همشهری آنلاین – آرش نهاوندی: زمانی مردم در مورد تناسب اندام صحبت میکنند، معمولا منظورشان بدن، بازوهای ورزیده، پاهای قوی و قلب سالمتر است. اما مغز نیز به ورزش منظم نیاز دارد. اگر بیکار بماند، کند میشود. مغزی که به چالش کشیده شود، میتواند ما را با میزان انعطاف پذیری و توانایییهایش شگفت زده کند.
نکته جالب این است که مغز به لطف چیزی که دانشمندان آن را انعطافپذیری عصبی مینامند، هرگز یادگیری را متوقف نمیکند. مغز هر زمان که از آن خواسته شود چیز جدیدی را انجام دهد، مسیرهای جدیدی ایجاد میکند. این بدان معناست که حافظه و تمرکز تواناییهای ایستا نیستند، بلکه میتوانند با آموزش مناسب قویتر شوند. در این مطلب به پنج روش ساده اما قدرتمند برای حفظ سلامت مغز اشاره شده است.
مدیتیشن و آگاهی از تنفس
بسیاری از مردم از کلمه مراقبه تصورات عجیبی دارند فکر میکنند مراقبه صرفا شامل ساعتها نشستن چهارزانو در سکوت و تمرکز کامل را تصور میکنند. غافل از اینکه مراقبه میتواند به کوتاهی ده دقیقه سکوت در روز باشد. تنها کاری که بایاد انجام دهید این است که به دم و بازدم خود توجه کنید و هر زمان که حواستان پرت شد، به آرامی توجه خود را به عقب هدایت میکنید. این توجه کوچک، تمرکز را بیش از هر چیز دیگری تقویت میکند. با گذشت زمان، نشان داده شده است که مدیتیشن حتی ساختار هیپوکامپ، بخشی از مغز که به حافظه مرتبط است را تغییر میدهد. شما به شمع، اپلیکیشن یا کوسنهای فانتزی نیاز ندارید. یک صندلی، یک گوشه و کمی صبر کافی است.
یادگیری چیزی جدید
سریعترین راه برای بیدار کردن مغز این است که از آن بخواهید کاری ناآشنا انجام دهد. یک ویولن بردارید، استعدادتان را در یادگیری زبان ژاپنی امتحان کنید، یا غذایی بپزید که تا به حال نپختهاید. در ابتدا، احساس دست و پا چلفتی بودن یا حتی ناامیدی خواهید کرد، اما نکته همین است. مغز در زمان انجام این کارهای ناآشنا مجبور به سیمکشی مجدد میشود. زبانها به طور ویژه قدرتمند هستند. دستکاری واژگان، دستور زبان و تلفظ، مانند آموزش متقابل برای ذهن است. سازها کار مشابهی انجام میدهند، صدا، حافظه و هماهنگی را با هم ترکیب میکنند. چیزی که بیش از همه اهمیت دارد اشتیاق است. اگر عاشق چیزی باشید که یاد میگیرید، مغز شما بدون اینکه حتی متوجه شوید، سختتر کار خواهد کرد.
پازلها و بازیها
دلیلی وجود دارد که ذهن علاقهمندان به جدول کلمات متقاطع تا سنین پیری بسیار هوشیار است. پازلها باعث کشش مغز میشوند. سودوکو منطق میخواهد، بازیهای کلمات باعث یادآوری میشوند، کارتهای حافظه باعث تقویت حافظه کوتاهمدت میشوند. حتی برنامههای مدرن آموزش مغز نیز میتوانند کمک کنند، اگرچه هیچ چیز نمیتواند به پای یک جدول کلمات متقاطع قدیمی با یک خودکار در دست برسد. جابجایی بین پازلهای مختلف مانع از ورود مغز شما به مسیر حالت خودکار شود. این فعالیت ذهنی را مانند ترکیب تمرینات هوازی با وزنه در نظر بگیرید که میخواهید تنوع ایجاد کنید تا عضلات ذهنی مختلف را به چالش بکشید.
غذای مغز
ورزش فقط عضلات را تقویت نمیکند؛ بلکه مغز را تغذیه میکند. یک پیادهروی سریع، اکسیژن را به جریان خون شما میفرستد و با آن انرژی برای تفکر دقیقتر به شما میدهد. اما بهترین تمرینات تقویتکننده مغز، حرکت را با حافظه ترکیب میکنند. رقص یک مثال عالی است. شما در حین حرکت با ریتم، قدمها را به خاطر میآورید. هنرهای رزمی، حرکات یوگا، حتی یک کلاس تمرین رقص، همگی از مغز میخواهند که چند کار را همزمان انجام دهد. دانشمندان زیاد در مورد پروتئینی به نام BDNF که در طول ورزش آزاد میشود و در واقع به رشد سلولهای جدید مغز کمک میکند، صحبت میکنند. بنابراین به معنای واقعی کلمه، حرکت غذای مغز است.
خواندن، نوشتن و داستانسرایی
در دنیایی که پر از صفحات سریع و ویدیوهای کوتاه است، نشستن با یک کتاب تقریباً کاری ناپسند است. اما این عمل که تمام توجه خود را به یک داستان معطوف کنید، تمرکز را به گونهای پرورش میدهد که کمتر چیز دیگری میتواند. داستان تخیلی را جرقه میزند، ناداستان میسازد که تولید کننده دانش است، شعر میسراید که حساسیت به جزئیات را تشدید میکند. نوشتن حتی کارهای بیشتری انجام میدهد. نوشتن خاطرات روزانه، مقاله یا صرفا داستانسرایی با صدای بلند، همه اینها مغز را مجبور میکند تا افکار را سازماندهی کند و جزئیات را به خاطر بیاورد. داستانسرایی فقط سرگرمی نیست؛ بلکه آموزش حافظه است که در قالب مکالمه پنهان شده است.
تمرینات تقویت ذهن و حافظه با ما چه میکند؟
این تمرینات به تجهیزات یا زمان زیادی نیاز ندارند. میتوانید قبل از صبحانه ده دقیقه مدیتیشن کنید، در قطار سودوکو حل کنید، بعد از ناهار پیادهروی کنید، قبل از خواب چند صفحه مطالعه کنید. آنها را با هم ترکیب کنید و متوجه خواهید شد که تمرکزتان افزایش مییابد، یادآوریتان سریعتر میشود و ذهنتان کمی سبکتر میشود.
با این تمرینات در ابتدا ما به دنبال رسیدن بالاترین مرتبه و کمال نیستیم، بلکه هدف تکرار است. همانطور که انتظار ندارید با یک بار رفتن به باشگاه، عضلاتی ورزیده داشته باشید، مغز نیز به چالشهای مداوم و سرگرمکننده نیاز دارد. آن را به عنوان یک تمرین مادامالعمر در نظر بگیرید، اعمال کوچکی که ذهن را کنجکاو، انعطافپذیر و زنده نگه میدارند.
بیشتر بخوانید:
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0