سنگ پرانی به درفش کاویانی ضربه زدن بر اقتدار و هویت مردم ایران است
در شرایطی که همسایگان ما تاریخ سازی میکنند ما به نماد اقتدار و شکوه تاریخی کشورمان سنگ میزنیم/ بی توجهی به تاریخ، هویت ملی و شاهنامه بی توجهی به بزرگان و اجداد ایران بزرگ فرهنگی است / وقتی باب این قبیل اهانتها در قالب شوخی یا دشمنی آشکار باز شود، حرمتی برای خانه و صاحبخانه
در شرایطی که همسایگان ما تاریخ سازی میکنند ما به نماد اقتدار و شکوه تاریخی کشورمان سنگ میزنیم/ بی توجهی به تاریخ، هویت ملی و شاهنامه بی توجهی به بزرگان و اجداد ایران بزرگ فرهنگی است / وقتی باب این قبیل اهانتها در قالب شوخی یا دشمنی آشکار باز شود، حرمتی برای خانه و صاحبخانه نمیماند
پژوهشگر تاریخ و شاهنامه پژوه در اشاره به سنگپرانی به درفش کاویانی و سرستون تخت جمشید در یکی از برنامهها بیان کرد: درفش کاویانی نماد اقتدار ملی ایران است و در واقع این سنگ پرانی ضربه زدن بر اقتدار و هویت باستانی و امروزی مردم ایران است. سرستونهای تخت جمشید نیز یادمان شکوه ایرانیان است؛ آیا جالب است در شرایطی که همسایگان ما تاریخسازی میکنند ما بر نماد اقتدار و شکوه تاریخی کشورمان سنگ بزنیم؟
به گزارش«انتخاب»، دکتر ویدا موفقی، پژوهشگر تاریخ و شاهنامهپژوه در اشاره به جایگاه تاریخی درفش کاویانی بیان کرد: درفش کاویانی کل تاریخ ایران باستان را از دوره اسطورهای تا دوره کیانی و سپس دوره تاریخی همراهی نموده است. این درفش که به نقل از شاهنامه، در هنگام خیزش کاوه آهنگر در برابر ضحاک، ساخته شد، به عنوان نماد اقتدار ایرانیان از پادشاهی فریدون تا جنگ قادسیه و سقوط ساسانیان در جنگها همیشه همراه ایرانیان بوده است. وی افزود: همانطور که در این بیت شاهنامه از زبان دشمن آمده است: «چنین گفت هومان که آن اختر است / که نیروی ایران بدو اندر است»، انداختن اختر کاویان به معنی شکست ایرانیان بوده است. حتی پیران ویسه، از منظر دشمن آن را میراث ایرانیان خوانده و میگوید : « اگر دست یابی به شمشیر تیز/ درفش و همه نیزه کن ریز ریز» یعنی اگر این درفش را ریز ریز کردی اقتدار ایرانیان فرو می ریزد. اتفاقی که در جنگ قادسیه افتاد.
موفقی خاطرنشان کرد: بی توجهی به تاریخ، هویت ملی و شاهنامه بی توجهی به بزرگان و اجداد ایران بزرگ فرهنگی است. در شاهنامه زمانی که فردوسی ایران را به باغی خرّم تشبیه نموده، میگوید:« نگر تا تو دیوار او نفکنی/ دل و پشت ایرانیان نشکنی/ کزان پس بود غارت و تاختن/ خروش سواران و کین آختن» یعنی مواظب باش که اگر حرمت این باغ را نگه نداری، دل و پشت ایرانیان را خواهی شکست و از آن پس راه را برای هجوم دشمنان آماده میکنی. درواقع، وقتی باب این قبیل اهانتها در قالب شوخی یا دشمنی آشکار باز شود، حرمتی برای خانه و صاحبخانه نمیماند. در سالهای اخیر تاریخ، ادبیات و هنر ایران نه تنها با بیتوجهی در انزوا فرو رفته، بلکه با نقدهای غیرعلمی، عیبجوییهای غیر منصفانه و تهمتهای ناروا کارکرد خود را در ایجاد غرور ملی، پاسداری از عناصر مشترک فرهنگی و حفظ همبستگی از دست داده است.
موفقی تصریح کرد: در دوران حکومت فعلی به دلیل تضادی که بین حکومت ایران و دوران پهلوی وجود داشته، رویکرد ملیگراییِ پهلوی که اغلب بر پایه تاریخ باستانی ایران و شاهنامه تبلیغ میشد، به جهت رویگردانی مردم از نظام شاهنشاهی رنگ باخت. در واقع، تصور شد که هویت ملی در تضاد با هویت دینی قرار دارد. جایگزینی مفهوم امت با ملت نیز از این دست بود. بنابراین، در کنار تاریخ ایران باستان، شاهنامه که حکم تاریخ ملی ایرانیان را داشت، مورد بیمهری قرار گرفت؛ رویکردی که هنوز هم ادامه دارد. درحالیکه شاهنامه و حکیم توس که مسلمان و شیعی مذهب است، ضمن احترام به رواداری دینی و ادیان باستانی ایران به ویژه دین زردشتی، با اسلام همدلی بسیار دارد. اینکه در جمهوری اسلامی ایران، چنانچه از نام آن برمیآید، اولویت با اسلام است، مغایرتی با روایتهای شاهنامه و تاریخ ایران ایجاد نمیکند. زیرا روایتهای تاریخ باستان مربوط به دوران پیش از اسلام هستند.
درحال حاضر، کارکرد هویت ملی در همبستگی و ایراندوستی تا حدودی آشکار شده است. اتفاقاتی مثل نصب مجسمه آرش یا مجسمه شاپور دوم در در میدانهای شهر، که اغلب حالت نمادین دارد، نشاندهنده درک اهمیت و کارکرد تاریخ، هویت و نمادهای ملی است. نبود اطلاعات کافی و عدم مراجعه به پژوهشگران، چنانچه در مجسمه شاپور دوم دیدیم، گاه اشتباهات فاحشی را هم رقم زده، که در آینده قابل پیشگیری است. موفقی هدف نوشتن شاهنامه رواج فرهنگ ایراندوستی و پاسداری از فرهنگ ایران دانست و گفت: در شاهنامه بیش از 700 بار فقط به اسم ایران اشاره شده و اگر واژههایی مانند ایرانیان و ایرانزمین را به آن اضافه کنیم به حدود ۱۴۰۰ واژه برمیخوریم. وقتی یک واژه در متن تا این اندازه پرکاربرد است نشان میدهد که چگونه دیدگاه مخاطب را به خودش جلب کرده و ایراندوستی و یکپارچگی ایرانیان را میطلبد. شاهنامه زبان فارسی را به عنوان ستون هویت ملی نگه داشته است. باید افتخار کنیم که ما تنها ملتی هستیم که حماسه مان را به زبان خودمان می خوانیم.
وی در ادامه تاکید کرد: بخشهایی از شاهنامه که در شرایط فعلی ایران مورد غفلت واقع شده، توجه به خود ایران است. و بعد از آن زبان فارسی است که برخی اظهار میکنند که زبان فارسی، زبانهای قومی را ضعیف کرده است درحالی که برعکس زبانهای قومی زیر چتر زبان فارسی ماندگاری پیدا کردهاند. همچنین لازم است اهمیت آگاهی از بخشهای شاهنامه از قبیل اسطوره به عنوان نظام فکری، حماسه به عنوان برانگیزاننده غرور ملی و تاریخ به عنوان زندگی زیسته مشترک، نشان داده شود تا در آموزشهای رسمی و غیررسمی جایگاه مناسبی بیابد. یکی از باورهای غلط رایج درباره شاهنامه این است که شاهنامه چون حماسه است آن را کتاب جنگ و خونریزی بدانیم در حالیکه شاهنامه به حق حکم دانشنامه را دارد. اگرچه شاهنامه علاوه بر تاریخ، حماسه ملی است، ولی حماسه فقط جنگ و خونریزی نبوده، بلکه بستری از غرور ملی را برای بازخوانی تاریخ تهیه میکند. وی با اشاره به اینکه شاهنامه تمام پهنه ایران و قومیتها را دربرمی گیرد نیز بیان کرد : شاهنامه ضد زن نیست. به نسبت تمام متون تاریخی، شاهنامه بیشتر روایتهای مربوط به زنان بزرگ مانند رودابه، تهمینه و حتی شخصیت تاریخیِ گردیه را دارد. اولین زن ایرانی که خودش و فرزندش را ایرانی میخواند و اسم ایران را میآورد فرانک مادر فریدون است.
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0