بیغیرتی شاه نسبت به دختران ایرانی
باشگاه خبرنگاران جوان – هفت جلد یادداشتهای اسدالله علم، محرمترین و نزدیکترین فرد به محمدرضا پهلوی سرشار است از خاطراتی راجع به فسادهای تاسفبار اخلاقی و روابط نامشروع گوناگون شاه با دختران و زنان ایرانی و خارجی. روابطی غیراخلاقی که در خاطرات سایر درباریان نیز، به وفور یافت میشود. به عنوان مثال، اسدالله علم در

باشگاه خبرنگاران جوان – هفت جلد یادداشتهای اسدالله علم، محرمترین و نزدیکترین فرد به محمدرضا پهلوی سرشار است از خاطراتی راجع به فسادهای تاسفبار اخلاقی و روابط نامشروع گوناگون شاه با دختران و زنان ایرانی و خارجی. روابطی غیراخلاقی که در خاطرات سایر درباریان نیز، به وفور یافت میشود.
به عنوان مثال، اسدالله علم در یادداشتهای تیر ۱۳۵۴ با بیحیایی مینویسد: «دختربازی ما در تنزل است و هرسال از سال قبل دخترهای بدتری داریم. عرض کردم شاهنشاه هر ساله پیرتر و مشکل پسندتر میشوید. پشیمان از این جسارت شدم.
ولی شاهنشاه خنده کردند و فرمودند خب، چه باید کرد؟ اگر همین تفریح را نداشته باشم که سکته میکنم. گفتم کاملا حق با اعلیحضرت است و تمام مردان بزرگ ناچار باید یک سرگرمی کامل داشته باشند که به نظرم فقط از راه زن میسر است وگرنه ممکن است بیرحم هم بشوند!».
اما این سبک زندگی شاه و اطرافیانش، صرفا به روابطی شخصی محدود نبوده و متاسفانه، به یکی از بزرگترین خیانتها و بیغیرتیهای تاریخی کشورمان تبدیل شده است.
اسدالله علم دو خاطره مهم، دردناک و غمانگیز راجع به این موضوع دارد که یک مورد آن، چون در جلد هفتم و آخر کتاب او ذکر شده، کمتر بررسی و خوانده شده است. قبل از پرداختن به این مورد، به خاطره اول که در جلد ششم ثبت شده مراجعه میکنیم.
انتخاب ایران برای الواتی
در یادداشتهای ۳۱ خرداد سال ۱۳۵۵ وزیر دربار (و سایر یادداشتهای او)، به وضوح پیداست که چقدر زیاد، وقت شاه و سایرین صرف خوشگذرانیهای افراطی و کارهای بیهوده میشده. اسدالله علم چنین ذکر میکند:
«سلطان قابوس وارد شد او را به کاخ شهری رساندیم. بعد در رکاب شاهنشاه به سعدآباد آمدم. بعدازظهر دخترخانم ایرانی را دیدم. شاهنشاه هم گردش تشریف بردند، ولی گویا به وجود مبارکشان خوش نگذشته بود.
مهمانی شام سلطان قابوس به طور خیلی خصوصی بود. بعد از شام سه ساعت فیلم تماشا کردیم و واقعا خسته شدیم. تا ساعت یک صبح طول کشید. بیچاره فرمانده نیروی زمینی و فرمانده نیروهای ما در عمان و امیرخسرو افشار و سفیر ما در عمان که سر شام بودند، کلافه شده بودند، چون چنین عادتی نداشتند.
علیاحضرت شهبانو برای فردا شب باز عدهای را در کاخ شهر برای مهمانی به افتخار سلطان قابوس دعوت فرمودند. من یواشکی به شاهنشاه عرض کردم: (سلطان قابوس) از این مهمانی بیزار است، چون با آنکه زن گرفته، اینجا تنها آمده که قدری الواتی کند. شاهنشاه به شهبانو فرمودند باید زود برگردیم. خوششان نیامد.»
دختران ایرانی در اختیار سلطان قابوس
سه روز بعد، شاه با نهایت بیغیرتی، از اسدالله علم جویای احوالات پادشاه عمان میشود، مکالمهای که خواندن آن برای هر ایرانی شرافتمندی دردآور است. اسدالله علم در سوم تیر ۵۵ مینویسد:
«صبح به فرودگاه رفتم که شاهنشاه تشریف میآوردند سلطان قابوس را راه بیندازند… سئوال فرمودند، سلطان قابوس در این دو سه شب خوش گذرانی چه کرد؟ عرض کردم، هر شبی چهار، پنج خانم در اختیارش بود (در خارج کاخ)، اما چه کرد، نمیدانم. فرمودند، تازه داماد احیانا ناخوش نشود. عرض کردم، دخترهای ایرانی تمیز شدهاند و او هم خیلی آنها را دوست میدارد.»
پادشاه مراکش با ۱۸۵ نفر آمدند تهران و فقط به زن فکر میکنند
خاطره شرمآور و دیگر اسدالله علم راجع به تقدیم کردن دختران ایرانی به عیاشان منطقه، که در جلد هفتم کتابش ذکر شده، مربوط میشود به ۲۳ و ۲۴ فروردین سال ۱۳۴۷ و گفتگویش با محمدرضا پهلوی. او چنین مینویسد:
«پادشاه مراکش، [سلطان حسن برای یک هفته]، وارد شد با ۱۸۵ نفر همراهان و دو ساعت تأخیر، برای این که در آنکارا دیر از خواب برخاسته بود! نمیدانم جوان به این صورت چه طور میتواند در دنیای عرب با ناصر [رئیس جمهور مصر]حرام زاده مقابله بکند؟ خلاصه ساعت ۴ ناهار خوردیم…
ضمنا به عرض رساندم مراکشیها جز زن به فکر چیز دیگر نیستند. حالا ما ۲۴ ساعت فکر میکنیم چه طور آنها را راضی کنیم. خیلی خندیدند…شام هم ملک مهمانی به افتخار شاهنشاه ترتیب داده بود، البته به خرج ما، ولی خوب بود!»
پاسخ به یک مغلطه و شبهه
برخی سلطنتطلبان هنگام مواجهه با این موارد تاسفبار و منزجر کننده، به جای سرافکندگی و نثار ناسزا به محمدرضا پهلوی، سر خود را در برف میکنند و میگویند همین الان هم در کشور مفاسد اخلاقی وجود دارد پس ایرادی به شاه نیست.
اما پاسخ آنها یک توجیه و مغلطه بچهگانه است. درست است که مفاسد اخلاقی و روابط نامشروع همیشه بوده و هست، ولی این موضوع فرق میکند با زمانی که خود شخص شاه، به عنوان نفر اول مملکت (به جای حراست از دختران ایرانی)، بیاید و نوامیسمان را به حکام فاسد و عیاش دیگر کشورها تقدیم کند و از این موضوع خوشحال هم باشد و به آن بخندد.
پس اینکه در یک کشور مفاسد اخلاقی وجود داشته باشد و با آن مبارزه هم شود، فرق میکند با زمانی که شاه آن کشور خودش فاسد باشد، و با بیغیرتی دختران ایرانی را هم به افراد خارجی هدیه دهد.
منبع: فارس
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0