شبکههای اجتماعی با زندگی زنان چه میکنند؟
باشگاه خبرنگاران جوان – در دنیایی که تصویر همیشه در حال قضاوت شدن است، شبکههای اجتماعی چه نقشی در شکلگیری هویت زنان بازی میکنند؟ آیا این فضا توانمندساز است یا تنها فشارهای تازهای را بر آنها تحمیل میکند؟ و اصلاً در پشت لایکها، فیلترها و الگوریتمها چه اتفاقی برای زندگی زنانه میافتد؟ زندگی روزمره زنان

باشگاه خبرنگاران جوان – در دنیایی که تصویر همیشه در حال قضاوت شدن است، شبکههای اجتماعی چه نقشی در شکلگیری هویت زنان بازی میکنند؟ آیا این فضا توانمندساز است یا تنها فشارهای تازهای را بر آنها تحمیل میکند؟ و اصلاً در پشت لایکها، فیلترها و الگوریتمها چه اتفاقی برای زندگی زنانه میافتد؟
زندگی روزمره زنان در ایران بازتابی از تعامل پیچیده میان فرصتها و محدودیتهاست؛ فضایی که هم امکان رشد و مشارکت را فراهم میکند و هم با چالشهای ساختاری، اجتماعی و فرهنگی مواجه است. زنان امروز با نقشهای متنوع در خانواده، محیط کار و جامعه، با واقعیتهایی روبهرو هستند که گاه محدودیتها را برجسته میکند و گاه توانمندیها و خلاقیتهای آنها را به نمایش میگذارد. تحلیل این واقعیتها نه تنها تصویری دقیقتر از وضعیت زنان ارائه میدهد، بلکه نشان میدهد که قوانین، سنتها و فرهنگ عمومی چگونه زندگی روزمره آنها را شکل میدهند.
این ضرورت باعث شد تا در پروندهای با عنوان «زندگی روزمره زنان در ایران امروز؛ چالشها و فرصتها» به شناسایی و تحلیل وضعیت پیشروی زنان ایرانی در جامعه معاصر بپردازیم. محورهای اصلی بررسی شامل حقوق قانونی و سیاسی، وضعیت اقتصادی، ابعاد اجتماعی و فرهنگی، سلامت و امنیت و نحوه نمایش زنان در رسانهها و فرهنگ عمومی است. با بهرهگیری از مصاحبهها، گزارشهای پژوهشی و دادههای میدانی، این پرونده تصویری جامع و واقعگرایانه از زندگی زنان امروز ارائه میدهد و مسیرهای احتمالی برای ارتقای مشارکت و توانمندسازی آنها را روشن میسازد.
«انتخابی که نباید اجبار باشد؛ اشتغال یا مادری؟»، «از سکوت تا صدا؛ روایت زنان در سینمای ایران»، «هزارش ماتم و یک دم عروسی»، «روایت زنانی که در فضای آنلاین، شغل ساختند»، «داستان نانوشته زنان پشت آینه»، «زنانی که موسیقی ایران را بازنویسی کردند»، «موتورسواری زنان پشت سد قانون یا فرهنگ دستوری؟»، «زخمهایی در مسیر جستوجوی زیبایی»، «دانشگاه زنانهتر میشود، آیا ساختار نیز همراهی میکند؟» و «عشایر در آستانه فراموشی؛ میراثی که بر دوش زنان استوار شده است» گزارشهایی است که تاکنون در ارتباط با این پرونده منتشر شده است. در گزارش پیشرو پژوهشگر با «سمانه کوهستانی» جامعهشناس فرهنگی و «اعظم ده صوفیانی» دکتری علوم ارتباطات پرداخته است. در ادامه مشروح آن را میخوانیم.
بازتعریف ارزشمندی زنان در عصر الگوریتمها و پلتفرمها
شبکههای اجتماعی چگونه بر شکلگیری هویت زنان، به ویژه دختران جوان تأثیر گذاشتهاند و چرا این اثر با مردان متفاوت است؟
شبکههای اجتماعی برای خانمها به ویژه دختران و زنان جوان فقط یک رسانه ساده نیست، بلکه به فضایی تبدیل شده که در آن هویت، ارزشمندی و حتی ارزشگذاری آنها بر اساس بدن و ظاهر شکل میگیرد. وقتی وارد محیطی میشوند که تصویر و بدنشان در مرکز توجه قرار دارد، فشارهای جنسیتی با شدت بیشتری بر آنها سنگینی میکند و ناخواسته وارد رقابتی میشوند که در آن خوب دیده شدن نوعی ارزش اجتماعی محسوب میشود. در مقابل، آقایان در این فضا کمتر تحت کنترل نگاه دیگراناند؛ آنها معمولاً کمتر موضوع قضاوت قرار میگیرند و بیشتر نقش تولیدکننده یا مصرفکننده محتوا را دارند. همین تفاوت ساختاری باعث میشود که شبکههای اجتماعی برای خانمها به میدانی برای شکلگیری هویت، جنسیت و مشروعیت تبدیل شود، در حالی که برای بسیاری از آقایان همچنان یک ابزار ارتباطی باقی میماند.
«سمانه کوهستانی» جامعهشناس فرهنگی
حرف از هزینههای مالی سفر نیست؛ منظور هزینههای اجتماعی و روانی است. انگار شبکههای اجتماعی به محیطی تبدیل شدهاند که افراد به خصوص زنان و دختران جوان در آن احساس هویت، ارزشمندی و حتی «بودن» میکنند. آنها در بستری رشد میکنند که نگاه ناظر همیشه حضور دارد و این پلتفرمها این نگاه را دائمی و تکثیر شده کردهاند. به این ترتیب، دختران نوجوان بخش مهمی از هویت خود را از طریق عکس، لایک، واکنش دیگران و میزان دیده شدن تعریف میکنند. میتوان گفت پلتفرمها فرآیند درونی شکلگیری هویت را به پروژهای بیرونی، عمومی و قابل ارزیابی تبدیل کردهاند. تفاوت اصلی با نحوه استفاده آقایان از همینجا آغاز میشود؛ جایی که زنان در طول تاریخ همواره در معرض دیده شدن و کنترل قرار داشتهاند. کوهستانی: استانداردهای زیبایی در شبکههای اجتماعی دیگر شبیه معیارهای سنتی زیبایی نیست. این استانداردهای تازه محصول الگوریتمهایی هستند که تصاویر جذاب، یکدست و هماهنگ و اغلب بدنهای دستکاریشده را بیشتر در معرض دید قرار میدهند.
بیشتر از آنکه شبکههای اجتماعی به طور مستقیم بر هویت زنان تأثیر گذاشته باشند، به نظر من در دو سه دهه اخیر، عواملی مثل آموزش، افزایش سواد و حضور گسترده زنان در دانشگاهها نقش اصلی را در شکلگیری هویت آنها ایفا کردهاند. شبکههای اجتماعی بیشتر به ابزاری تبدیل شدهاند که زنان با هویتی جدید و آگاه بتوانند خواستهها و حقوق خود را بهتر و گستردهتر مطرح کنند. به عبارت دیگر من معتقد نیستم که رسانهها به تنهایی بر افراد تأثیرگذارند؛ بلکه تحصیل و آموزش، تجربهها و فرصتهای واقعی هستند که هویت زنان را شکل دادهاند و شبکههای اجتماعی صرفاً فضایی فراهم کردهاند تا زنان بتوانند آگاهی و مطالبات خود را ابراز کنند.
استانداردهای زیبایی در شبکههای اجتماعی چه فشارهای روانی و بدنی بر زنان ایجاد کرده و این فشارها چگونه در زندگی روزمره دیده میشود؟
استانداردهای زیبایی در شبکههای اجتماعی دیگر شبیه معیارهای سنتی زیبایی نیست. این استانداردهای تازه محصول الگوریتمهایی هستند که تصاویر جذاب، یکدست و هماهنگ و اغلب بدنهای دستکاریشده را بیشتر در معرض دید قرار میدهند. همین تصاویر وایرال شده کمکم به هنجارهای جدید زیبایی تبدیل میشوند. خانمهایی که وقت زیادی پای گوشیاند و مدام خودشان را با تصاویر منتشر شده در فضاهایی مثل اینستاگرام مقایسه میکنند، تحت فشار دائمی قرار میگیرند؛ چون پیوسته احساس ناکافی بودن دارند و تصور میکنند باید بینقص باشند. این فشار روانی به مرور عزت نفس را کاهش میدهد، اضطراب اجتماعی را افزایش میدهد و باعث میشود افراد دائماً نسبت به بدن خود احساس نارضایتی داشته باشند.
در کنار این فشار روانی، فشار فیزیکی هم شکل میگیرد؛ مقایسه مداوم با تصاویر شبکههای اجتماعی میتواند به افزایش تمایل به جراحیهای زیبایی، تزریقها، رژیمهای سخت و پرداخت هزینههای سنگین برای رسیدن به تصویری قابل قبول منجر شود. انگار فرد باید تصویری از خودش منتشر کند که پسندیده شود، لایک بگیرد، باز نشر شود و مطابق سلیقه اینستاگرام باشد و این فشار دائمی، همیشه به دنبالش هست. همزمان فشار اجتماعی وجود دارد؛ به این صورت که افراد مدام بر اساس ظاهرشان قضاوت و ارزشگذاری میشوند و برای اینکه دیده شوند و ابراز وجود کنند، ناچارند در همین چارچوبهای ظاهری عمل کنند.
وقتی صحبت از استانداردهای زیبایی و تأثیر شبکههای اجتماعی مطرح میشود باید ابتدا به این نکته توجه کنیم که زنان یک گروه همگن و بدون تنوع نیستند؛ بلکه جامعهای متنوعاند از نظر تحصیلات، طبقه اجتماعی، شغل و سایر ویژگیها. وقتی این تنوع را در نظر بگیریم، نمیتوانیم به سادگی بگوییم که شبکههای اجتماعی به تنهایی استانداردهای زیبایی آنها را تغییر میدهد. حتی اگر شبکههای اجتماعی وجود نداشتند، هر گروه اجتماعی میتوانست تحت تأثیر تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعه، دیدگاهها و ترجیحات خود درباره زیبایی را شکل دهد. مثلاً امروزه جراحیهای زیبایی مانند جراحی بینی رایجتر شده است، اما ممکن است پنجاه سال پیش هم در برخی اقشار این نوع عملها انجام میشده، فقط به اندازه امروز شایع نبوده است. به عبارت دیگر، نباید بیش از حد قدرت و تأثیر رسانههای اجتماعی را بزرگ کنیم و در عین حال تنوع مخاطبان را نادیده بگیریم.
زنان و فضای آنلاین در شهرهای کوچک
شبکههای اجتماعی چطور برای زنان، به خصوص در شهرهای کوچک، نقش «شبکه حمایتی» یا اجتماع جایگزین ایجاد کردهاند؟
کوهستانی: در شهرهای کوچک، مرز میان حوزه خصوصی و عمومی خیلی به هم نزدیک است و نظارت اجتماعی شدیدتر عمل میکند. در چنین شرایطی، شبکههای اجتماعی برای خانمها نقش متفاوتی پیدا میکنند. چون صحبت درباره بسیاری از مسائل زنانه در فضای واقعی یا ممنوع است یا پذیرفته نمیشود، فضای آنلاین این امکان را به زنان میدهد که تجربیاتشان را درباره موضوعاتی که در محیط واقعی قادر به مطرحکردنشان نیستند، بیان کنند و شبکهسازی انجام دهند.
خانمها در فضای مجازی میتوانند بدون ترس مستقیم از قضاوت هرچند قضاوت وجود دارد، اما نه به اندازه محیط واقعی درباره تجربه خشونت، مشکلات خانوادگی، سلامت جنسی، نگرانیها و حتی رویاهایشان حرف بزنند. علاوه بر این، گروهها و صفحههای آنلاین در این فضا شکل میگیرد که کارکردشان نوعی جایگزین برای فضای واقعی است؛ چراکه در دنیای واقعی چنین بستری برای گفتوگو وجود ندارد. این پلتفرمها اجتماعها، گروهها و کمپینهایی میسازند که فراتر از جغرافیا بر اساس نیاز و تجربه مشترک شکل میگیرند. به این ترتیب شبکههای اجتماعی به زنان کمک میکنند احساس تنهایی نکنند، راهبردهای مقابلهای پیدا کنند و به منابع حقوقی، پزشکی و اطلاعات گوناگون دسترسی داشته باشند. این فضا همچنین امکان ساختن هویت مستقل را برای آنها فراهم میکند. از طرف دیگر فرصتهایی برای دوستی، حمایت، آموزش و حتی اشتغال ایجاد میشود؛ فرصتهایی که در شهرهای کوچک معمولاً محدود یا غیرقابلدسترسی هستند. البته خطرهایی هم وجود دارد؛ مثل آزار آنلاین، افشای هویت یا دریافت اطلاعات نادرست. اما با وجود این تهدیدها، نقش حمایتی شبکههای اجتماعی برای زنان در این شهرها انکارشدنی نیست و در بسیاری مواقع تنها جایی است که آنها میتوانند بدون پرداخت هزینههای سنگین اجتماعی خودشان باشند.
در کنار اینها، هزینه این فرایند بر بدن و روان زنان هم اثر میگذارد. بدن به جای اینکه ابزاری برای تجربه و زندگی باشد به پروژهای بیپایان برای اصلاح و نمایش تبدیل میشود. به همین دلیل، مدیریت تصویر و هماهنگ شدن با استانداردهای زیبایی آنلاین از یک انتخاب شخصی به نوعی الزام نمادین تبدیل شده است؛ الزامی که زنان انرژی روانی و مالی زیادی برایش صرف میکنند و این موضوع به شکل مستقیم بر سبک زندگی، روابط و اعتماد به نفسشان اثر میگذارد.
زنان فرودست در اینستاگرام چه نوع تصویر اجتماعی از خود ارائه میدهند؟
اینستاگرام برای زنانی که سابقه بیخانمانی و طرد اجتماعی داشتهاند، یک فضای جانشین میسازد فضایی که نه تنها جایگزین خیابان و تجربههای تحقیرآمیز گذشته میشود، بلکه امکان میدهد آنها تصویری تازه، کنترل شده و قابل قبول اجتماعی از خود ارائه کنند. این فضا نوعی خانه مجازی است که در آن زنان میتوانند بدون انگ و شرم گذشته، خود را از نو بسازند و دیده شوند. شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام شکافی را پر میکنند که رسانههای رسمی همیشه نادیده گرفتهاند: نمایش زندگی زنان فرودست از زاویهای که خودشان انتخاب میکنند، نه از زاویه نهادها و روایتهای مسلط.
مضامینی همچون ظاهر آراسته، روابط اجتماعی و جستوجوی آرامش و عشق نشان میدهند که زنان در اینستاگرام تلاش میکنند «خودی تازه» بسازند که در آن خبری از گذشته خیابانی، اعتیاد یا انگ بیخانمانی نیست. آنها با انتشار تصاویر آراسته، حضور در کنار افراد مشهور و روایتهایی از زندگی روزمرهای که شبیه زنان عادی جامعه است، خود را در قالبی بازنمایی میکنند که در دنیای واقعی برایشان کمتر ممکن بوده است. به تعبیر گافمن آنها در این فضا «اجرا» میکنند، اما اجرایی که قرار است دیگران را قانع کند: «من هم یک فرد عادی، دوستداشتنی و پذیرفتنی هستم». این نمایش خود، نوعی مقاومت روزمره است؛ تاکتیکی برای فاصله گرفتن از گذشته و بازپسگیری کرامت شخصی. ده صوفیانی: اینستاگرام برای زنانی که سابقه بیخانمانی و طرد اجتماعی داشتهاند، یک فضای جانشین میسازد فضایی که نه تنها جایگزین خیابان و تجربههای تحقیرآمیز گذشته میشود، بلکه امکان میدهد آنها تصویری تازه، کنترل شده و قابل قبول اجتماعی از خود ارائه کنند.
اینستاگرام برای این زنان نقش یک اجتماع جایگزین را بازی میکند؛ اجتماعی که در آن حمایت عاطفی، همدردی و احساس تعلق به مراتب بیشتر از دنیای واقعی در دسترس است. این فضا آنها را به جامعه پیوند میدهد، چون امکان میدهد روابط جدید بسازند، دیده شوند، تشویق شوند و در نهایت هویت تازهای را که در مسیر بهبود یافتهاند، تثبیت کنند؛ بنابراین اینستاگرام با فراهم کردن امکان بازنمایی کنترل شده از خود، ایجاد شبکههای حمایتی و حذف موقت انگهای اجتماعی، دنیای جدیدی برای زنان فرودست میسازد؛ دنیایی که آنها را دوباره به جامعه متصل میکند و اجازه میدهد خود را به عنوان انسانهای عادی مثل بقیه بازتعریف کنند.
استقلال اقتصادی آنلاین؛ واقعیت یا خیال زنان؟
کسبوکارهای مبتنی بر شبکههای اجتماعی تا چه حد توانستهاند استقلال اقتصادی واقعی برای زنان ایجاد کنند و چه آسیبهایی در این مسیر وجود دارد؟
اقتصاد دیجیتال فرصتهای زیادی برای خانمها ایجاد کرده، به ویژه برای زنانی که با محدودیتهای خانوادگی، فرهنگی یا ساختاری روبهرو هستند. شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام فضایی فراهم کردهاند که زنان بدون نیاز به سرمایه اولیه، بدون وابستگی به بازار کار مردانه و بدون الزام به حضور فیزیکی در محیطهای کاری بتوانند کسبوکار خودشان را راهاندازی کنند. بسیاری از زنان در حوزههایی مثل فروش محصولات خانگی، آموزش، ارائه خدمات مشاوره، تولید محتوا و همکاری با برندهای کوچک توانستهاند هویت حرفهای و برند شخصی خود را بسازند و به درآمد مستقل برسند. اما استقلال اقتصادی در فضای آنلاین همیشه واقعی و پایدار نیست.
کسبوکارهای اینترنتی به شدت تحت تأثیر تغییر الگوریتمها قرار میگیرند، طوری که میتواند درآمد ماهانه یا سالانه آنها را به شدت دچار نوسان کند. نبود بیمه، نبود حمایت قانونی، نداشتن قراردادهای پایدار و تجربه آزارهای آنلاین از مهمترین چالشهایی هستند که کسب وکارهای زنان در این فضا با آن مواجهاند. از طرفی، بسیاری از این کسبوکارها به حوزههایی کاملاً زنانه محدود شدهاند؛ مثل زیبایی، خانهداری، سبک زندگی و موارد مشابه. این موضوع نشان میدهد که نابرابری جنسیتی از فضای واقعی به فضای دیجیتال منتقل شده و در آنجا نیز بازتولید میشود. درست است که اقتصاد دیجیتال میتواند به توانمندسازی زنان کمک کند، اما در کنار آن شکل دیگری از بهرهکشی، نابرابری جنسیتی و فرسودگی را هم به آنها تحمیل میکند.
الگوریتمها و اینفلوئنسرها چطور سبک زندگی، سلیقه و الگوهای مصرف زنان را شکل میدهند؟
کوهستانی: الگوریتمها در شبکههای اجتماعی عملاً تعیین میکنند افراد چه چیزهایی را ببینند، چه چیزهایی ارزش محسوب شود و سبک زندگی مطلوب چه شکلی باشد. اینفلوئنسرها به عنوان واسطهها یا میانجیهای فرهنگی دقیقاً همان نوع محتوایی را تولید و تقویت میکنند که الگوریتمها برایشان برجسته میکنند؛ مثل زیبایی، مصرفگرایی، مادرانگی، تجمل، خانههای لوکس و سبکهای زندگی آرمانی. این محتواها مرتب وایرال میشوند و گسترش پیدا میکنند.
تأثیر اینفلوئنسرها فقط محدود به تبلیغ محصول نیست؛ آنها در واقع معیارهای ارزشمندی را تعریف میکنند. از آنجا که بسیاری از زنان شاغل نیستند یا زمان بیشتری را در شبکههای اجتماعی میگذرانند و با اینفلوئنسرها پیوند عاطفی برقرار میکنند و روایت زندگی شخصی آنها را دنبال میکنند، ناخودآگاه احساس میکنند باید شبیه آنها شوند. این روند نوعی همانندسازی ایجاد میکند و میلی ناخودآگاه در زنان شکل میگیرد که سبک زندگی اینفلوئنسرها را تقلید کنند. این پیوند احساسی باعث میشود مصرفگرایی برای زنان صرفاً یک تصمیم اقتصادی نباشد، بلکه بخشی از هویت عاطفی و اجتماعی آنها شود. در چنین شرایطی، انتخابها کمتر شخصی و بیشتر هدایت شده هستند؛ انتخابهایی که نه از خواست واقعی زنان بلکه از طریق شبکههای اجتماعی بر آنها تحمیل میشود. از انتخاب لباس گرفته تا سبک آرایش، نحوه چیدمان خانه، شکل بروز زنانگی، مادرانگی و بسیاری از جزئیات دیگر تحت تأثیر این جریان قرار میگیرد. این روند به تدریج هویت مصرفی را در میان زنان تشدید میکند و آنها را در چرخه بیپایان و فرسایندهای از مقایسه، خرید و بازنمایی گرفتار میسازد. کوهستانی: چشمانداز آینده ترکیبی از فرصت و تهدید است. اگر سیاستگذاری و آموزش همراه با هم پیش بروند، شبکههای اجتماعی میتوانند همچنان بستری توانمندساز برای زنان باقی بمانند، اما اگر بدون نظارت و برنامهریزی رها شوند، احتمال دارد نابرابریهای قدیمی فقط با ظاهری دیجیتالی دوباره بازتولید شوند.
صدای زنان در فضای آنلاین؛ شکننده، اما واقعی
شبکههای اجتماعی چه نقشی در افزایش آگاهی، کنشگری اجتماعی و مطالبهگری زنان داشتهاند؟ این روند چقدر پایدار و واقعی است؟
کوهستانی: شبکههای اجتماعی در سالهای گذشته یکی از مهمترین کانالهای اطلاعرسانی، آگاهیبخشی و کنشگری زنان بودهاند. این فضا شرایطی ایجاد کرده که در آن روایتگری و تجربهمحوری به ویژه درباره خشونت، تبعیض و نابرابری جنسیتی، امکان بازنمایی و بازتعریف پیدا کند. بسیاری از تابوها در این فضا شکسته شده و موضوعاتی که افراد در دنیای واقعی توان یا امکان بیانشان را ندارند در فضای آنلاین مطرح و منتقل شدهاند. زنان توانستهاند از طریق کمپینها و شبکهسازی آنلاین درباره حقوق خود، سلامت جنسی، عدالت جنسیتی، امنیت اجتماعی و موضوعات مهمی که در محیط واقعی بیانشان دشوار است، مطالبهگری کنند و از طریق حسابهای شخصیشان درباره آنها صحبت کنند.
اما پرسش اصلی این است که این شکل از کنشگری تا چه حد پایدار است و تا کجا ادامه پیدا میکند؟ به نظر من پایداری زمانی اتفاق میافتد که کنشگری دیجیتال با نهادهای مدنی، قوانین حمایتی، آموزش رسمی و فعالیتهای میدانی در جهان واقعی پیوند بخورد؛ نه اینکه محدود به فضای آنلاین باقی بماند. چرا که اگر کنشگری فقط در فضای آنلاین بماند، خطر احساسی و هیجانی شدن آن بالاست؛ یعنی کنشهایی شکل میگیرد که بر اساس احساسهای زودگذر انجام میشود و خیلی سریع هم فروکش میکند و اثر ماندگاری ندارد، اما اگر این فعالیتها با نهادهای مدنی، قوانین و آموزش در جامعه واقعی همراه شوند، تأثیر آنها بسیار عمیقتر و پایدارتر خواهد بود. با این حال، نمیتوان اثر فضای آنلاین و کنشگری دیجیتال را نادیده گرفت. شبکههای اجتماعی این امکان را برای زنان فراهم کردهاند که صدا دار شوند، روایت بسازند، بر افکار عمومی اثر بگذارند و جریانسازی کنند. هرچند این اثر ممکن است شکننده باشد، اما واقعی است و به سادگی نمیتوان آن را نادیده گرفت.
در پنج سال آینده چه روندهایی در رابطه زنان و شبکههای اجتماعی قابلپیشبینی است؟ جامعهشناسان چه هشدارها یا امیدهایی در این زمینه دارند؟
کوهستانی: پیشبینی کردن با توجه به وضعیتی که الان در آن قرار داریم و اینکه هر لحظه اتفاق جدیدی در حوزه پلتفرمها و شبکههای اجتماعی رخ میدهد، کار سادهای نیست. اما اگر بخواهم کلی نگاه کنم به نظر میرسد در پنج سال آینده زنان بیش از گذشته زندگی، اقتصاد و هویت خود را به شبکههای اجتماعی گره بزنند. با پیشرفت هوش مصنوعی، ابزارهای فیلتر، ویدئوهای کوتاه و الگوریتمهای پیشرفتهتر، فشار مدیریت تصویر بر افراد به ویژه بر زنان بیشتر خواهد شد. با این حال، در کنار چالشها، فرصتهای تازهای هم برای زنان در حوزه محتوا، آموزش، فروش و کارآفرینی دیجیتال ایجاد میشود. کارشناسان هشدار میدهند که فرسودگی دیجیتال، تجاری شدن افراطی بدن و تشدید شکاف دیجیتال میان گروههای مختلف زنان بر اساس طبقه اجتماعی، تحصیلات، جغرافیا و میزان دسترسی به تکنولوژی میتواند نوعی نابرابری تازه خلق کند.
با وجود این هشدارها، امیدهای زیادی وجود دارد. سواد رسانهای دختران نوجوان و جوان رو به افزایش است و باید بیشتر هم تقویت شود. شبکههای حمایتی زنان در فضای آنلاین میتواند قویتر شود و حضور زنان در صنایع دیجیتال احتمالاً رشد خواهد کرد. اگر خوشبینانه نگاه کنیم، روایتهای مستقلتری از زنان و تجربه زنانه در فضای آنلاین و حتی در جهان واقعی دیده خواهد شد. در مجموع، چشمانداز آینده ترکیبی از فرصت و تهدید است. اگر سیاستگذاری و آموزش همراه با هم پیش بروند، شبکههای اجتماعی میتوانند همچنان بستری توانمندساز برای زنان باقی بمانند، اما اگر بدون نظارت و برنامهریزی رها شوند، احتمال دارد نابرابریهای قدیمی فقط با ظاهری دیجیتالی دوباره بازتولید شوند.
منبع: ایرنا
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0