به گزارش خبرآنلاین روزنامه خراسان نوشت: طارمی ناغافل در قامت افشاگری ظاهر شد که سعی کرد با بیان تحلیلهایی عجیب درباره تلاش از بالا برای بدنام کردن فوتبال، شکاف بزرگی را که سالهاست بین فوتبالیستهایی چون او و مردم ایجاد شده، ترمیم کند؛ قلعهنویی همان حرفهای همیشگی را زد که میشد قبل از نشست مطبوعاتی جمله جملهاش را حدس زد، او حتی از ۱۸۰ دقیقه گل نزدن در تورنمنت العین و برابر تیمهایی با پایینترین سطح نسبت به رقبای جام جهانی دستاوردسازی کرد و از تقویت تیم در صورت حضور مصدومان و… گفت.
روز گذشته هم که شجاع خلیلزاده و بیرانوند مصاحبه کردند. لحن نامناسب شجاع و فرافکنیهای بیرانوند همه از یک جنس بود؛ اینکه اهل قبول مسئولیت شکست، فهم ضعفشان و تلاش برای رفع مشکلات نیستند؛ البته جای تعجب هم ندارد چون مربی تیم ملی چنین رفتاری را به بازیکنانش تزریق کرده است که از مردم، رسانه و فضای مجازی طلبکار باشند و بگویند چون نقد شدند کار به جایی رسیده که توان بازی ندارند.
آیا نقد باعث کاهش کیفیت بازیکن میشود؟
طارمی ادعا میکند پنالتی نزده تا بقیه تجربه کسب کنند؛ عجیب است که وقتی تیم تحت فشار است و احتمال اینکه تیم ما با چنین وضعیتی در جام جهانی از گروهش صعود نکند از حالا چه نیازی برای تمرین پنالتی است که کاپیتان تیم ترتیب بازیکنان را تغییر دهد؟ اصلاً چرا بازیکن باید خودش را در چنین جایگاهی بداند؟ اما طارمی به این اکتفا نمیکند و ادعای بعدیاش این است که فشار فضای مجازی و نقدهایی که علیه بازیکنان میشود، باعث اضطراب و کاهش کیفیت عملکرد آنها شده برای همین پنالتی نزدند. موضوعی که در صحبتهای شجاع و بیرانوند هم با ادبیات دیگری وجود داشت. البته که اگر تقدم و تأخر ماجرا را مدنظر قرار دهیم، واکنشها و نقدها بعد از عملکرد ضعیف بازیکنان در جام ملتها، مقدماتی جام جهانی و چند فیفادی اخیر بود؛ اما بازیکنان طوری ماجرا را جلوه میدهند انگار اول تخریب شدند بعد عملکردشان ضعیف شده. بهعلاوه اینکه قرار نیست برای اینکه روحیه بازیکنان خراب نشود، هیچکس از تیم ملی انتقاد نکند.
نتیجه انتقاد نکردن مجری، کارشناس و گزارشگر تلویزیون را در همین لحن طلبکار کادر فنی و بازیکنان میتوانیم ببینیم. جالبتر اینکه فوتبال ما روزگاری بازیکنانی مثل علی دایی را بهخود دیده که از نقدها انگیزه میگرفت و جواب منتقد را در زمین و با عملکرد بهتر میداد. دایی همیشه بعد از چند بازی که موفق به گلزنی نمیشد و انتقادها بالا میگرفت، موتور گلزنیاش روشن میشد. اما نسل فعلی که خودشان را بهترین تاریخ میدانند، نقد منصفانه را بهانهای برای سرپوش گذاشتن روی عملکرد ضعیفشان قرار دادند.
آیا نتیجه بازی تدارکاتی مهم نیست؟
نکته دیگری که مدام در صحبتهای کادر فنی و بازیکنان میبینیم این است که نتایج بازیهای تدارکاتی اهمیتی ندارد، تیم در مسیر بهتر شدن است و در این بازیها باید تجربه کسب کرد. البته مشخص نیست گویندگان چنین صحبتهایی سطح تیم ملی و بازیکنانش را چه فرض کردهاند که نتیجه بازی در تورنمنتهای سطح پایینی مثل کافا یا العین را بیاهمیت و فرصتی برای تجربه میدانند. نتیجه بازی تدارکاتی وقتی بیاهمیت است که شبیهسازی از رقابتهای جام جهانی و برابر رقبای قدر باشد. بهخصوص اینکه مردم خوب فوتبال را میفهمند و اگر تیم ملی نتیجه خوبی نگیرد اما شکل بازیاش چشمنواز باشد، آنقدر انتقاد نمیکنند. اما با تیمی طرفیم که مدتهاست نه خوب بازی میکند نه خوب نتیجه میگیرد و در نهایت کادرفنی و بازیکنانش در مصاحبه، نشست خبری و پست اینستاگرامی بدترین برخورد ممکن را با هوادار، اهالی رسانه و فضای مجازی دارند. انصافاً نباید تصور کرد همه مثل مجری و گزارشگر تلویزیون در خدمت تیم ملی هستند و اوت دستی را تاکتیک روز فوتبال توصیف میکنند. دلسوز واقعی فوتبال دنبال دستاوردسازی از شکست کیپورد در پنالتی نیست؛ چراکه اگر به نقدهای جام کافا توجه شده بود، امروز همان اشکالات تداوم پیدا نمیکرد و اگر امروز واقعیت را بهخاطر نازک بودن دل کادر فنی و بازیکنان مثل اهالی تلویزیون نادیده بگیریم، شاهد فاجعهای تلخ در جام جهانی خواهیم بود.
آیا فوتبال از بالا تخریب شده؟
نمیتوان منکر شد که تیم قلعهنویی در جام ملتها با شکست ژاپن آماده نتیجه خوبی رقم زد، نمیتوان این را هم منکر شد که در مقاطعی مثل دوران کیروش مدارای اهالی رسانه مثل برنامه «۹۰» با تیم ملی در بالاترین شکل ممکن بود؛ و البته نمیتوان این ماجرا را هم نادیده گرفت که اسکوچیچ بعد از نتایج درخشان با دخالت همان بالایی کنار رفت که طارمی وجهانبخش با آن مرتبط بودند تا کی روش را برگردانند و برابر انگلیس ۶تایی شوند.امثال طارمی برای حواله خودرو و پاداش یا تغییر سرمربی تیم ملی مسیر تعامل با همان بالایی که امروز منتقدش هستند را بلدند. اما کاپیتان تیم ملی که طی چند بازی اخیر از بازیکنان جوان و تازهواردی مثل هاشم نژاد، کوشکی و حسینزاده به مراتب ضعیفتر بازی کرده، برای توجیه شرایط تیم ملی پای رسانه، فضای مجازی و حتی بالا را وسط میکشد.
او حتی مدعی میشود که از بالا تصمیم گرفته شده که فوتبال در نظر جامعه بد جلوه داده شود و در اظهارنظری عجیبتر مدعی میشود که ورزشگاه آزادی تعمیر نمیشود تا مبادا هواداران در آن شعار دهند! مگر هوادار در ورزشگاه چه شعاری میخواهد بدهد که چنین تصمیمی بنا به ادعای طارمی گرفته شده؟ اصلاً به فرض این ادعا که هیچ دلیل و مدرکی هم برایش مطرح نشد درست باشد؛ طارمی و رفقا در مستطیل سبز برابر کیپوردی متوقف شدند که جزو ۲۴ تیم نهایی جام ملتهای آفریقا نیست و بهلطف خوششانسی در قرعهکشی و افزایش ناگهانی سهمیه آفریقا با سیاستهای تازه فیفا به جام جهانی صعود کرد. یعنی اگر تیم ملی در زمین برابر کیپورد و ازبکستان نمایش بهتری داشت، تمام نقشههای بالا علیه ملیپوشان مظلوم خنثی میشد.
راستی باید از طارمی پرسید از بالا دستور آمد پنالتی آخر را محمدی بزند یا شجاع در اینستاگرام به منتقدانش توهین کند؟ از بالا دستور آمد ۴ دروازهبان برای ۲ بازی به تیم ملی دعوت شوند اما در نهایت بیرانوند بازی کند و مدام در جهت عکس ضربات رقبا شیرجه بزند؟ در مورد خود طارمی چه که حتی یک موقعیت معمولی در ۱۸۰ دقیقه دوبازی اخیر ایجاد نکرد چه دستوری از بالا آمده بود؟ اصلاً چرا باید کاپیتان تیم ملی که خیلی هم علاقه دارد ژست بزرگتری برای تیم بگیرد بعد از بازی پشت سر همتیمیهایش صحبت کند؟ اصلاً چطور میشود طی ۶ بازی فقط یک بُرد برابر تیم تانزانیا با رنکینگ بالای ۱۰۰ فیفا کسب کرد و بعد هم همه را به جز کادر فنی و بازیکنان مقصر دانست؟
۲۳۳۰۲

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0