نوید پورفرج: از بازینکردن در بعضی کارها خوشحالم
پورفرج از آن دسته بازیگرانی است که مسیر حرفهای خود را نه با جنجالهای رسانهای، بلکه با انتخابهای دقیق و تلاش برای ارائه بازیهای متفاوت و شخصی پیش برده است. او در سالهای اخیر در پروژههای متعددی مثل «مغزهای کوچک زنگزده»، «بیبدن»، «مغز استخوان»، «زالاوا» و… حضور داشته و هر بار چه در نقشهای کوتاه
پورفرج از آن دسته بازیگرانی است که مسیر حرفهای خود را نه با جنجالهای رسانهای، بلکه با انتخابهای دقیق و تلاش برای ارائه بازیهای متفاوت و شخصی پیش برده است. او در سالهای اخیر در پروژههای متعددی مثل «مغزهای کوچک زنگزده»، «بیبدن»، «مغز استخوان»، «زالاوا» و… حضور داشته و هر بار چه در نقشهای کوتاه و چه در نقشهای محوری، توانسته توجه بخشی از مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند؛ نه از سر اغراق یا تیپسازی تکراری، بلکه به دلیل رویکرد مشخصی که در بازیگری دنبال میکند؛ تمرکز بر جزئیات رفتاری، حفظ کنترل احساسات و تلاش برای ارائه بازیهای کمصدا اما تأثیرگذار.
مدل بازی نوید پورفرج را میتوان در چند محور بررسی کرد. نخستین ویژگی، نوع مواجهه او با نقش است؛ او معمولاً بهجای نمایش مستقیم عواطف، بر انتقال زیرپوستی و تدریجی احساسات تکیه دارد. این سبک، نوعی ریاضت در بازیگری است؛ جایی که بازیگر تلاش نمیکند صحنه را با انرژی اغراقآمیز یا رفتارهای نمایشی تصاحب کند، بلکه اجازه میدهد موقعیت، رابطهها و سکوتها بخش مهمی از روایت شخصیت را پیش ببرند. همین ویژگی باعث شده نقشهای او، حتی اگر لحظههای انفجاری هم داشته باشند، با نوعی منطق درونی همراه باشند.
دومین محور در کارنامه او، قابلیتپذیری در فضاهای مختلف است. پورفرج از نظر طیف جنس نقشها در یک محدوده خاص باقی نمانده؛ او در برخی آثار چهرهای آرام، کمحرف یا خنثی داشته و در برخی دیگر، سمتوسوی نقش به سمت تنش، مواجههجویی یا موقعیتهای اخلاقی پیچیده رفته است. بااینحال، وجه مشترک حضور او در این پروژهها، دوری از بازی اغراقشده و تأکید بر «کنترل» است؛ کنترلی که به او امکان داده حتی در نقشهایی که بالقوه میتوانستند احساسیتر یا بیرونیتر اجرا شوند، همچنان به حد میانه و تعادل وفادار بماند.
ویژگی دیگر او، درک دقیق فضا و لحن کارگردان است. پورفرج از آن دسته بازیگرانی است که سبک کارگردان تأثیر آشکاری بر شکل بازیاش میگذارد. او از یکسو توان همراهی با فضای واقعگرایانهای مانند «بیبدن» را دارد و از سوی دیگر میتواند خود را با جهان پرتنش و پر فراز و نشیبی مانند «مغزهای کوچک زنگزده» تطبیق دهد. این یعنی او نهتنها به نقش، بلکه به جهان اثر نیز حساس است؛ بازیگری که میداند نقش، جزئی از یک کل بزرگتر است و باید نسبت خود را با آن کل پیدا کند.
در نقشهایی که حضور پررنگتری داشته، میتوان توانایی او در ساخت ریتم شخصی را مشاهده کرد. او معمولاً ریتمی متفاوت از جریان صحنه برای خود انتخاب میکند؛ ریتمی که باعث میشود حضورش محسوس باشد و مخاطب با نقش همراه شود. این ریتمسازی آگاهانه، به بازی او هویت میدهد و اجازه میدهد شخصیتهایی که ایفا میکند، حتی در روایتهای شلوغ هم به چشم بیاید.
از سوی دیگر، به نظر میرسد در انتخاب نقشهایی که امکان خلق جزئیات رفتاری داشته باشند، دقت زیادی به خرج میدهد. او بازیگری نیست که بر پایه تیکهای بازیگری یا الگوهای ازپیشساخته کار کند؛ برعکس، تلاش میکند در هر پروژه، چند نشانه رفتاری تازه بسازد. این نشانهها شاید خیلی به چشم نیاید، اما قطعاً به مشخصکردن مرز میان تیپ و شخصیت کمک میکنند.
حالا او را در مواجهه با «بامداد خمار» میبینیم؛ اثری که ساختار روایی احساسی و شخصیتهای چندلایه دارد، برای بازیگری که با سکوتها، زیرمتنها و کنترل احساسی کار میکند، میتواند بستری مناسب باشد. بااینکه هنوز بازیاش در «بامداد خمار» را به مخاطب آن چنان نشان نداده، اما مخاطب با امیدواری به تماشای این نقش نشسته. با او به گفتوگو نشستیم تا بیشتر برایمان از نقش رحیم نجار و مسیری که در این سالها طی کرده بشنویم. در تمام گفتوگو نگاهش این بود که خدا این مسیر را برایش ساخته و صبر زیادی کرده تا برسد به این روزها.
شما از آن دست بازیگرانی هستید که با اینکه رشته تحصیلیتان آکادمیک و مرتبط با بازیگری نبود؛ اما شروع خوبی داشتید. دورهها و کلاسهایی که با زندهیاد آقای تارخ و سپس آموزشگاه هومن سیدی گذراندید، به نظر میرسد تأثیر زیادی در این شروع داشته است. درباره تجربهتان از این کلاسها و تأثیرشان بر مسیر حرفهای بازیگری توضیح میدهید؟
جنون این کار تقریباً از پانزده ـ شانزده سالگی در من جرقه خورد و همیشه هم در پس ذهنم بود که بتوانم وارد این عرصه شوم. آن زمان کلاسهای بازیگری چندان رایج نبود، مگر اینکه از هجده سالگی به بعد میتوانستیم واردشان شویم. من دوست داشتم در کنار ادامه تحصیل، در یک آموزشگاه بازیگری هم ثبتنام کنم. برای همین در آموزشگاهی که آن موقع زندهیاد آقای تارخ مدیریت میکردند، نامنویسی کردم. تصمیمم این بود که هم درس را ادامه بدهم و هم بتوانم در کلاسهای بازیگری شرکت کنم، چون کار عملی را خیلی بیشتر دوست داشتم. اما کلاسهای آقای تارخ مثل آموزشگاههای معمولی نبود؛ حالت آکادمیک داشت. ما سه، چهار کلاس در طول روز داشتیم و چند روز پشت سر هم سر کلاس میرفتیم. آن دوره برایم خیلی خوب بود. بعدتر هم به آموزشگاه هومن سیدی رفتم که آن هم واقعاً فوقالعاده بود.
بهنوعی شاید این شروع طولانی و مرحلهای باعث شده که ما شما را یکباره و در هر کاری نبینیم؛ انگار شما در کارهایی حضور داشتهاید که یک سطح مشخص از استاندارد را دارند و پرکار نبودهاید، ولی کارهای خوبی ارائه دادهاید. این سختگیری در انتخاب کارها از کجا آمده است؟ خودتان سختگیر بودید یا عوامل دیگری باعث شد این اتفاق بیفتد؟
خودم فکر میکنم که طولانیشدن این مسیر خیلی تأثیرگذار بود. یعنی من از هجدهسالگی استارت کار را زدم ولی ساخت خیلی از تولیدات کنسل شد. مثلاً همان موقع هم به من کار پیشنهاد میشد، حتی نقش اصلی در سریالهای تلویزیونی، اما هر کدام به دلیلی کنسل میشد و این موضوع در آن سن برایم بسیار سخت، سنگین و همراه با فشار بود که مثلاً الان چه بگوییم؟ به آدمها چه جوابی باید بدهیم؟ چرا کنسل شد؟ و این واقعاً سخت بود. البته این اتفاقها هم از شانس خوبم بود و هم شانس بدم؛ بعضی وقتها انسان فکر میکند که یک اتفاق بدی افتاده، اما در پس داستان یک موقعیت خیلی بهتر به وجود میآید. مثلاً چند سریال و پروژه پیشنهاد شد؛ حتی چندتایی از آنها را جلو رفتم؛ ولی خب در نهایت کنسل شد. البته الان راضیام که ادامه پیدا نکرد، چون واقعاً به قسمت اعتقاد دارم و خدا را شکر میکنم؛ برای همین همیشه میگویم احساس میکنم آدم باید صبر کند تا در بهترین موقعیت خودش را قرار بدهد. ولی همین زمینخوردن باعث شد که عجله در من کاملاً از بین برود. صبر میکنم برای اینکه بتوانم یک نقش خوب کار کنم. چون تمام چیزی که از این کار دوست دارم، همان کار بازیگری است که دوست دارم بتوانم با یک نقش متفاوت، هم خودم را راضی کنم و هم مخاطب را.
خب، برویم سراغ «بامداد خمار» و رحیم نجار؛ احتمالاً برای اینکه نقش رحیم نجار را بازی کنید، کتاب «بامداد خمار» را خواندهاید، درست است؟
بله هم کتاب را خواندم و هم فیلمنامههای مختلفی که برای این کتاب و داستان نوشته شد. از زمان ابراهیم ایرجزاد این کار به من پیشنهاد شد. من آن موقع کتاب را خواندم و بعد دوباره فیلمنامههای نوشتهشده را خواندم. آنقدر رمان و فیلمنامه خواندم که نمیتوانم دقیق تعدادش را بگویم، چون نسخههای مختلف فیلمنامه را خواندم. فیلمنامه آقای رحمانیان، فیلمنامه امیرحسین عسگری، کارهای این مدلی به من پیشنهاد شد، ولی خب در نهایت با آن دوستان نشد؛ اما به دفعات زیاد کتاب را خواندم.
اشاره کردید که چند بار به شما پیشنهاد نقش رحیم نجار و نقشهای مشابهی مثل این داده شد. چه شد که آن کارها را انتخاب نکردید یا پیش نرفتند؟
همین چیزی که برایتان درباره کنسلشدن پروژهها و کارها گفتم، واقعیتش نمیدانم چطور توضیح بدهم؛ اما انگار یک انرژی است. پافشاری نمیکنم که یک اتفاق حتماً بخواهد رخ بدهد یا ندهد. حس میکنم اگر شدنی باشد، حتماً رخ میدهد. مثلاً زمانی که ابراهیم ایرجزاد پیشنهاد کارش را داد؛ یادم است با خانم آیدا پناهنده برای سریالی قرارداد داشتم و در حال کار بودم و نمیتوانستم بروم. با اینکه چند بار تماس گرفت و من هم آن موقع وقتی نقش را خواندم، خیلی از نقش خوشم آمده بود و دوست داشتم کار کنم، اما نشد. بعد این پروژه (بامداد خمار) با آقای رحمانیان پیش نرفت. همچنین با امیرحسین عسگری هم در نهایت به توافق نرسیدیم.
بالاخره شما به نقش رحیم نجار و بازی در «بامداد خمار» رسیدید؛ تجربه کار با خانم نرگس آبیار به چه شکل بود؟
فوقالعاده است. واقعاً خانم آبیار کارگردان خیلی خوبی است و خیلی به جزئیات توجه میکند. یکی از نکات خیلی مثبتی هم که دارد، بازیگردانی بسیار خوبش است. چون من با خیلی از بازیگرهای دیگر بازی ندارم و بیشتر در دکان نجاری هستم، الان دارم بازی دوستان را در عمارت بصیر میبینم، خیلی خوب بازی میکنند. واقعاً هم توانایی فردی بچههاست و ازیکطرف هم هدایت خانم آبیار در این قضیه خیلی خوب بوده. از نظر دکوپاژ، میزانسن، صحنه، گریم و لباس هم کار خیلی حرف برای گفتن دارد و مخاطب را درگیر کرده. همین توجهها به جزئیات باعث شده تا سریال از نظر بصری هم کار زیبایی باشد. به نظرم واقعاً کارشان فوقالعاده است.
منبع: فرهیختگان
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0