آیا منطقه بالتیک در آستانه جنگ است ؟

یوسف الکاظمی تحلیلگر مسائل بین الملل نوشت : بر اساس گزارش رویترز ، دولتهای بالتیک در حال طراحی مسیرهای خروج، آمادهسازی پناهگاهها و ذخایر اضطراری و حتی پیشبینی انتقال صدها هزار غیرنظامی در مدت کوتاه هستند. اما فراتر از این تدابیر امنیتی آشکار، لایههای عمیقتری از سیاست و استراتژی نهفته است که بیش از آنکه
یوسف الکاظمی تحلیلگر مسائل بین الملل نوشت :
بر اساس گزارش رویترز ، دولتهای بالتیک در حال طراحی مسیرهای خروج، آمادهسازی پناهگاهها و ذخایر اضطراری و حتی پیشبینی انتقال صدها هزار غیرنظامی در مدت کوتاه هستند. اما فراتر از این تدابیر امنیتی آشکار، لایههای عمیقتری از سیاست و استراتژی نهفته است که بیش از آنکه به «تهدید مستقیم روسیه» مربوط باشد، به بخشی از جنگ روانی و رسانهای غرب علیه مسکو شباهت دارد.
در عین حال از نگاه مسکو، این تحرکات جدا از راهبرد کلان آمریکا و ناتو ؛ در اروپا نیست. واشنگتن میکوشد با دامن زدن به فضای تهدید، حضور نظامی خود را در شرق اروپا تثبیت کرده و هزینههای دفاعی را افزایش دهد.
روسیه بهخوبی میداند که کشورهای بالتیک توان نظامی و اقتصادی رویارویی مستقیم با آن را ندارند؛ جمعیت اندک، ارتشهای کوچک و وابستگی کامل به زیرساختهای ناتو این واقعیت را آشکار میسازد. اهمیت این کشورها نه در قدرت ذاتی، بلکه در موقعیت ژئوپلیتیکشان است. مجاورت با کالینینگراد و گذرگاه «سوالکی» که در هر سناریوی احتمالی، نقطهای فوقالعاده حساس در اروپا محسوب میشود.
از این منظر باید گفت : «طرحهای تخلیه» بیشتر کارکرد نمادین دارند تا نظامی . طرح هایی همچون :
– القای این تصور که روسیه در آستانه تهاجم تازه است.
– ایجاد هراس داخلی برای توجیه بودجههای تسلیحاتی جدید.
– فراهمسازی زمینه برای افزایش حضور نظامی غرب در بالتیک.
اما در بُعد روانی و سیاسی این موضوع باید گفت :
غرب، بهویژه آمریکا، سرمایهگذاری زیادی بر «مدیریت ادراک جمعی» انجام میدهد؛ یعنی ایجاد احساس خطر پیش از وقوع آن. انتشار عمومی طرحهای تخلیه، بخشی از عملیات روانی برای جا انداختن این گزاره است که «تهدید روسیه قریبالوقوع است».
این الگو مسبوق به سابقه است و از دوران جنگ سرد تا پس از بحران اوکراین، همواره برای مشروعیتبخشی به تحریمها و گسترش حضور نظامی در شرق اروپا بهکار گرفته شده است. مسکو نیز این روند را بهخوبی میشناسد و آن را تلاشی برای فرسایش سیاسی و رسانهای خود بدون شلیک حتی یک گلوله میداند.
از دید روسیه، کشورهای بالتیک با دامن زدن به «ترس هدایتشده» اهداف متعددی را دنبال میکنند:
– جلب استقرار دائمی نیروهای غربی در خاک خود.
– دریافت کمکهای مالی بیشتر از اتحادیه اروپا برای تقویت زیرساختهای نظامی و غیرنظامی.
– منحرف کردن افکار عمومی از مشکلات اقتصادی ناشی از قطع روابط تجاری با روسیه.
با این حال، خطر اصلی در نگاه مسکو آن است که این سناریوها میتواند پوششی برای استقرار تجهیزات هجومی غرب در نزدیکی مرزهای روسیه باشد؛ اقدامی که عبور از خطوط قرمز امنیتی کرملین تلقی خواهد شد.
گزینههای روسیه برای مقابله با این جنگ رسانه ای تبلیغاتی :
– رصد دقیق تحرکات لجستیکی و مسیرهای احتمالی تخلیه، بهویژه برای جلوگیری از انتقال پنهانی تجهیزات یا نیروهای غربی.
– بهرهگیری از ابزار رسانهای و سایبری برای بیاعتبار کردن این طرحها و افشای اغراقهای ناتو.
– استفاده از کانالهای دیپلماتیک با اتکا به بازیگران ثالث برای معرفی این اقدامات بهعنوان تحرکات تحریکآمیز غرب.
– حفظ بازدارندگی نظامی در سطح دفاعی، بدون افتادن در دام رویارویی مستقیم.
در نهایت باید گفت :
آنچه امروز در بالتیک جریان دارد، بیش از آنکه نشانه «آمادگی برای جنگ» باشد، بخشی از جنگ روانی اروپا علیه روسیه است. این اقدامات در اصل کارکردی سیاسی دارند: مشروعیتبخشی به حضور ناتو و استمرار هژمونی آمریکا در شمال اروپا.
برای روسیه، بهترین راهبرد همان «هشدار بدون درگیری، بازدارندگی بدون تحریک و مانور رسانهای بدون انفعال» است. مسکو با تکیه بر توان اطلاعاتی و بازدارندگی خود میتواند این بحران را به فرصتی برای تثبیت نقش محوریاش در معادله امنیتی اروپا بدل سازد.
تیترکوتاه مدیا
سرمایهگذاری برای تولید؛ کدام سرمایه، کدام تولید؟
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0