کد خبر : 400150
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۱

مات صورت این دختر شدم و افسوس…

مات صورت این دختر شدم و افسوس…

شایانیوز– ناصرالدین شاه قاجار علاقه وافری به نوشتن خاطرات روزانۀ خود داشت و این کار را ترک نمی‌کرد؛ حتی شرایط خاص و در سفرهای دور و درازش هم اهتمامی که به نوشتن وقایع روزانه زندگی خود داشت ترک نمی‌شد. وی حتی برای یادداشت‌هایش اسم هم گذاشته بود: «روزنامه». این روزنامه‌ها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی

شایانیوز– ناصرالدین شاه قاجار علاقه وافری به نوشتن خاطرات روزانۀ خود داشت و این کار را ترک نمی‌کرد؛ حتی شرایط خاص و در سفرهای دور و درازش هم اهتمامی که به نوشتن وقایع روزانه زندگی خود داشت ترک نمی‌شد. وی حتی برای یادداشت‌هایش اسم هم گذاشته بود: «روزنامه».

این روزنامه‌ها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از روزمرگی‌ها و احوالات زندگی ناصرالدین شاه و درباریانش در اختیار ما می‌گذارند و ارزش تاریخی و فرهنگی بالایی دارند.

سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال 1268 شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم آلمان، هلند، بلژیک، انگلستان و فرانسه شد.

mbklhkphphptjtj

خاطره‌ای که در اینجا می‌خوانید مربوط به روز یکشنبه سوم شهریور سال 1268 شمسی است. او در جریان بازگشت از سفر در شهر وین اتریش، مورد بدرقه قرار گرفت و جزئیات این مراسم بدرقه را مو به مو مکتوب کرد:

«از دو طرف جمعیت زن و مرد ایستاده بودند اما همه آرام و خوب، زن‌های خوشگل، دخترهای خوشگل زیاد از اندازه، همه نوع و همه جور . . . به قدری خوشگل در این راه دیدیم و زیاد بود که آدم سفیه می‌شد [هوش از سر آدم می‌رفت]. نه تنها از منزل تا گار [ایستگاه قطار] بود، از گار تا سر کوه هم دو طرفه زن‌های خوشگل ایستاده بودند، به قدر بیست هزار خوشگل امروز دیدیم . . .

از گار تا مهمانخانه هم یک مسافتی است، اینجا چهار دختر خیلی خوشگل دیدیم . . . اینها را منتخب کرده بودند و به دست هر یک گلی داده بودند، یکی یکی گلها را آوردند دادند به من . . . آن دختر خیلی خوشگل و مقبول‌تر از همه که موهایش مثل گلابتون ریخته، دختر سفید بسیار خوشگلی بود، وقتی دسته گل را به من داد من همینطور مات صورت این دختر شده نتوانستم راه بروم. ایستادم و مات مات این دختر را نگاه می‌کردم که مردم ملتفت شده بی‌اختیار خندیدند به طوری که من خودم هم خندیدم . . .

خلاصه سرازیر پیاده از این راه که اطرافش جنگل است می‌رویم برای هتل و نهایت افسوس را دارم که از پهلوی این دختر دور می‌شوم . . . خیلی خفیف می‌رفتیم که دختر به این خوبی که گل آورده بود و دستمان به او نرسید . . .

منبع خبر


مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

کد امنیتی *

advanced-floating-content-close-btn

پنجره اخبار