چهارچرخهایی که آرزوی زائران جامانده جمکران را برآورده کرد

باشگاه خبرنگاران جوان – قلب شهر مقدس قم هر سهشنبه مسیری به نام «طریق المهدی» جان میگیرد. مسیری که عاشقان را از حرم مطهر حضرت معصومه (س) به سوی مسجد مقدس جمکران میخواند. این راه پلی است میان دلهایی که در تب و تاب وصال میسوزند و امید دارند روزی منجی عالم، حضرت مهدی (عج)، جهان
باشگاه خبرنگاران جوان – قلب شهر مقدس قم هر سهشنبه مسیری به نام «طریق المهدی» جان میگیرد. مسیری که عاشقان را از حرم مطهر حضرت معصومه (س) به سوی مسجد مقدس جمکران میخواند. این راه پلی است میان دلهایی که در تب و تاب وصال میسوزند و امید دارند روزی منجی عالم، حضرت مهدی (عج)، جهان را با عدالت و مهر خود پر کند.
هر سهشنبه جمعیتی مشتاق با دلهایی پر از امید و دستهایی پر از دعا راه میافتند. همه توسلها، زمزمههای «اللهم صل علی محمد و آل محمد» و «اللهم عجل لولیک الفرج» در مسیر به گوش میرسد. زائران، از پیر و جوان، کودک و بزرگ، گامبهگام با قلبهای روشن و نگاههای پر از اشتیاق حرکت میکنند. مسیر، نهتنها جادهای برای پاها، بلکه مسیر وصل دلها و ارواح مشتاق است.
فاطمه شفیعینیا، مادری با دو فرزند کوچک، از روزهای دشوار آغاز راه میگوید. روزهایی که پیداکردن کالسکهای سبک و مقاوم برای مسیرهای طولانی و ناهموار، تبدیل به چالشی بزرگ شد. اما حالا، با «کالسکههای وصال» مادران دیگر نیز میتوانند فرزندانشان را همراه کنند و خودشان با آرامش و ایمان در مسیر زیارت قدم بگذارند. فاطمه میگوید: «وقتی بچههایمان کالسکه را هل میدهند یا کنار ما راه میروند، میبینم که حتی کوچکترین حرکت، بخشی از دعای جمعی و خدمت به امام زمان (عج) است. این قدمها، یاد میدهند که انتظار فعال یعنی گام برداشتن با عمل و صبر، نه فقط با دعا.»
مادران و پدرانی که فرزندان خردسال خود را با کالسکههای کوچک یا در آغوش همراهی میکنند، حس میکنند که هر قدم نه تنها قدمی روی زمین بلکه گامی در دل و جان است. هر چرخ کالسکه، هر دست یاریکننده، هر لبخندی که بین زائران رد و بدل میشود، بخشی از دعای جمعی است برای فرج امام زمان (عج) و هموار کردن مسیر ظهور.
فاطمه و همسرش، محمد رحمانی، با دیدن خلاء وجود کالسکه مناسب برای مسیر زیارت تصمیم گرفتند خودشان دست به کار شوند. این ایده، در ابتدا فقط برای راحتی خودشان بود، اما خیلی زود رنگ و بوی یک رسالت بزرگ به خود گرفت. آنها با کمترین امکانات و با تکیه بر ذوق و عشق، اولین کالسکهها را طراحی و ساختند. کالسکههایی سبک، مقاوم و مخصوص پیادهرویهای طولانی. آنها با هر ضربه چکش و هر جوش، نیت میکردند که این کالسکهها وسیلهای برای وصال عاشقان به معشوقشان باشد.
از پشتبام یک خانه استیجاری کارشان را شروع کردند. از ۳ کالسکه اولیه به هزاران کالسکه رسیدند. این کالسکهها با نام کالسکههای وصال به نام عشق و انتظار نامگذاری شدند. این نام، هدف آنها را به روشنی بیان میکرد: ایجاد پلی برای وصال عاشق به معشوق، حتی برای کوچکترین قدمها.
پس از موفقیت در اربعین، این طرح به طریق المهدی منتقل شد. حالا حدود یک سال است که موکب کالسکههای وصال در عمود ۱۰ این مسیر برپا میشود. از ۱۵ تا ۲۰ کالسکه، بهصورت امانی و با تحویل کارت ملی در اختیار خانوادهها قرار میگیرد. این کالسکهها فقط برای کودکان نیستند بلکه برای برخی از زائران معلول نیز مورد استفاده قرار میگیرند.
فاطمه میگوید: «مادران زیادی که سالها حسرت این پیادهروی را داشتند، حالا به راحتی با فرزندانشان در مسیر قدم میزدند و از عمق وجود برای ما دعا میکردند.» این دعاها، تمام خستگیها و سختیهای کار را از تن آنها میزدود. یکی از زیباترین داستانها مربوط به خانوادهای بود که پس از فوت فرزندشان، تماس گرفتند و از فاطمه و محمد خواستند تا به عنوان باقیات صالحات، چند کالسکه از آنها بخرند تا مردم از آن استفاده کنند. فاطمه با صدایی لرزان میگوید: «این کار برای ما درس بزرگی بود. این نشان میداد که این کالسکهها فقط یک وسیله ساده نیستند، بلکه میتواند وسیلهای برای خیر و نیکی باشد.»
در طریق المهدی، فاطمه و محمد با داستانهای عجیبی روبهرو شدند که نشان میداد عشق به اهلبیت حد و مرز نمیشناسد. فاطمه با هیجان از یک خانواده با ظاهر متفاوت صحبت میکند. جوانی با موهای بلند و خالکوبی و دو خانم که حجاب کاملی نداشتند، وارد موکب آنها شدند.
به ظاهر، آنها هیچ سنخیتی با حال و هوای موکب نداشتند. اما این خانواده با اشتیاق به آنها کمک کردند و در جابجایی کالسکهها سهیم شدند. یکی از خانمها با چشمان پر از اشک به فاطمه گفت: «برادرم رفته کانادا زندگی کند، اما به او گفتهاند که باید ۵ سال آنجا بماند تا ویزایش قطعی شود، اما او گفته که اگر نتوانم برم زیارت برم، آنجا نخواهد ماند و به این ترتیب حالا بازگشته است.» سپس با غرور و افتخار ادامه داد: «میدانید اسم بچههایم چیست؟ من اینقدر امام علی علیه رو دوست دارم که اسم یکی رو میثم تمار و دیگری رو مالک اشتر گذاشتم.»
این اتفاق، یک تلنگر بود. تلنگری که به فاطمه و محمد یادآوری کرد که ظاهر افراد ملاک نیست. عشق به اهلبیت در دلها جاری است و گاهی این عشق در جایی پنهان میشود که کمتر انتظارش را داریم. این خانواده، با تمام وجود، مبلغ کار فاطمه و محمد شدند و نشان دادند که در مسیر طریق المهدی، همه میتوانند عاشق باشند و خدمت کنند.
حالا که در سالروز نهم ربیعالاول، سالروز آغاز ولایت حضرت مهدی (عج) هستیم، کالسکههای وصال پرشورتر از همیشه به زائران خدمت میکنند. این کالسکهها، نمادی از انتظار فعال هستند. نمادی که نشان میدهد هر فردی، با هر امکانات و هر توانایی، میتواند در مسیر ظهور گامی بردارد.
فاطمه درباره حضور اقشار مختلف در طریق المهدی میگوید: سهشنبهها وقتی در موکب بودیم، صدها چهره را میدیدیم که از ما کالسکه امانت میگرفتند، اما یک روز یک مادر بود با پسری که نمیتوانست راه برود. نگاهش پر از شوق بود، اما در کنار آن یک غم قدیمی نشسته بود. وقتی کالسکهای را به او دادیم، با صدایی که میلرزید گفت: «یا صاحبالزمان، ممنونم که بالاخره دعایم مستجاب شد.» بغض کردم. این جمله نه یک تشکر ساده، بلکه صدای یک عمر انتظار بود. او تعریف کرد که سالها به خاطر مشکل در آوردن فرزند معلولش حسرت زیارت و پیادهروی به سوی جمکران را داشته و فقط از تلویزیون، عاشقان جمکران را دنبال میکرده، اما حالا با خبر «کالسکههای وصال»، برای اولین بار با پسرش به این مسیر آمده بود.
آن روز، وقتی دیدم آن مادر با آرامش قدم میزند و پسرش از درون کالسکه با شور و شوق به اطراف نگاه میکند، تمام خستگیهایمان از تن بیرون رفت. آن مادر پس از آن، هر هفته پای ثابت مسیر شد. او به ما میگفت: «من قبل از اینکه شما را بشناسم، برایتان دعا میکردم، چون با این کار مسیر زیارت را برای من و پسرم باز کردید.»
فاطمه و محمد با این طرح، درس زندگی و سبک زندگی مهدوی را به فرزندانشان میآموزند. آنها به بچهها یاد میدهند که منتظر بودن، فقط در دعا و ناله خلاصه نمیشود، بلکه به عمل و تلاش نیز نیاز دارد. فاطمه میگوید: «ما تلاش میکنیم به بچهها نشان دهیم که ما امام زمانی داریم که منتظرش هستیم و حاضریم به عشق او پیاده برویم و سختی بکشیم. ما خودمان را در این مسیر قرار میدهیم، همانطور که از نسلهای قبل یاد گرفتیم.»
این کالسکهها، تنها چرخهایی برای جابجایی نیستند، بلکه چرخهایی هستند که انتظار ما را نشان میدهند و هر چرخش آنها، دعایی است برای فرج امام زمان (عج). فاطمه و محمد آرزو دارند که روزی به جایی برسند که دیگر نیاز به فروش کالسکه نداشته باشند و آنها را به صورت وقف در مسیرهای زیارت قرار دهند. زیرا به عقیده آنها، این مسیرها زمینه ساز ظهور هستند و هر قدم در آنها، بهانهای است برای نزدیکتر شدن به آن روز موعود. آنها میخواهند با این کار، نشان دهند که راهی برای وصال وجود دارد و هیچکس نباید به خاطر سختیها از این راه باز بماند.
در این مسیر، فاطمه و محمد هر روز با خود مرور میکنند که این کار خیرات اموات آنهاست. نیت کردهاند که خیر این کار به اجدادی برسد که اگر حسینی و مهدوی نبودند، آنها نیز در این مسیر قرار نمیگرفتند. این کالسکهها، نه تنها وسیلهای برای وصال زمینی هستند، بلکه راهی برای وصال روحی نیز فراهم میکنند.
«قشنگترین چیز این است که ما با آدم عاشق سر و کار داریم. یکی محصول میخرد و تمام میشود، اما عشق امام حسین و امام زمان چه؟ هزینه میکنی و تبلیغش را هم میکنی.» این کلام فاطمه، خلاصه تمام ماجراست. این کالسکهها، بهانهای شدند تا هزاران عاشق دیگر، خودشان را در مسیر طریق المهدی قرار دهند و برای ظهور، قدم بردارند.
هر بار که کالسکهای حرکت میکند، انگار نه تنها جسم زائر جابجا میشود، بلکه قلبهای حاضر در مسیر هم سبک میشود. این حرکت کوچک، در واقع بزرگترین درس زندگی است: خدمت به دیگران، گام به گام، نسل به نسل ادامه دارد.
فاطمه با نگاهی با صلابتی مادرانه میگوید: «حس میکنم کار ما نمادی است از انتظار فعال، نمادی از تربیت نسل مهدوی». هر بار که چرخهای کالسکه میچرخد، انگار نسلی کوچک میآموزد که مسیر ظهور، مسیر صبر و خدمت است، مسیر حرکت گام به گام در راه امام زمان (عج). فاطمه و محمد میدانند که آموزش این نسل از کودکی، اهمیت حیاتی دارد؛ زیرا فرزندان امروز، رهبران فردای مسیر ظهور خواهند بود.
وقتی از فاطمه درباره اهمیت حضور کودکان در موکب میپرسم، لبخند میزند و میگوید: «این بچهها، نه فقط برای تجربه خدمت آمدهاند، بلکه برای یادگیری سبک زندگی مهدوی تربیت میشوند. وقتی خودشان کالسکه را هل میدهند، متوجه میشوند که کوچکترین کار هم ارزش دارد. این همان مفهومی است که نسلهای آینده باید بفهمند. خدمت به دیگران و صبر در مسیر، هرچند کوچک، باعث هموار شدن راه برای ظهور میشود.»
او ادامه میدهد: «اگر امروز بچههایمان را در این مسیر قرار ندهیم، نسل بعدی تجربه واقعی خدمت و انتظار فعال را نخواهد دید. این مسیر، فقط راه ما بزرگترها نیست، بلکه مدرسهای برای تربیت نسلی است که به عشق امام زمان (عج) رشد میکند و مسئولیتپذیر خواهد بود.»
آنها معتقدند که هر قدمی که در این مسیر برمیدارند، دعایی است برای نابودی دشمنان، برای شکست اسرائیل و برای هموار کردن راه ظهور. این همان انگیزهای است که به بچهها یاد میدهند. خدمت و انتظار، تنها به دعا نیست، بلکه با عمل هم میتوان قدم برداشت.»
یکی از نکات عمیق تربیتی این مسیر، ارزش قدمهای کوچک است. هر عملی، هر قدم کوچک، اگر با نیت خالص باشد، میتواند مسیر ظهور را هموار کند. این مفهوم، همان پایه تربیت نسل مهدوی است؛ نسلی که از کودکی یاد میگیرد انتظار فعال، خدمت بیمنت و تحمل سختیها، بخشی از زندگی اوست.
فاطمه توضیح میدهد: «هر بچهای که این مسیر را تجربه میکند، یاد میگیرد که خدمت، فقط کار بزرگ نیست. حتی قدم کوچک، حتی کاری ساده، اگر از دل باشد، مسیر را برای ظهور هموار میکند. این همان چیزی است که ما میخواهیم به نسل آینده منتقل کنیم.»
همزمان با خدمت و حضور کودکان، فاطمه و محمد یادآور میشوند که این مسیر، مسیر دعا برای نابودی دشمنان و اسرائیل و آماده کردن زمین برای ظهور نیز هست. هر قدم و هر خدمت، همراه با نیت خالص، تبدیل به دعای جمعی برای نزدیک شدن به ظهور میشود. فاطمه میگوید: «هر چرخ کالسکه، هر قدمی که برمیداریم، دعایی است برای فرج امام زمان (عج). ما میخواهیم کودکانمان نیز این ارزش را یاد بگیرند؛ ارزش دعا همراه با عمل، ارزش انتظار فعال، ارزش خدمت بیمنت.»
سالها مادران و زائرانی که به خاطر کودکان خردسال یا معلولیت از پیادهروی جمکران بازمیماندند، حسرت به دل داشتند، اما حالا «کالسکههای وصال» این مسیر را برایشان هموار کرده و زائران میتوانند خانوادگی به طریق المهدی بروند.
گروه حج و زیارت خبرگزاری فارس؛ در قلب شهر مقدس قم هر سهشنبه مسیری به نام «طریق المهدی» جان میگیرد. مسیری که عاشقان را از حرم مطهر حضرت معصومه (س) به سوی مسجد مقدس جمکران میخواند. این راه پلی است میان دلهایی که در تب و تاب وصال میسوزند و امید دارند روزی منجی عالم، حضرت مهدی (عج)، جهان را با عدالت و مهر خود پر کند.
هر سهشنبه جمعیتی مشتاق با دلهایی پر از امید و دستهایی پر از دعا راه میافتند. همه توسلها، زمزمههای «اللهم صل علی محمد و آل محمد» و «اللهم عجل لولیک الفرج» در مسیر به گوش میرسد. زائران، از پیر و جوان، کودک و بزرگ، گامبهگام با قلبهای روشن و نگاههای پر از اشتیاق حرکت میکنند. مسیر، نهتنها جادهای برای پاها، بلکه مسیر وصل دلها و ارواح مشتاق است.
فاطمه شفیعینیا، مادری با دو فرزند کوچک، از روزهای دشوار آغاز راه میگوید. روزهایی که پیداکردن کالسکهای سبک و مقاوم برای مسیرهای طولانی و ناهموار، تبدیل به چالشی بزرگ شد. اما حالا، با «کالسکههای وصال» مادران دیگر نیز میتوانند فرزندانشان را همراه کنند و خودشان با آرامش و ایمان در مسیر زیارت قدم بگذارند. فاطمه میگوید: «وقتی بچههایمان کالسکه را هل میدهند یا کنار ما راه میروند، میبینم که حتی کوچکترین حرکت، بخشی از دعای جمعی و خدمت به امام زمان (عج) است. این قدمها، یاد میدهند که انتظار فعال یعنی گام برداشتن با عمل و صبر، نه فقط با دعا.»
مادران و پدرانی که فرزندان خردسال خود را با کالسکههای کوچک یا در آغوش همراهی میکنند، حس میکنند که هر قدم نه تنها قدمی روی زمین بلکه گامی در دل و جان است. هر چرخ کالسکه، هر دست یاریکننده، هر لبخندی که بین زائران رد و بدل میشود، بخشی از دعای جمعی است برای فرج امام زمان (عج) و هموار کردن مسیر ظهور.
فاطمه و همسرش، محمد رحمانی، با دیدن خلاء وجود کالسکه مناسب برای مسیر زیارت تصمیم گرفتند خودشان دست به کار شوند. این ایده، در ابتدا فقط برای راحتی خودشان بود، اما خیلی زود رنگ و بوی یک رسالت بزرگ به خود گرفت. آنها با کمترین امکانات و با تکیه بر ذوق و عشق، اولین کالسکهها را طراحی و ساختند. کالسکههایی سبک، مقاوم و مخصوص پیادهرویهای طولانی. آنها با هر ضربه چکش و هر جوش، نیت میکردند که این کالسکهها وسیلهای برای وصال عاشقان به معشوقشان باشد.
از پشتبام یک خانه استیجاری کارشان را شروع کردند. از ۳ کالسکه اولیه به هزاران کالسکه رسیدند. این کالسکهها با نام کالسکههای وصال به نام عشق و انتظار نامگذاری شدند. این نام، هدف آنها را به روشنی بیان میکرد: ایجاد پلی برای وصال عاشق به معشوق، حتی برای کوچکترین قدمها.
پس از موفقیت در اربعین، این طرح به طریق المهدی منتقل شد. حالا حدود یک سال است که موکب کالسکههای وصال در عمود ۱۰ این مسیر برپا میشود. از ۱۵ تا ۲۰ کالسکه، بهصورت امانی و با تحویل کارت ملی در اختیار خانوادهها قرار میگیرد. این کالسکهها فقط برای کودکان نیستند بلکه برای برخی از زائران معلول نیز مورد استفاده قرار میگیرند.
فاطمه میگوید: «مادران زیادی که سالها حسرت این پیادهروی را داشتند، حالا به راحتی با فرزندانشان در مسیر قدم میزدند و از عمق وجود برای ما دعا میکردند.» این دعاها، تمام خستگیها و سختیهای کار را از تن آنها میزدود. یکی از زیباترین داستانها مربوط به خانوادهای بود که پس از فوت فرزندشان، تماس گرفتند و از فاطمه و محمد خواستند تا به عنوان باقیات صالحات، چند کالسکه از آنها بخرند تا مردم از آن استفاده کنند. فاطمه با صدایی لرزان میگوید: «این کار برای ما درس بزرگی بود. این نشان میداد که این کالسکهها فقط یک وسیله ساده نیستند، بلکه میتواند وسیلهای برای خیر و نیکی باشد.»
در طریق المهدی، فاطمه و محمد با داستانهای عجیبی روبهرو شدند که نشان میداد عشق به اهلبیت حد و مرز نمیشناسد. فاطمه با هیجان از یک خانواده با ظاهر متفاوت صحبت میکند. جوانی با موهای بلند و خالکوبی و دو خانم که حجاب کاملی نداشتند، وارد موکب آنها شدند.
به ظاهر، آنها هیچ سنخیتی با حال و هوای موکب نداشتند. اما این خانواده با اشتیاق به آنها کمک کردند و در جابجایی کالسکهها سهیم شدند. یکی از خانمها با چشمان پر از اشک به فاطمه گفت: «برادرم رفته کانادا زندگی کند، اما به او گفتهاند که باید ۵ سال آنجا بماند تا ویزایش قطعی شود، اما او گفته که اگر نتوانم برم زیارت برم، آنجا نخواهد ماند و به این ترتیب حالا بازگشته است.» سپس با غرور و افتخار ادامه داد: «میدانید اسم بچههایم چیست؟ من اینقدر امام علی علیه رو دوست دارم که اسم یکی رو میثم تمار و دیگری رو مالک اشتر گذاشتم.»
این اتفاق، یک تلنگر بود. تلنگری که به فاطمه و محمد یادآوری کرد که ظاهر افراد ملاک نیست. عشق به اهلبیت در دلها جاری است و گاهی این عشق در جایی پنهان میشود که کمتر انتظارش را داریم. این خانواده، با تمام وجود، مبلغ کار فاطمه و محمد شدند و نشان دادند که در مسیر طریق المهدی، همه میتوانند عاشق باشند و خدمت کنند.
حالا که در سالروز نهم ربیعالاول، سالروز آغاز ولایت حضرت مهدی (عج) هستیم، کالسکههای وصال پرشورتر از همیشه به زائران خدمت میکنند. این کالسکهها، نمادی از انتظار فعال هستند. نمادی که نشان میدهد هر فردی، با هر امکانات و هر توانایی، میتواند در مسیر ظهور گامی بردارد.
فاطمه درباره حضور اقشار مختلف در طریق المهدی میگوید: سهشنبهها وقتی در موکب بودیم، صدها چهره را میدیدیم که از ما کالسکه امانت میگرفتند، اما یک روز یک مادر بود با پسری که نمیتوانست راه برود. نگاهش پر از شوق بود، اما در کنار آن یک غم قدیمی نشسته بود. وقتی کالسکهای را به او دادیم، با صدایی که میلرزید گفت: «یا صاحبالزمان، ممنونم که بالاخره دعایم مستجاب شد.» بغض کردم. این جمله نه یک تشکر ساده، بلکه صدای یک عمر انتظار بود. او تعریف کرد که سالها به خاطر مشکل در آوردن فرزند معلولش حسرت زیارت و پیادهروی به سوی جمکران را داشته و فقط از تلویزیون، عاشقان جمکران را دنبال میکرده، اما حالا با خبر «کالسکههای وصال»، برای اولین بار با پسرش به این مسیر آمده بود.
آن روز، وقتی دیدم آن مادر با آرامش قدم میزند و پسرش از درون کالسکه با شور و شوق به اطراف نگاه میکند، تمام خستگیهایمان از تن بیرون رفت. آن مادر پس از آن، هر هفته پای ثابت مسیر شد. او به ما میگفت: «من قبل از اینکه شما را بشناسم، برایتان دعا میکردم، چون با این کار مسیر زیارت را برای من و پسرم باز کردید.»
فاطمه و محمد با این طرح، درس زندگی و سبک زندگی مهدوی را به فرزندانشان میآموزند. آنها به بچهها یاد میدهند که منتظر بودن، فقط در دعا و ناله خلاصه نمیشود، بلکه به عمل و تلاش نیز نیاز دارد. فاطمه میگوید: «ما تلاش میکنیم به بچهها نشان دهیم که ما امام زمانی داریم که منتظرش هستیم و حاضریم به عشق او پیاده برویم و سختی بکشیم. ما خودمان را در این مسیر قرار میدهیم، همانطور که از نسلهای قبل یاد گرفتیم.»
این کالسکهها، تنها چرخهایی برای جابجایی نیستند، بلکه چرخهایی هستند که انتظار ما را نشان میدهند و هر چرخش آنها، دعایی است برای فرج امام زمان (عج). فاطمه و محمد آرزو دارند که روزی به جایی برسند که دیگر نیاز به فروش کالسکه نداشته باشند و آنها را به صورت وقف در مسیرهای زیارت قرار دهند. زیرا به عقیده آنها، این مسیرها زمینه ساز ظهور هستند و هر قدم در آنها، بهانهای است برای نزدیکتر شدن به آن روز موعود. آنها میخواهند با این کار، نشان دهند که راهی برای وصال وجود دارد و هیچکس نباید به خاطر سختیها از این راه باز بماند.
در این مسیر، فاطمه و محمد هر روز با خود مرور میکنند که این کار خیرات اموات آنهاست. نیت کردهاند که خیر این کار به اجدادی برسد که اگر حسینی و مهدوی نبودند، آنها نیز در این مسیر قرار نمیگرفتند. این کالسکهها، نه تنها وسیلهای برای وصال زمینی هستند، بلکه راهی برای وصال روحی نیز فراهم میکنند.
«قشنگترین چیز این است که ما با آدم عاشق سر و کار داریم. یکی محصول میخرد و تمام میشود، اما عشق امام حسین و امام زمان چه؟ هزینه میکنی و تبلیغش را هم میکنی.» این کلام فاطمه، خلاصه تمام ماجراست. این کالسکهها، بهانهای شدند تا هزاران عاشق دیگر، خودشان را در مسیر طریق المهدی قرار دهند و برای ظهور، قدم بردارند.
هر بار که کالسکهای حرکت میکند، انگار نه تنها جسم زائر جابجا میشود، بلکه قلبهای حاضر در مسیر هم سبک میشود. این حرکت کوچک، در واقع بزرگترین درس زندگی است: خدمت به دیگران، گام به گام، نسل به نسل ادامه دارد.
فاطمه با نگاهی با صلابتی مادرانه میگوید: «حس میکنم کار ما نمادی است از انتظار فعال، نمادی از تربیت نسل مهدوی». هر بار که چرخهای کالسکه میچرخد، انگار نسلی کوچک میآموزد که مسیر ظهور، مسیر صبر و خدمت است، مسیر حرکت گام به گام در راه امام زمان (عج). فاطمه و محمد میدانند که آموزش این نسل از کودکی، اهمیت حیاتی دارد؛ زیرا فرزندان امروز، رهبران فردای مسیر ظهور خواهند بود.
وقتی از فاطمه درباره اهمیت حضور کودکان در موکب میپرسم، لبخند میزند و میگوید: «این بچهها، نه فقط برای تجربه خدمت آمدهاند، بلکه برای یادگیری سبک زندگی مهدوی تربیت میشوند. وقتی خودشان کالسکه را هل میدهند، متوجه میشوند که کوچکترین کار هم ارزش دارد. این همان مفهومی است که نسلهای آینده باید بفهمند. خدمت به دیگران و صبر در مسیر، هرچند کوچک، باعث هموار شدن راه برای ظهور میشود.»
او ادامه میدهد: «اگر امروز بچههایمان را در این مسیر قرار ندهیم، نسل بعدی تجربه واقعی خدمت و انتظار فعال را نخواهد دید. این مسیر، فقط راه ما بزرگترها نیست، بلکه مدرسهای برای تربیت نسلی است که به عشق امام زمان (عج) رشد میکند و مسئولیتپذیر خواهد بود.»
آنها معتقدند که هر قدمی که در این مسیر برمیدارند، دعایی است برای نابودی دشمنان، برای شکست اسرائیل و برای هموار کردن راه ظهور. این همان انگیزهای است که به بچهها یاد میدهند. خدمت و انتظار، تنها به دعا نیست، بلکه با عمل هم میتوان قدم برداشت.»
یکی از نکات عمیق تربیتی این مسیر، ارزش قدمهای کوچک است. هر عملی، هر قدم کوچک، اگر با نیت خالص باشد، میتواند مسیر ظهور را هموار کند. این مفهوم، همان پایه تربیت نسل مهدوی است؛ نسلی که از کودکی یاد میگیرد انتظار فعال، خدمت بیمنت و تحمل سختیها، بخشی از زندگی اوست.
فاطمه توضیح میدهد: «هر بچهای که این مسیر را تجربه میکند، یاد میگیرد که خدمت، فقط کار بزرگ نیست. حتی قدم کوچک، حتی کاری ساده، اگر از دل باشد، مسیر را برای ظهور هموار میکند. این همان چیزی است که ما میخواهیم به نسل آینده منتقل کنیم.»
همزمان با خدمت و حضور کودکان، فاطمه و محمد یادآور میشوند که این مسیر، مسیر دعا برای نابودی دشمنان و اسرائیل و آماده کردن زمین برای ظهور نیز هست. هر قدم و هر خدمت، همراه با نیت خالص، تبدیل به دعای جمعی برای نزدیک شدن به ظهور میشود. فاطمه میگوید: «هر چرخ کالسکه، هر قدمی که برمیداریم، دعایی است برای فرج امام زمان (عج). ما میخواهیم کودکانمان نیز این ارزش را یاد بگیرند؛ ارزش دعا همراه با عمل، ارزش انتظار فعال، ارزش خدمت بیمنت.»
نسل مهدوی، نسلی است که از کودکی با عشق، خدمت و انتظار فعال پرورش مییابد. حضور فرزندان در موکب و مسیر، آنها را با ارزشهای خدمت، صبر، فداکاری و دعا همراه با عمل آشنا میکند. کالسکهها نماد این مسیر هستند؛ هر چرخش آنها، یادآوری است که حتی کوچکترین اقدام، میتواند راه ظهور را هموار کند.
این گزارش، روایت خانوادهای است که به وسیله قدمهای کوچک و نیت خالص، نسل آینده را آماده میکنند تا مسیر ظهور را ادامه دهد. حضور آنها در موکب، یادآور این است که ایران پرچمدار ظهور است و هر قدم، هر خدمت و هر دعای همراه با عمل، بخشی از آمادهسازی زمین برای ظهور است. کالسکههای وصال تنها چهارچرخهای ساده نیستند. آنها چرخهای امیدند که دلهای مشتاق را به سوی ظهور میبرند.
منبع: فارس
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0