، ظاهراً برقراری نظم و ثبات در کشوری بود که درگیر هرج‌ومرج و ناامنی بود، اما در واقع، تلاشی حساب‌شده برای استقرار حکومتی وابسته به انگلیس و قابل‌کنترل به شمار می‌رفت.
 
در گزارشی که وب‌سایت بی‌بی‌سی به نقل از سلطانعلی میرزا قاجار، مورخ و آخرین رئیس ایل قاجار، منتشر کرده، آمده است:«کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ اقدامی از سوی انگلیسی‌ها برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم و برقراری یک رژیم قوی و دیکتاتور در ایران بود. ژنرال آیرونساید مدتی رضاخان را زیر نظر داشت و در نهایت برای انجام کودتا او را انتخاب کرد.»
 
اما ماجرا از کجا آغاز شد؟ انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه نقطه‌ی عطفی در مناسبات سیاسی منطقه بود. با سقوط حکومت تزارها و روی کار آمدن بلشویک‌ها، نقشه‌ی قدرت در شمال ایران دگرگون شد. بلشویک‌ها، چنان‌که در مستند شبکه‌ی بی‌بی‌سی نیز آمده است، تمامی قراردادهایی را که در دوران تزار میان ایران و روسیه بسته شده بود را لغو کردند و نیروهای نظامی روس را از خاک ایران فراخواندند. در غیاب نیروهای روسی، ایران با منابع سرشار نفتی‌اش به طعمه‌ای وسوسه‌انگیز در نگاه بریتانیا بدل شد؛ نگاهی که بیش از پیش بر این سرزمین دوخته شده بود. بریتانیا فرصت را مغتنم شمرد تا نفوذ خود را در ایران را گسترش دهد و امنیت مستعمره‌ی بزرگش، هند، را تضمین کند. لندن در پی آن بود تا حکومتی بر سر کار آورد که مقتدر و متمرکز باشد؛ دیکتاتوری وابسته که بتواند ثباتی برای ایران به ارمغان آورد، ثباتی که در حقیقت، ضامن استمرار منافع استعماری بریتانیا در این سوی خلیج فارس باشد.
 
در گزارشی با عنوان «شاه با چه پیشینه تاریخی ایران را ترک کرد؟» که در سایت بی‌بی‌سی فارسی منتشر شده، به نقش و حمایت‌های انگلستان در به قدرت رسیدن رضاخان اشاره شده است. در این گزارش آمده است:«کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ در چنین شرایطی تاریخ سلطنتی ایران را دگرگون ساخت. امروز از جهت اسناد و مطالعات تاریخی دیگر قابل تردید نیست که این کودتا را منافع جدید بریتانیا در ایران یعنی ضرورت بازسازی دولتی مقتدر در برابر قدرت نوپای شوروی و تضمین جریان نفتی که در دو دهه بدل به مایه حیاتی امپراتوری شده بودند سازمان دادند. رضاخان سردار سپه با کمک نظامیان بریتانیایی مامور تامین مقدمات اجرای قرارداد ۱۹۱۹ در درون لشگر قزاق همایونی پلکان ترقی را در نوردید و هزینه و فرماندهی کودتای سوم اسفند که وی را به سردار سپهی رساند نیز از جانب شرکت نفت انگلیس و ایران و ارگان‌های اطلاعاتی و نظامی این کشور تامین شده بود.»از جمله چهره‌های انگلیسیِ دخیل در طراحی و اجرای کودتای سوم اسفند می‌توان به ژنرال «آیرونساید» و «کلنل اسمایس» اشاره کرد؛ مأمورانی که در هماهنگی با برخی عوامل داخلی، به نام‌های «رضاخان میرپنج» و «سید ضیاءالدین طباطبایی» نقشه وقوع کودتا را طراحی و پیاده کردند.درگزارش دیگر به نام «سوم اسفند رضاخان سوادکوهی» سایت بی‌بی‌سی فارسی به نقش انگلیس در انتخاب این دو مهره داخلی کودتا در ایران تاکید شده و آمده است:«سیاسیون و دیپلمات‌های بریتانیا در پی مدت‌ها کنکاش برای یافتن کسی که ایران را در اوضاع پس از انقلاب اکتبر روسیه اداره کند طباطبائی را وارد بازی کردند. همزمان با خروج نیروهای انگلیسی از ایران، انتصاب رضا خان میرپنج به فرماندهی قزاق‌ها تصمیم نظامیان آن‌ها بود.»
 
سید ضیاءالدین طباطبایی روزنامه‌نگاری بود که به‌روشنی کفه‌ی تمایلش به سود بریتانیا سنگینی می‌کرد؛ او انگلیس را بیشتر از روسیه‌ دوست داشت و در نخستین مراحل طراحی و اجرای کودتا، در متن ماجرا حضور داشت. نام او نخستین‌بار با حمایت بی‌چون‌وچرایش از وثوق‌الدوله و قرارداد ۱۹۱۹ میلادی میان ایران و بریتانیا بر سر زبان‌ها افتاد؛ قراردادی که بنا بر آنچه در مستند شبکه‌ی بی‌بی‌سی نیز آمده است، زمینه‌ی نفوذ مستقیم نیروهای انگلیسی در سیاست داخلی ایران را فراهم می‌کرد و استقلال کشور را زیر سایه‌ی سنگین لندن قرار می‌داد.بریتانیا در کنار سید ضیاءالدین، بازوی فکری کودتا، به یک بازوی نظامی در میدان عمل نیاز داشت تا وحشتِ تغییر را در دلِ حکومت مرکزی بیفکند و آنها را وادار کند تا سریع‌تر تسلیم شوند. آن بازوی نظامی کسی جز رضاخان میرپنج نبود؛ فرمانده‌ای که با ارتقای تدریجی و پشتیبانی مستشاران و افسران بریتانیایی، از جمله آیرونساید، به جایگاه رهبری نیروی قزاق رسید. آیرونساید خود در خاطراتش می‌نویسد: «یک دیکتاتور نظامی می‌تواند مشکلات ایران را حل کند و ما امکان پیدا می‌کنیم بیِ هیچ دردسری قوایمان را از ایران بیرون ببریم.»با تصرف تهران، احمدشاه که در برابر عمل انجام شده قرار گرفته بود، فرمان نخست وزیری سیدضیاءالدین طباطبایی را صادر کرد و رضاخان نیز با لقب سردار سپه، به وزارت جنگ و فرماندهی لشکر قزاق منصوب شد.
 
ضیاء طباطبایی در مدتی که قدرت را به دست داشت مهلتی ۶ ماهه از میرزا کوچک‌خان روحانی مبارز و رهبر نهضت جنگل خواست تا خواسته آن‌ها را اجرا کند. اما با سقوط دولت او و نخست‌وزیری رضاخان، قوای تحت امر او یعنی قزاق‌ها با یک حمله جدی به شمال کشور، بسیاری از اعضای نهضت جنگل را کشتند و میرزا کوچک خان که برای جمع‌آوری نیرو به‌ خلخال می‌رفت، دچار برف و بوران شد، از پا درآمد و به این ترتیب نهضت جنگل پایان گرفت و سر میرزا کوچک‌خان از تن جدا و به تهران آورده شد. از دیگر آزادیخواهان ایرانی که در دوران سلطنت رضاشاه در برابر جوخه آتش قرار گرفت، شهید علی‌مردان بختیاری بود. مادر وی «بی‌بی مریم» معروف به سردار مریم بختیاری بود که در جنگ اول جهانی و تصرف بخش‌هایی از نواحی مرکزی ایران توسط قوای متفقین، علیه انگلیسی‌ها می‌جنگید.

۱۶ سال خودکامگی رضاشاه، تاوانی که مردم ایران پرداختند

بی‌بی‌سی به نقل از محمد قائد در مورد خشونت و سیاست‌های قهرآمیز رضاشاه در دوران ۱۶ ساله دیکاتوریش چنین می‌نویسد:«گفته‌اند کارها را با مشت آهنین پیش می‌بـُرد و نظر داده‌اند تجدّدش واقعی نبود، مدرنیزاسیونی آمرانه بود. کسانی منکر لزوم انضباط نیستند و قبول دارند دیسیپلین لازم برای به حرکت درآوردن مردمان خمود صحاری ممکن است اضطراب‌آور باشد اما بر سر شدت آن در نظام رضا شاهی حرف دارند. حاصل بحث در زمینه‌ی روانشناسی اجتماعی مردم ایران هرچه باشد، اضطراب و هراس دائمی چه بسا تبدیل به تنفر شود. جای شک دارد رضا شاه در عامه‌ی مردم چنان ترسی برمی‌انگیخت که منجر به نفرت شود، اما احساس هم مانند فکر همه‌گیر است. سطوح بالای حکومت از فوران غضب او، مالکان بزرگ خصوصاً در شمال کشور از حرص سیری‌ناپذیرش به تصاحب زمین و مِلک‌ او می‌ترسیدند.»

کودتای ۲۸ مرداد، تولد دوباره دیکتاتوری در پهلوی دوم

با ملی شدن صنعت نفت، منافع استعماری بریتانیا در ایران برای بار دوم در معرض تهدید قرار گرفت. لندن که یکی از منابع اصلی درآمد خود را از دست داده بود، این‌بار نیز راه توطئه را در پیش گرفت و سرنگونی دولت دکتر مصدق را هدف قرار داد.اما در آن زمان، انگلستان دیگر قدرت بلامنازع گذشته نبود. به‌عنوان کشوری در جایگاه دوم قدرت جهان، برای پیشبرد مقاصد خود ناگزیر به جلب حمایت و همراهیِ قدرت درجه‌یک، یعنی ایالات متحده آمریکا، بود.پس از کودتای ۲۸ مرداد، شاه جوان دیگر آن پادشاه محتاط و وابسته به دربار و سیاست‌مداران کهنه‌کار نبود. «شاهی که اغلب فرار را بر قرار ترجیح می داد. برای مثال، بین سال ۱۳۲۰، که بر تخت سلطنت نشست، تا زمان کودتای ۲۸ مرداد که خروج زود هنگامش از ایران کل کودتا را در معرض شکست قرار داد، شاه دست کم پنج بار، به روایت اسناد سفارت امریکا و انگلیس و راویان موثق دیگر، در آستانۀ خروج از ایران بود.»
 
بعد از کودتا، محمدرضا پهلوی جسارت سرکوب کردن یافت؛ زیرا پشتش به قدرتی بود که در آن روزگار ابرقدرت جهان به‌شمار می‌رفت؛ ایالات متحده آمریکا.در گزارشی با عنوان «ایران و جهان تا کی تاوان ۲۸ مرداد را پس خواهند داد؟ در سایت بی‌بی‌سی فارسی، به آغاز دیکتاتوری محمدرضا شاه با پشتیبانی آمریکا چنین اشاره شده است:«بیست‌وهشتم مرداد پنجاه‌ویکمین سالگرد کودتایی است که با پایان دادن به عمر دولت محمد مصدق، یکی از نقاط عطف مهم تاریخ معاصر ایران را رقم زد.با این کودتا، دوره‌ای از آزادی سیاسی نسبی که با سقوط حکومت رضا شاه پهلوی در سال ۱۹۴۱ میلادی (۱۳۲۰ خورشیدی) در ایران برقرار شده بود، پایان یافت و فضای سیاسی کشور در محدودیتی شدید فرو رفت که تا انقلاب ۱۹۷۹ ادامه داشت.محمدرضا شاه پهلوی، که تا پیش از کودتا می‌کوشید در چارچوب قانون اساسی عمل کند و تا حدودی جدایی نهاد سلطنت از حکومت را پاس دارد، پس از کودتای ۲۸ مرداد به فرمانروایی مطلق تبدیل شد و نهال نو رس دموکراسی در ایران از بالیدن بازماند.» فضای سیاسی نسبتا آزادی که قبل از کودتای 28 مرداد در مناسبات سیاسی ایران حاکم بود به گفته گزارش دیگر از بی‌بی‌سی «در پرتو «نوعی دموکراسی» یا «ضعف حاکمیت سیاسی» از نعمت آزادی احزاب و مطبوعات و.. برخوردار بود. نهادهای امنیتی هنوز کارآموزده و قوی نبودند و کوشش دربار بیش از هرچه به «حفظ نظام سلطنتی» معطوف بود.»

ساواک، برگ برنده‌ای خشن در دستان پهلوی

پیروزی کودتا، فصل جدیدی از دیکتاتوری پهلوی دوم آغاز شد؛ دوره‌ای که با تشکیل «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» یا همان ساواک همراه بود، نهادی که به نماد سرکوب و کنترل مخالفان سیاسی سلطنت در ایران معروف بود.بی‌بی‌سی در مورد شکل‌گیری این دوره از خفقان در حکومت پهلوی دوم چنین می‌نویسد: «دوران دوم سلطنت پهلوی دوم، ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۱با کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ آغاز شد. این دوران با تثبیت قدرت شاه، سرکوب خشن احزاب، سازمان‌های چپ، ملی و مذهبی منتقد و مخالف و شکل‌گیری نهادهای سرکوب مدرن به یاری دولت های آمریکا و انگلیس مشخص می‌شود.استبداد فردی شاه در دوران سوم سلطنت او از ۱۳۴۱ تا سقوط نظام شاهنشاهی اوج گرفت اما شاه هرگز از کابوس های نخستین دوران سلطنت خود رها نشد.پهلوی دوم نه فقط حزب توده که چپ مستقل و احزاب ملی‌گرا و مذهبی منتقد را با کودتای ۲۸ مرداد سرکوب کرد اما او حتی در دوران اوج اقتدار خود در دهه‌های چهل و پنجاه، از وحشت انقلاب سرخ رنج می‌برد که سر شاهان و مستبدان بسیاری را بر باد داده بود.»
 
این دستگاه امنیتی که زیر نظر مستقیم شاه اداره می‌شد که از سوی منتقدان به عنوان عامل اصلی براندازی مخالفان و بسته کردن فضای سیاسی کشور همواره مورد انتقاد بود و سازمان‌های بین‌المللی ناظر بر حقوق بشر پیوسته از آن انتقاد می‌کردند. «شاه که به باور مخالفان خود با کودتا و به یاری دولت‌های آمریکا و بریتانیا، دولت محمد مصدق را سرنگون و پیروزی در کودتا را با اعدام گروهی از افسران توده‌ای و زندانی کردن هزاران عضو حزب توده، جبهه ملی و .. جشن گرفته بود، دست «فرمانداری نظامی» و بعدتر «ساواک»، «سازمان امنیت و اطلاعات کشور» را در سرکوب جنبش های دانشجوئی، روشنفکری و چپ بازگذاشت و ساواک به تدریج به قوی‌ترین پلیس سیاسی امنیتی خاورمیانه و به یکی از خشن‌ترین نیروهای امنیتی جهان بدل شد.»در همین گزارش، بی‌بی‌سی به دوره‌ی پس از کودتا و سرکوب همه‌جانبه‌ی سیاسی از سوی شاه تا زمان سرنگونی حکومتش به دست مردم ایران اشاره می‌کند و می‌نویسد:«پهلوی دوم سرکوب چپ را با مقابله با خطر کمونیسم و نفوذ شوروی و حفظ امنیت و استقلال کشور از نیروهای وابسته به بیگانه توجیه می‌کرد اما تیغ سرکوب او نه فقط بر گردن چپ سنتی وابسته به چین و شوروی که بر گرده همه گرایش‌های سیاسی و نظری و از جمله بر چپ نو و مستقل، سوسیال دموکرات‌ها، گرایش‌های ملی و نیمه لیبرال و مذهبی نیز فرود می‌آمد. شاه با تعمیم سرکوب به همه گرایش‌ها، توجیه نظری سرکوب خود را بی‌اعتبار می‌کرد.»
 
محمدرضاشاه پهلوی، در افتتاح اولین کنفرانس بین‌المللی حقوق بشر سازمان ملل که در تهران برگزار شد و در فروردین ۱۳۴۷ نمایندگان ۸۴ کشور برای شرکت در این مراسم به ایران سفر کرده بودند گفته بود که لوح کورش بزرگ، شاه هخامنشی پایه‌ای برای اسناد حقوقی جدید و از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر بوده است. با این وجود به اذعان گزارشی از بی‌بی‌سی «سلطنت پهلوی کارنامه روشنی در این زمینه نداشت.نام سازمان امنیت شاه، ساواک، با شکنجه و وحشت گره خورده بود، تا جایی که یک نویسنده آمریکایی گفته بود این سازمان در شکنجه زندانیان از روش‌های روم باستان، اسپانیای قرون وسطی، و همین طور آشوویتس و سایگون را به حد اعلی رسانده.» در این گزارش اشاره شده است که ساواک، از نظر کارشناسان اصلی‌ترین نهادهای ناقض حقوق بشر در دوران محمدرضا شاه بوده است و همچنین آمده است:«عفو بین‌الملل در گزارشی در همان سال‌ها می‌گفت مخالفان در زندان‌های ساواک با شلاق و کتک، شوک برقی، کشیدن ناخن و دندان، تنقیه آب جوش، آویختن وزنه از بیضه، بسته شدن به تخت آهنی داغ، فرو کردن شیشه شکسته در مقعد و تجاوز روبرو بودند.»
 

۱۵ خرداد، روزی که خشونت پهلوی به اوج رسید

در جریان شکل‌گیری ساواک و اوج‌گیری سرکوب‌های خشونت‌آمیز علیه منتقدان و مبارزان سلطنت، قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش نمود آشکار خشونت حکومت را به نمایش گذاشت. این قیام که با تجمع و راهپیمایی مردم در شهرهایی همچون قم، تهران و ورامین علیه دستگیری امام خمینی شکل گرفت، به سرعت به خشونت کشیده شد و شماری از مردم کشته و زخمی شدند.دستگیری امام خمینی(ره) به‌دلیل سخنرانی او در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ش (عاشورای ۱۳۸۳ق) در مدرسه فیضیه بود که در آن، حکومت محمدرضاشاه را به حکومت یزید تشبیه کرده بود. به دلیل کشته شدن جمعی از مردم در این قیام، امام خمینی این روز را به‌عنوان عزای عمومی اعلام کرد.

رستاخیز، حزبی که شاه به ایران تحمیل کرد

محمدرضا پهلوی از اواسط دهه ۱۳۵۰ش دیگر از تظاهر به پایبند بودن به دموکراسی، خسته شده بود. او با اعلام تک‌حزبی شدن ایران نشان داد که شیوه‌های دموکراتیک را برنمی‌تابد و قصد دارد در میان اجزای مختلف حاکمیت، عالی‌ترین و مطلق‌ترین جایگاه را به خود اختصاص دهد. بر پایه همین نگرش، در واپسین روزهای سی‌وچهارمین سال سلطنتش، نظام دوحزبی و نیمه‌مشروطه‌ای که در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور نفس‌های آخر خود را می‌کشید، به پایان رسید و شاه تأسیس حزبی واحد را اعلام کرد. این تشکل تازه، که تحت عنوان «حزب رستاخیز ملت ایران» شکل گرفت، در گزارشی از شبکه بی‌بی‌سی نیز مورد اشاره قرار گرفته است:« این تصمیم شاه به‌وضوح با اصل ۲۱ قانون اساسی مشروطه منافات داشت؛ قانونی که خود شاه بارها به آن به عنوان منبع مشروعیتش ارجاع می‌داد، اما در عین حال همیشه متهم بود که اصول مرتبط با دموکراسی و حقوق ایرانیان را در این قانون نادیده می‌گیرد. او چه در نوشته‌ها، از جمله کتاب «ماموریت برای وطنم» که در سال ۱۳۴۹ منتشر شد، و چه در مصاحبه‌هایی که آن سال‌ها عموما با خبرنگاران غربی انجام می‌داد، به‌صراحت از «دموکراسی غربی» انتقاد می‌کرد و حتی در همان سال‌ها مدعی شد که ملت ایران به دنبال یک نظام سیاسی دموکراتیک «شبیه به انگلستان» نیست.»
 
در برنامه‌ای که از شبکه ایران اینترنشال پخش شد، یکی از طرفداران سلطنت، ادعای تک‌حزبی شدن ایران توسط شاه را رد کرد. با این حال، کارشناس دیگری در همان برنامه به شدت این دیدگاه را مورد انتقاد قرار داد و آن را مغایر با واقعیت‌های تاریخی دانست.

متهم روزهای خفقان پهلوی، این بار پشت میز دادگاه

سرکوب و مجازات‌های سنگین مخالفان شاه، حتی چند دهه پس از فروپاشی سلطنت، همچنان مورد توجه رسانه‌هایی مانند بی‌بی‌سی قرار دارد، رسانه‌ای که خود با پادشاهی انگلستان پیوند دارد. در یکی از گزارش‌ها، به شکایت سه ایرانی مقیم ایالات متحده علیه پرویز ثابتی اشاره شده است؛ این سه نفر، از مقامات ارشد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در دوره پهلوی، وی را مسئول اعمال شکنجه معرفی کرده‌اند.
 
به گفته بی‌بی‌سی «پرویز ثابتی متولد ۴ فروردین ۱۳۱۵ در سنگسر سمنان است و در دانشکده حقوق دانشگاه تهران درس خوانده است.او در سال ۱۳۳۷ به عنوان تحلیلگر در سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) استخدام شد. در سال ۱۳۴۵ به ریاست اداره یکم ساواک رسید. از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷ مسئول اداره سوم یا مهم‌ترین رکن ساواک و رئیس ساواک تهران بود. او سال ۱۳۵۷ با نام مستعار از فرودگاه تهران خارج شد و به لندن و سپس به آمریکا رفت. او دو فرزند دختر دارد.پرویز ثابتی متهم است که در دوران ۲۰ ساله کار در ساواک و به ویژه مدیریت اداره سوم در شکنجه یا مرگ بسیاری از فعالان سیاسی قبل از انقلاب نقش داشته است.او مخالف فعالیت آزادانه بسیاری از نویسندگان و هنرمندان از جمله صمد بهرنگی بوده است.» خشایار جنیدی در گزارشی، ضمن اشاره به جزئیات شکایت این سه نفر از پرویز ثابتی، بخش‌هایی از شکایت‌نامه آن‌ها را نیز منتشر کرده است؛ در این اسناد، شاکیان پرونده نگرانی خود را از بازگشت سلطنت‌طلبان به قدرت در ایران و احیای دوباره ساواک ابراز کرده‌اند. این نگرانی در حالی مطرح می‌شود که، با وجود ابراز ناامیدی اخیر برخی از سران مخالف جمهوری اسلامی در آمریکا و اسرائیل از احتمال روی کار آمدن رضا پهلوی، عده‌ای از سلطنت‌طلبان خارج‌نشین همچنان با حمایت‌های مالی و امکانات سایبری از این کشورها، در تلاش برای انجام اقدامات خرابکارانه و برهم زدن فضای سیاسی و امنیتی ایران هستند.
 
منبع: فارس

منبع خبر


مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

کد امنیتی *

advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn

پنجره اخبار