برخی از درسهای جنگ دوازده روزه اسراییل و ایران!

اکبر مختاری، تحلیلگر بین الملل در مطلبی با عنوان « برخی از درسهای جنگ دوازده روزه اسراییل و ایران!» در کانال دیپلماسی نوشت:

۱.اسراییل توانایی جنگ طولانی مدت و #فرسایشی را با یک #کشور ندارد.

در تمام جنگ های مهم اسراییل با اعراب از ۱۹۴۸ تاکنون اسراییل پیروزی های سریع را در نبرد کوتاه مدت بدست آورده است.

جنگ شش روزه ۱۹۶۷ و جنگ دیگر و مهم ۱۹۷۳ اسراییل با اعراب بخوبی این موضوع را تایید می کند.

این حفره ها نشان داد بجای بگیر و ببند فعالان سیاسی #منتقد در داخل و حساسیت بیش از حد روی مقولاتی چون حجاب چقدر باید به حفره های امنیتی در نهادهای بالادستی توجه شود.

۳.این جنگ نشان داد که راهبرد تغییر رژیم از خارج از کشور شکسته خورده است.

اگرچه بسیاری به درستی براین باورند که آمریکا و حتی اسراییل دنبال تغییر رژیم نبودند و هدف اصلی آنها نابودی تاسیسات هسته ای ایران بود.
اما باید این واقعیت را پذیرفت که تغییر رژیم از بیرون بدون لشکرکشی به داخل امکان پذیر نیست.

همانی که بارها هم ترامپ و تیم حامی ماگا (MAGA)در نقدهایشان به سیاست خارجی جورج دبلیو بوش در مورد عراق و افغانستان  و هم سیاستمداران لیبرالی چون ال گور بیان کردند، طوریکه ال گور جنگ و اشغال عراق توسط آمریکای جورج دبلیو بوش رابزرگترین اشتباه سیاست خارجی آمریکا در طی دوسده اخیر دانست.

خروج نیروهای آمریکا از افغانستان که برپایه همکاری دو رییس جمهور جمهوریخواه و دموکرات(ترامپ و بایدن) شکل گرفت اثبات کرد که سیاست تغییر رژیم  از طریق اشغال نظامی چقدر برای آمریکا  هزینه های مادی و انسانی بزرگی داشته است.

در نهایت باید یادآور ساخت که #ایران نه عراق صدام و سوریه با حاکمیت فرقه ای مطلق است و نه مانند افغانستان دارای حاکمیتی قوم گرایانه و فاقد ملت به معنای حقیقی آن است.

ایران برآمده از یک ملت منسجم و کهن است و کشورهایی که به معنای واقعی از ملت تشکیل شده باشند و ساختگی و تصنعی نباشند را نمیتوان لزوما با اقدام فراگیر نظامی دگرگون ساخت…..