به گزارش همشهری آنلاین فاطمه فلاحتی، عضو هیأت علمی و مدیر گروه پژوهشی مخاطرات هیدرولوژیکی پژوهشکده سوانح طبیعی موضوع مهاجرت اقلیمی را در یادداشتی که در اختیار همشهری قرار داده است، روندهای اقلیمی در پنج دهه اخیر را بررسی می کند. یادداشت را در ادامه می خوانید.
مهاجرت، پیامد مستقیم تغییر اقلیم
روندهای اقلیمی در پنج دهه اخیر نشان میدهد کشور با کاهش چشمگیر منابع آب تجدیدشونده، خشکسالیهای مکرر، افزایش دما و فرونشست زمین روبهرو بوده است؛ عواملی که زیستپذیری مناطق مختلف را کاهش داده و موجهای تازهای از مهاجرت داخلی و حتی فرامرزی را رقم زدهاند. آمارها نشان می دهد میانگین بارش سالانه کشور طی ۵۰ سال اخیر با آهنگ کاهشی حدود ۱.۲۶ میلیمتر در سال مواجه بوده و میانگین دما با آهنگ افزایشی ۰.۳ تا ۰.۴ درجه سلسیوس در هر دهه بالا رفته است. این تغییرات به معنای کاهش چشمگیر منابع آب تجدیدشونده و افزایش تبخیر و تعرق بالقوه است بهگونهای که افزایش یک درجه دما معادل ۱۴ میلیارد مترمکعب تلفات آبی ناشی از تبخیر است. فرونشست زمین در دشتهای تهران (۱۷ سانتیمتر)، مشهد (۲۵ سانتیمتر) و رفسنجان (۳۰ سانتیمتر) ثبت شده است. دریاچه ارومیه به کمترین تراز تاریخی خود یعنی ۱۲۶۹ متر رسیده است.
خشکسالیهای مکرر و کمآبی، فعالیتهای کشاورزی را مختل و روستاییان را ناچار به ترک سکونتگاههای خود کرده است. دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد که طی دهههای اخیر بیش از ۳۴ هزار روستا تخلیه شده که بخش زیادی ناشی از بحران آب بوده است. این مهاجرتها عمدتاً به سمت شهرهای مهاجرپذیر جریان یافته و فشار مضاعفی بر زیرساختهای شهری، خدمات عمومی، مسکن و بازار کار وارد کرده است. در سطح فرامرزی نیز پیشبینیها نشان میدهد که در بازه ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۰ فشار مهاجرتی از افغانستان و پاکستان میتواند ایران را با چالشهای امنیتی و اجتماعی تازهای مواجه کند.

مهاجرت اقلیمی، یک پدیده چند بعدی
مطابق با دیدگاههای ارائهشده در ادبیات علمی، مهاجرت اقلیمی را میتوان در یک پیوستار از کاملا اجباری تا کاملا داوطلبانه مفهومسازی کرد. ماکسیمالیستها تغییر اقلیم را محرک اصلی مهاجرت میدانند و بر نقش مستقیم خشکسالی، سیل و افزایش دما تأکید دارند؛ در حالیکه مینیمالیستها بر ترکیب عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در کنار محرکهای اقلیمی تأکید میکنند. این دو دیدگاه نشان میدهد که مهاجرت اقلیمی یک پدیده چندبعدی است که باید با رویکردهای میانرشتهای تحلیل شود.
تاریخ نشان میدهد که تغییرات اقلیمی همواره محرک جابهجاییهای بزرگ انسانی بوده است؛ از خشکسالیهای هولوسن و فروپاشی تمدن اکد در بینالنهرین تا قحطی بزرگ ایرلند و مهاجرتهای گسترده در عصر یخبندان کوچک. در ایران نیز خشکسالیهای دوره ساسانی، صفوی و قاجار موجهای مهاجرتی گستردهای را رقم زدهاند. امروز نیز همان الگوها در قالبی مدرن و پیچیدهتر در حال تکرارند.
کاهش بارندگی و خشکشدن منابع آبی حیاتی همچون دریاچه ارومیه و تالابهای مرکزی ایران، نخستین گروههای آسیبپذیر یعنی روستاییان و کشاورزان را ناچار به ترک سکونتگاههای خود کرده است. این مهاجرتها به سمت شهرهای مهاجرپذیر جریان یافته و فشار مضاعفی بر زیرساختهای شهری، اشتغال و خدمات عمومی وارد کرده است. شهرهای مقصد با فشار بر منابع حیاتی مانند آب، انرژی و زمین مواجهاند.
افزایش حاشیهنشینی، رشد قیمت مسکن، ناترازی انرژی و فشار بر خدمات بهداشت و آموزش از جمله پیامدهای مهاجرت اقلیمی در شهرهاست. این روند، بافت اجتماعی را تحت تنش قرار داده و خطر ناپایداری اجتماعی و اقتصادی را افزایش داده است.
بنابراین مهاجرت اقلیمی در ایران دیگر یک احتمال نیست؛ واقعیتی است که هر روز بیشتر خود را نشان میدهد و آینده سکونتگاههای انسانی را تحتتأثیر قرار میدهد.
فشار و آسیب بر منابع طبیعی
بحران اقلیمی در ایران تنها نتیجه تغییرات طبیعی نیست. بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی، تغییر کاربری اراضی، تخریب جنگلها و سیاستهای ناکارآمد در مدیریت منابع آب و کشاورزی، شرایط شکننده اقلیمی کشور را تشدید کردهاند. رشد جمعیت و فشار فزاینده بر منابع محدود طبیعی نیز بر وخامت اوضاع افزوده است.
نتیجه این ترکیب، کاهش زیستپذیری مناطق مختلف و افزایش مهاجرتهای داخلی و فرامرزی است؛ روندی که در صورت تداوم میتواند به گسترش حاشیهنشینی، تشدید بیکاری و بحرانهای اجتماعی و امنیتی منجر شود.
اسناد مرتبط با مطالعات آیندهپژوهی، سه سناریو را برای مهاجرتهای اقلیمی ایران به تصویر کشیده است. سناریوی بدبینانه که شامل عدم اقدام مؤثر اقلیمی و بروز مهاجرتهای انبوه همراه با تنش اجتماعی و درگیری بر سر منابع میشود.
سناریوی میانه هم از اقدامات تطبیقی پراکنده و تدریجی که فشار مهاجرت را کاهش میدهد اما آن را متوقف نمیکند، میگوید و سناریوی خوشبینانه که سرمایهگذاری در سازگاری و تابآوری، توسعه پایدار و مشارکت جوامع بومی که منجر به کاهش مهاجرتهای اجباری و تقویت عدالت اقلیمی میشود را مورد بررسی قرار میدهد.
راهکارهای سیاستگذاری
مهاجرت اقلیمی در ایران از مرحله هشدار عبور کرده و به یک واقعیت اجتماعی، اقتصادی و امنیتی بدل شده است. اگر سیاستهای سازگاری و تابآوری در کوتاهمدت و بلندمدت تدوین و اجرا نشوند، کشور با موجهای گسترده مهاجرت، حاشیهنشینی، بحرانهای اجتماعی و فشارهای امنیتی روبهرو خواهد شد. برای مواجهه با این بحران، مجموعهای از اقدامات سیاستی، قانونی، اجرایی و نظارتی ضروری است.
تدوین راهبرد ملی مهاجرت اقلیمی و ادغام آن در برنامههای توسعه کشور، بازنگری قوانین مرتبط با منابع آب، کاربری زمین و اسکان جمعیت با درنظر گرفتن مخاطرات اقلیمی، توسعه طرحهای آمایش سرزمین مبتنی بر دادههای اقلیمی و تقویت زیرساختهای شهری در مناطق مهاجرپذیر، ایجاد سامانههای هشدار سریع و پایش مستمر شاخصهای اقلیمی و مهاجرتی، ارتقای همکاریهای منطقهای در حوزه آب و امنیت غذایی برای مدیریت فشارهای مهاجرتی پیشبینیشده، تنوعبخشی معیشتی و ایجاد مشاغل سازگار با اقلیم برای جمعیتهای در معرض خطر و استفاده از فناوریهای نوین و هوش مصنوعی برای پیشبینی و مدیریت مهاجرتهای اقلیمی از مهمترین این راهکارها هستند.
امروز زمان آن است که با نگاه علمی، دادهمحور و هماهنگ با اسناد بینالمللی، چارچوب ملی مهاجرت اقلیمی طراحی و اجرا شود تا ایران بتواند در برابر این چالش نوظهور تابآور باقی بماند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0