کد خبر : 390847
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۵

داور ترکیه‌ای جشنواره جهانی فیلم فجر را به هم ریخت

داور ترکیه‌ای جشنواره جهانی فیلم فجر را به هم ریخت

چند سالی است که نام نوری بیلگه جیلان، فیلم‌ساز برجسته و مؤلف سینمای ترکیه و برنده نخل طلای کن، بیش از گذشته میان سینمادوستان ایرانی شنیده می‌شود. جیلان با فیلم‌هایی سرشار از سکوت، تنهایی و انسان‌گراییِ شاعرانه، در ایران مخاطبان فراوانی دارد و هر بار که خبر حضورش در کشور منتشر شده، نوعی اشتیاق و






چند سالی است که نام نوری بیلگه جیلان، فیلم‌ساز برجسته و مؤلف سینمای ترکیه و برنده نخل طلای کن، بیش از گذشته میان سینمادوستان ایرانی شنیده می‌شود. جیلان با فیلم‌هایی سرشار از سکوت، تنهایی و انسان‌گراییِ شاعرانه، در ایران مخاطبان فراوانی دارد و هر بار که خبر حضورش در کشور منتشر شده، نوعی اشتیاق و انتظار فرهنگی را به همراه داشته‌است. با این‌حال، حضور اخیر او در جشنواره جهانی فیلم فجر در شیراز، هم به دلیل شرایط سیاسی و هم به علت نحوه رفتار برگزارکنندگان، تبدیل به یکی از بحث‌برانگیزترین رویدادهای سینمایی سال شد؛ حضوری که نه‌تنها به گفت‌وگو و تعامل نینجامید، بلکه با سکوت و کم‌رنگی‌اش پرسش‌های بسیاری را برانگیخت

جیلان امسال بنا بر اعلام رسمی، به‌عنوان رئیس هیأت داوران جشنواره جهانی فجر معرفی شد؛ جشنواره‌ای که برای نخستین بار در شیراز برگزار می‌شد. انتخاب او، به‌ظاهر می‌توانست نوعی اعتبار جهانی به جشنواره ببخشد و فرصتی فراهم کند تا فیلم‌سازان جوان ایرانی –به‌ویژه در خارج از پایتخت –از حضور یکی از مهم‌ترین فیلم‌سازان معاصر بهره ببرند.                                                   

اما از همان آغاز ورود او به ایران، نشانه‌هایی از عدم شفافیت و نبود برنامه‌ریزی دقیق دیده می‌شد. برخلاف انتظار، حضور او نه با نشست خبری همراه شد، نه با گفت‌وگوی عمومی و نه حتی با یک برنامه آموزشی رسمی یا دیدار جدی میان مخاطبان. این سکوت و بی‌خبری تا جایی ادامه یافت که در مراسم اختتامیه نیز اثری از او دیده نشد. در واقع تنها خبر این بود که داور برجسته‌ای به جشنواره دعوت شد که عملاً دیده نشد و حضور بسیار کمرنگی داشت.

این وضعیت زمانی پیچیده‌تر شد که پیش از آغاز جشنواره، بخشی از اپوزیسیون و نیز کانون فیلم‌سازان مستقل ایران، حضور او را محکوم کردند و با انتشار نامه‌ای، به صراحت از جیلان خواستند که در جشنواره شرکت نکند. 

به عقیده آنها ،جشنواره فجر، به‌عنوان رویدادی وابسته به ساختار فرهنگی رسمی، در شرایط فعلی ایران، نقش پروپاگاندا دارد و حضور هنرمندان جهانی در آن، نوعی مشروعیت‌بخشی ناخواسته تلقی می‌شود. نویسندگان نامه مدعی بودند که هنرمندان ایرانی تحت فشار، ممنوعیت و محدودیت هستند و مشارکت هنرمندان خارجی نه‌تنها کمکی به وضعیت آنان نمی‌کند، بلکه ممکن است رنج و اعتراضشان را نادیده بگیرد.

جیلان در پاسخ، دیدگاهی متفاوت مطرح کرد. از نگاه او، هنر باید فراتر از مرزبندی‌های سیاسی قرار گیرد و ارتباط میان هنرمندان، حتی در شرایط دشوار، سرمایه‌ای است که نباید قربانی سیاست شود. برخی از هنرمندان و مخاطبان ایرانی نیز از این دیدگاه حمایت کردند و معتقد بودند که ارتباط فرهنگی نباید قطع شود.

اما مشکل جایی پدید آمد که این نگاه «فرهنگی» در عمل تحقق نیافت. اگر هدف او گفت‌وگو و ارتباط بود، چرا تا این اندازه پنهان، محدود و بدون تعامل با جامعه سینمایی ایران حضور یافت؟ چرا او هیچ فرصتی برای پرسش و پاسخ، هیچ کارگاه یا سخنرانی و حتی هیچ حضور نمادینی در مراسم پایانی نداشت؟ نتیجه این شد که حضور او نه‌تنها اعتراضی‌ها را اقناع نکرد، بلکه علاقه‌مندانش نیز طرفی نبستند. این تناقض میان «بیانیه» و «رفتار» به یکی از نقاط اصلی انتقاد تبدیل شد.

می‌توان گفت جیلان هنرمندی است که به‌طور سنتی از قرار گرفتن در متن حاشیه‌های سیاسی پرهیز می‌کند. او در کشور خود نیز ترجیح داده با فاصله و احتیاط عمل کند و اجازه دهد آثارش سخن بگویند. از این رو شاید قصد داشت حضورش در ایران نیز با کمترین مواجهه سیاسی رقم بخورد. اما واقعیت این است که فضای فرهنگی ایران در سال‌های اخیر چنان دوقطبی و حساس شده که هیچ حضور بین‌المللی‌ای نمی‌تواند کاملاً «خنثی» باقی بماند. سکوت او ناخواسته بار سیاسی یافت و همین سکوت، بسیاری را متعجب و ناامید کرد.

در نهایت، ماجرا نه درباره درست یا نادرست بودن حضور جیلان، بلکه درباره چگونگی این حضور است. او نه غایبی کامل بود که بتوان گفت دعوت را رد کرده، نه مهمانی تأثیرگذار که بتوان از حضورش بهره‌ای برد. آنچه رخ داد، حضوری مبهم و نیمه‌تمام بود که به‌جای افزودن به اعتبار فرهنگی جشنواره یا ایجاد پلی میان سینماگران ایران و جهان، پرسش‌های بیشتری بر جای گذاشت.

شاید اگر او با صراحت بیشتری وارد می‌شد یا با شفافیت بیشتری از حضور خود دفاع می‌کرد، ماجرا چنین گنگ و دودلانه رقم نمی‌خورد. اکنون اما تنها می‌توان گفت این حضور کم‌رنگ، بیشتر از آنکه ارتباطی بسازد، نشانگر شکاف عمیق میان هنر و سیاست در فضای امروز ایران شد.

منبع: اطلاعات

منبع خبر


مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

کد امنیتی *

advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn

پنجره اخبار