همشهری آنلاین – سیدسروش طباطباییپور: علی حاتمی در فیلمهایش به فرهنگ ایرانی وفادار بود؛ از معماری و لباس گرفته تا موسیقی و آداب اجتماعی. او سینما را ابزاری برای حفظ و بازآفرینی هویت ایرانی میدانست. نگاه او به تاریخ، نگاهی شاعرانه و انسانی بود، نه صرفا نگاهی مستند یا سیاسی.
حاتمی در جایی متولد شد شبیه همان جایی که رضا خوشنویس در هزاردستان به مفتش آدرس میداد؛ خیابان شاپور، خیابان مختاری، کوچه اردیبهشت. به زبان ساده اگر با فیلمهای او همراه شوی، یک دل سیر تهرانگردی خواهی کرد. آینهکاریهای کاخ گلستان و نیاوران، فضای مدرسه دارالفنون، کوچهپسکوچههای بازار شاپور و بازار بزرگ، زورخانهها و خانههای قدیمی تهران و حتی کوهستان امامزاده داوود، همه و همه یک دوره تهرانگردی رایگان است که با تماشای فیلمهای حاتمی نصیب ما میشود.
بیشتر بخوانید:
در گرامیداشت سالروز درگذشت او سری به برخی سریالها و فیلمهای او میزنیم که لوکیشنهای بیشتر آنها تهران قدیم را به ما نشان میدهند.
خوشنویس یا تفنگچی
سریال «هزاردستان» به کارگردانی علی حاتمی یکی از فاخرترین آثار تاریخ تلویزیون ایران است که در دهه۶۰ تولید و پخش شد. این مجموعه با نگاهی شاعرانه و تاریخی، روایتی پیچیده از تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران قاجار و پهلوی اول ارائه میدهد. داستان در شهری به نام «تهران قدیم» میگذرد و شخصیتهایی چون شعبان استخوانی، رضا تفنگچی، مستشارالدوله و خان مظفر، هریک نماینده طیفی از قدرت، فساد، آرمانخواهی و مردمدوستیاند. علی حاتمی برای ساخت این سریال، شهرک سینمایی غزالی را طراحی کرد تا فضایی اصیل و باورپذیر از تهران قدیم خلق کند. یکی از مهمترین لوکیشنهای این سریال، خیابان لالهزار تهران بود.
یکی از دیالوگهای ماندگار هزار دستان: رضا: دوست داری آتش از اسلحه بچکانی یا مرکب از قلم نیای؟ خون میطلبی یا جوهر؟ انگشت کی در این میان باشه گرانقدرتری، خوشنویس یا تفنگچی؟


- سلطان صاحبقران
مرگ حق است
علی حاتمی مجموعه تلویزیونی «سلطان صاحبقران» را در سال۱۳۵۴ برای تلویزیون ملی ساخت تا به روایت مقطع مهمی از تاریخ معاصر ایران بپردازد. این سریال با نگاهی شاعرانه و مستندگونه، به روایت زندگی ناصرالدینشاه قاجار و روابط پیچیده او با رجال سیاسی و درباریان، بهویژه امیرکبیر، میپردازد. محل اصلی فیلمبرداری این سریال ۱۳قسمتی، کاخ گلستان و کاخ نیاوران بود. تالار آیینه، تالار سلام و محوطههای بیرونی کاخ گلستان برای صحنههای فیلم بسیار مناسب بود و برخی صحنههای داخلی و خصوصیتر شاه و درباریان در کاخ نیاوران فیلمبرداری شد. برای برخی صحنههای زندگی امیرکبیر و دیگر رجال سیاسی از خانههایی در محلههای عودلاجان و سنگلج هم استفاده شد.
یکی از دیالوگهای ماندگار سلطان صاحبقران: امیرکبیر: مرگ حق است ولی بهدست شما بسی مشکل؛ اما شوق از میان شما رفتن مرگ را آسان میکند.


دلت کربلاست
«سوتهدلان» که در سال۱۳۵۶ ساخته شد، نگاهی شاعرانه و اجتماعی به زندگی ۲برادر در تهران قدیم دارد. فیلم سوتهدلان در بستر کوچهپسکوچههای تهران قدیم، سینماهای لالهزار و فضاهای مذهبی مانند امامزاده داوود روایت میشود. علی حاتمی با بهرهگیری از زبان فاخر، دیالوگهای شاعرانه و طراحی صحنههای اصیل، تصویری انسانی و عمیق از عشق، فداکاری، تنهایی و رنج به تصویر میکشد. موسیقی متن اثر نیز با حالوهوای نوستالژیک فیلم هماهنگ است و به بار احساسی آن میافزاید. در بخش پایانی این فیلم، حبیبآقا با بازی جمشید مشایخی برای شفای برادر ناتنیاش که دچار اختلال ذهنی است، او را به امامزاده داوود میبرد. این سکانس احساسی نشان از ایمان و امید و پیوندهای خانوادگی در دل جامعه سنتی داشت.
یکی از دیالوگهای ماندگار سوتهدلان: آقامجید، تو رو چه به روضه؟ روضه خودتی! گریهکن نداری، وگرنه خودت مصیبتی، دلت کربلاست!


مزرعه بلال
فیلم «کمالالملک»، ساخته علی حاتمی در سال۱۳۶۲، اثری درخشان در ژانر تاریخی و درام است که زندگی محمد غفاری، نقاش برجسته ایرانی ملقب به کمالالملک را روایت میکند. کمالالملک از نظر بصری نیز چشمنواز است؛ طراحی صحنه، لباسها و موسیقی فرهاد فخرالدینی، همگی در خدمت خلق فضایی اصیل و ایرانیاند. این فیلم نمونهای بارز از نگاه فرهنگی و تاریخی علی حاتمی به هویت ایرانی است. یکی از شاخصترین لوکیشنهای این فیلم کاخ گلستان است. صحنههایی از آموزش، گفتوگوهای روشنفکرانه و تحولات فکری کمالالملک در فضای مدرسه دارالفنون تهران شکل میگیرد.
یکی از دیالوگهای ماندگار کمالالملک: ناصرالدینشاه: امیدوار نباش، مدرسه هنر مزرعه بلال نیست آقا، که هر سال محصول بهتری داشته باشد. در کواکب آسمان هم یکی میشود ستاره رخشان، الباقی سوسو میزنند.


قلندری که اهل قیلوقال نیست
فیلم «قلندر» در سال۱۳۵۱ ساخته شد و یکی از آثار کمتر دیدهشده اما مهم در کارنامه این فیلمساز صاحبسبک بهشمار میرود. این فیلم با بازی ناصر ملکمطیعی در نقش اصلی، داستان مردی تنها و دردمند را روایت میکند که در دل تهران قدیم، درگیر کشمکشهای درونی و اجتماعی است. شخصیت قلندر نماد انسانی است که در جستوجوی معنا، عشق و رهایی از قیدوبندهای اجتماعی و اخلاقی زمانه خود سرگردان است. محلههایی مانند عودلاجان، سنگلج، بازار تهران و اطراف خیابان مولوی ازجمله مناطقی بودند که حالوهوای مورد نظر علی حاتمی را برای بازسازی فضای سنتی تهران فراهم کردند. خانههای قدیمی با حیاط مرکزی، زورخانه، حجرهها و قهوهخانهها نیز از دیگر لوکیشنهای مهم فیلم بودند.
یکی از دیالوگهای ماندگار قلندر: قلندر، نه اهل قفله، نه اهل قیلوقال… دلش به یه نگاه خوشه، نه به دنیا.



ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0