زندگی تباه شده زن ۴۲ ساله در کلانتری

بازدید:۲۴۹ صد آنلاین | تنهایی، عشق و یک نفس شیشه؛ همین کافی بود تا زن ۴۲ سالهای که روزگاری با عشق همسرش زندگی میکرد، حالا با خاطرهای سیاه و کیف پر از مواد، پایش به کلانتری باز شود. به گزارش صد آنلاین ، زن ۴۲ سالهای که روزگاری زندگیاش را با عشق و امید ساخته بود، امروز در

بازدید:۲۴۹
صد آنلاین | تنهایی، عشق و یک نفس شیشه؛ همین کافی بود تا زن ۴۲ سالهای که روزگاری با عشق همسرش زندگی میکرد، حالا با خاطرهای سیاه و کیف پر از مواد، پایش به کلانتری باز شود.
به گزارش صد آنلاین ، زن ۴۲ سالهای که روزگاری زندگیاش را با عشق و امید ساخته بود، امروز در زیر پوست شهر، داستان تلخ سقوطش را بازگو میکند.
او میگوید: ۲۴ ساله بودم که با جلال ازدواج کردم، مردی که همه زندگی و تکیهگاهم شد، بهویژه بعد از فوت پدر و مادرم. سالها چشمانتظار فرزند بودیم، اما تقدیر مسیر دیگری برایمان نوشت. یک روز پیام عاشقانهاش آمد که حقوقش واریز شده و میخواهیم شام را بیرون بخوریم، اما ساعتی بعد خبر مرگش در تصادف همه چیز را فرو ریخت. از آن روز زندگیام سیاه شد.
زن ادامه میدهد: برای فرار از تنهایی به پارکی در نزدیکی خانهام پناه میبردم. آنجا با عقیل آشنا شدم، مردی که میگفت قربانی مواد مخدر است و خانوادهاش را از دست داده. کمکم به او دل بستم، غافل از اینکه زندگیاش پر از دروغ و دود شیشه است. یک روز همانجا در پارک شیشه کشید و به من هم تعارف کرد. فقط یک نفس… و سقوط آغاز شد. به امید حفظ رابطه و فرار از تنهایی، من هم آلوده شدم. همه پسانداز و جواهراتم را به او دادم، به بهانه رهن خانهای که هرگز وجود نداشت.
این زن میگوید: هر روز با او در پارک شیشه میکشیدیم تا اینکه ماموران کلانتری شفا سر رسیدند. عقیل فرار کرد، اما من با مواد در کیفم دستگیر شدم. حالا فقط یک عکس از او در گوشی دارم و امید دارم بعد از ترک، دوباره زندگی کنم.
به دستور سرگرد احسان سبکبار، رئیس کلانتری شفای مشهد، این زن برای ترک اعتیاد و مشاوره به مرکز ترک معرفی شد. /رکنا
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0