کد خبر : 285595
تاریخ انتشار : یکشنبه 28 اردیبهشت 1404 - 13:05
2 بازدید

هیولای خاموش کوهستان سردشت؛ موجودی وهم آلود که با چشم انسان می‌کشد

هیولای خاموش کوهستان سردشت؛ موجودی وهم آلود که با چشم انسان می‌کشد

شایانیوز- در دل مه‌آلودگی‌های کوهستان‌های سردشت، اورامانات و ثلاث باباجانی، افسانه‌ای قدیمی زمزمه می‌شود که حتی امروز، پیرمردان روستاها با آهی سنگین و نگاهی به افق، از آن سخن می‌گویند: مار زهره‌چشم، هیولایی که نه با نیش، بلکه با نگاه می‌کشد. چشمانی که می‌کُشند او یک مار معمولی نیست. افسانه‌ها می‌گویند زهره‌چشم چشمانی آتشین دارد که هر جانداری

شایانیوز- در دل مه‌آلودگی‌های کوهستان‌های سردشت، اورامانات و ثلاث باباجانی، افسانه‌ای قدیمی زمزمه می‌شود که حتی امروز، پیرمردان روستاها با آهی سنگین و نگاهی به افق، از آن سخن می‌گویند: مار زهره‌چشم، هیولایی که نه با نیش، بلکه با نگاه می‌کشد.

16

چشمانی که می‌کُشند

او یک مار معمولی نیست. افسانه‌ها می‌گویند زهره‌چشم چشمانی آتشین دارد که هر جانداری را که مستقیم به آن‌ها خیره شود، در جا می‌میراند. قربانیانش بدون هیچ اثری از گزش، با چهره‌ای وحشت‌زده و دهانی باز روی زمین می‌افتند—گویی مرگ، ناگهان و بی‌صدا از راه رسیده است.

17

طلسم‌های محافظت‌کننده

بر اساس باورهای محلی، زهره‌چشم ماری غول‌آساست با چشمانی سرخ و گداخته—مثل ذغال‌های روشن در تاریکی. کافیست مستقیم به آنها خیره شوی تا قلبت بی‌هیچ هشدار از تپش بازایستد. قربانیانش را خشک‌شده می‌یابند: دهان‌های نیمه‌باز، چشمانی وحشت‌زده، و هیچ اثری از گزش یا زخم. اهالی می‌گویند: «فقط نگاهش کافیست…». مردم محلی برای دفع این هیولا، قرن‌هاست از آینه های کوچک استفاده می‌کنند—تا نگاه کشنده‌اش را بازتاب دهند. برخی نیز خاکستر داغ را بر سر راه می‌پاشند، چرا که باور دارند زهره‌چشم از گرما می‌گریزد. در گذشته، چوپانان گوسفندی را قربانی می‌کردند تا مار را مشغول کنند و خود بگریزند. چوپانان قدیمی برای فرار از چنگال این هیولا، آینه‌های کوچک به همراه دارند تا نگاه کشنده‌اش را بازتاب دهند. برخی هم خاکستر داغ روی زمین می‌پاشند، چون باور دارند زهره‌چشم از گرما گریزان است. و در بدترین شرایط، گاهی یک گوسفند را قربانی می‌کنند تا مار را مشغول کنند و خود بگریزند.

15

شب‌های نفرین‌شده

زهره‌چشم فقط در شب‌های مه‌آلودِ مهتابی ظاهر می‌شود، زمانی که باد سکوت می‌کند و حیوانات وحشی به لانه‌های خود پناه می‌برند. مردم محلی می‌گویند ردپایش را می‌توان در جای پاهای عجیب روی خاک نرم یا حلقه‌های بلند در مزارع گندم دید—آثاری که شبیه عبور گوسفند است، اما هیچ گوسفندی در آن حوالی نیست…

13

آیا این افسانه حقیقت دارد؟

شاید زهره‌چشم از ترس انسان‌ها از افعی شاخدار کوهستانی زاده شده باشد—مار سمی و کشنده‌ای که در همین مناطق زندگی می‌کند. یا شاید نمادی از ترس ناشناخته‌ها باشد، هیولایی که در تاریکی کمین کرده تا به ما یادآوری کند: طبیعت همیشه رام‌شدنی نیست. اگر شبی در کوهستان‌های کرمانشاه تنها ماندید و صدایی شبیه فش‌فشِ مهیب از پشت سنگ‌ها شنیدید، فرار کنید. به پشت سرتان نگاه نکنید. و اگر چشمان سرخی در تاریکی دیدید، بدانید که ممکن است آخرین چیزی باشد که می‌بینید…

12

+

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn