کد خبر : 325147
تاریخ انتشار : یکشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۷

سفر در زمان؛ خاطرات میلسپو: آمریکایی‌ها چگونه در ساختار اداری ایران استخدام شدند؟

سفر در زمان؛ خاطرات میلسپو: آمریکایی‌ها چگونه در ساختار اداری ایران استخدام شدند؟

کتاب ماموریت آمریکایی‌ها در ایران اثر آرتور میلسپو ترجمۀ حسین ابوترابیان در سال ۱۳۵۶ است. آرتور میلسپو متولد مارس ۱۸۸۳ در روستایی در میشیگان، حقوقدان و کارشناس مالی آمریکایی که در سالهای ۱۹۲۲-۱۹۲۷ و ۱۹۴۲-۱۹۴۵ برای اصلاح مالیه به استخدام دولت ایران درآمد. او دانش آموخته (دکترای) دانشگاه جانز هاپکینز و (کارشناسی ارشد) دانشگاه ایلینوی بود.






کتاب ماموریت آمریکایی‌ها در ایران اثر آرتور میلسپو ترجمۀ حسین ابوترابیان در سال ۱۳۵۶ است. آرتور میلسپو متولد مارس ۱۸۸۳ در روستایی در میشیگان، حقوقدان و کارشناس مالی آمریکایی که در سالهای ۱۹۲۲-۱۹۲۷ و ۱۹۴۲-۱۹۴۵ برای اصلاح مالیه به استخدام دولت ایران درآمد. او دانش آموخته (دکترای) دانشگاه جانز هاپکینز و (کارشناسی ارشد) دانشگاه ایلینوی بود.

اقتصاد ایران بر پایه کشاورزی ابتدایی و نظام فئودالی قرون وسطایی استوار بوده است. واحد‌های کشاورزی کوچک و پراکنده، اغلب در مرز گرسنگی قرار داشته و عملاً جامعه را در حالت رکود نگه داشته‌اند. این وضعیت ایرانی را به فردگرایی سوق داده و باعث شده است که در ذهن او تنها زندگی شخصی و بی‌ثبات خود اهمیت داشته باشد، بی‌آنکه به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند توجه جدی نشان دهد. او نسبت به جامعه بی‌اعتماد و هراسان بوده و حتی اجتماعی‌بودن و مهمان‌نوازی‌اش نیز بیشتر بازتاب همین فردگرایی است.

برنامه‌های درازمدت

ضرورت و فوریت مسائل اقتصادی و وضعیت مالی کشور، اجرای هرگونه طرح ساختمانی یا پروژه‌های پرهزینه جدید را غیرممکن ساخته بود. با این حال، به‌منظور بررسی نیاز‌های اقتصادی و تهیه فهرستی از مواد ضروری که در آن زمان در کشور وجود نداشت، مهلتی تقاضا کردیم. هیئت ما، همانند هیئت‌های پیشین، با هدف کمک به پیشرفت و ترقی ایران به این کشور آمده بود.

چند ماه پس از ورود به ایران فرصتی یافتم تا درباره برنامه‌های درازمدت دولت، تا جایی که بودجه اجازه می‌داد، گفت‌و‌گو کنم. به دولت پیشنهاد کردم خواسته‌های خود را صریح بیان کند: آیا می‌خواهد کشوری عقب‌مانده با مردمی فقیر و بی‌سواد ـ که توسط سیاستمداران سودجو استثمار می‌شوند ـ باقی بماند، یا ملتی پیشرفته، متعهد و دارای عزت‌نفس، با سطح زندگی رو به بهبود و حکومتی که خدمت به مردم را هدف خود بداند؟

از آنجا که پیش‌بینی می‌کردم پاسخ این پرسش چه خواهد بود، یادآور شدم دستیابی به چنین هدفی تنها از طریق برنامه‌ای سالم، آینده‌نگر و هماهنگ در زمینه‌های کشاورزی، آموزش ملی و بهداشت عمومی ممکن است.

در همان زمان، ارتش درخواست افزایش ۵۰ درصدی بودجه داشت. من از فرصت استفاده کرده و موضوع امنیت و به‌ویژه ناآرامی‌های عشایری را مطرح ساختم. تأکید کردم که عشایر شکایاتی دارند که باید برطرف شود و این مسئله نیازمند راه‌حلی مسالمت‌آمیز است.

امنیت به عدالت وابسته بود، و وظیفه ما در اداره امور خالصجات و املاک واگذاری، ما را درگیر مسائل اسناد مالکیت و جبران خطا‌هایی می‌کرد که از حرص و آز شاه سابق در تصرف املاک مردم ناشی شده بود. تا ۲۱ نوامبر ۱۹۴۳، حدود ۹۰۰۰ شکایت در این خصوص ثبت شده بود.

استخدام اعضا و روحیه هیئت

شرایط ایران و وظایفی که بر عهده ما گذاشته شده بود، ایجاب می‌کرد هیئتی بسیار بزرگ‌تر از آنچه در ابتدا مجاز شده بود، تشکیل دهیم. پس از تأخیری طولانی، قانونی در مجلس تصویب شد که به وزیر دارایی و من اجازه می‌داد بدون مراجعه به پارلمان، تا ۶۰ آمریکایی را استخدام کنیم.

موفقیت یا شکست ما بیش از هر چیز به پرسنل هیئت بستگی داشت. هر توفیقی که طی دو سال تلاش به دست آمد، مدیون همکاران صدیق، باصلاحیت و سخت‌کوشم بود. با این حال، افزایش شمار اعضای هیئت برای ماه‌ها یکی از دشوارترین مسائل ما بود و این مشکل، تا حد زیادی به اعتبار و آبروی ما لطمه زد و پیشرفت کار را کند ساخت.

استخدام آمریکاییان برای کار در ایران دشواری‌های خاصی داشت. در ایالات متحده، کارفرما در نزدیکی بازار کار قرار دارد و می‌تواند شخصاً با متقاضیان مصاحبه کند. اما در ایران، ده‌هزار مایل فاصله میان ما و بازار استخدام آمریکا وجود داشت. وزارت خارجه آمریکا در ابتدا مایل نبود در استخدام و تأیید صلاحیت اعضای هیئت دخالت کند. سرانجام پذیرفتند این مسئولیت را بر عهده بگیرند، اما روند کار کند بود.

در نخستین گروه، تنها چهار عضو وارد ایران شدند که دو نفرشان فوراً به دلیل بیماری بازگشتند. یک سال طول کشید تا فردی برای یکی از مشاغل کلیدی اعزام شود. حتی جیمز بیشون، از اعضای اصلی هیئت، در پاییز ۱۹۴۳ به بهانه بیماری بازگشت؛ اما در آمریکا وظیفه انتخاب اعضای جدید را بر عهده گرفت و توانست تعدادی کارمند اعزام کند. تا آوریل ۱۹۴۴، شمار پرسنل ما به ۵۱ مرد و یک زن رسید که ۱۹ نفرشان را از ایران، شمال آفریقا، مصر و آمریکای لاتین جذب کرده بودیم. به‌تدریج ۱۷ نفر دیگر وارد ایران شدند، در حالی که ۲۲ نفر کشور را ترک گفتند. در پایان کار (فوریه ۱۹۴۵) هیئت ما شامل ۴۶ مرد و یک زن بود.

پیدا کردن افراد شایسته و آماده به کار آسان نبود. ایران در دوران جنگ جهانی دوم جذابیت چندانی نداشت. اگر قرار بود صرفاً پژوهشگر یا مشاور استخدام کنیم، کار ساده‌تر بود؛ اما ما به مدیران و مجریان نیاز داشتیم. بسیاری از افراد متخصص، به‌ویژه افراد مسن‌تر، ترجیح می‌دادند در مؤسسات در حال رشد آمریکا باقی بمانند. حقوق بالایی که پیشنهاد می‌کردیم وقتی با هزینه زندگی در ایران مقایسه می‌شد، چندان جاذبه‌ای نداشت. افزون بر این، افراد متأهل حاضر نبودند خانواده‌های خود را برای مدتی نامعلوم ترک کنند.

فوریت نیاز‌های ما نیز امکان بررسی کافی شرایط داوطلبان را محدود می‌کرد. تأسف‌آور بود که وزارت خارجه آمریکا از پیش‌بینی مقتضی در قبال مسئولیت‌های خود شانه خالی کرده بود، چراکه همین امر موجب کندی کار‌ها و تضعیف روحیه اعضای هیئت شد.

بیشتر افرادی که در خارج استخدام شدند، با هواپیما‌های باری ارتش آمریکا به ایران آمدند. به دلیل اولویت حمل‌ونقل نظامی، بسیاری از آنان پیش از حرکت روز‌ها یا هفته‌ها منتظر می‌ماندند و اغلب در قاهره توقف‌های طولانی داشتند. آنان تنها می‌توانستند لوازم شخصی بسیار اندکی همراه داشته باشند و چمدان‌هایشان هفته‌ها بعد می‌رسید. در برخی موارد، بخشی یا تمام وسایل توسط کارکنان گمرک ایران به سرقت می‌رفت.

منبع: انتخاب

منبع خبر


مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn

پنجره اخبار