کد خبر : 327967
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۶

سفر به ایام قدیم قرن ده تا دوازده هجری؛ وقتی جهان ایران را سرزمین عجایب میدید / دلیلش

سفر به ایام قدیم قرن ده تا دوازده هجری؛ وقتی جهان ایران را سرزمین عجایب میدید / دلیلش

شایانیوز- تصور کنید چند صد سال پیش هستید، در دورانی که هواپیما، اینترنت و حتی قطار هم وجود ندارد. برای شناخت سرزمین ها، تنها راه، سفرهای طولانی و پرخطر با کاروان هاست. در همان دوران، جهانگردان اروپایی قدم در خاک ایران گذاشتند؛ سرزمینی که برای آنها مثل یک افسانه پر رمز و راز بود. روایت های

شایانیوز- تصور کنید چند صد سال پیش هستید، در دورانی که هواپیما، اینترنت و حتی قطار هم وجود ندارد. برای شناخت سرزمین ها، تنها راه، سفرهای طولانی و پرخطر با کاروان هاست. در همان دوران، جهانگردان اروپایی قدم در خاک ایران گذاشتند؛ سرزمینی که برای آنها مثل یک افسانه پر رمز و راز بود. روایت های آنها از ایران در قالب سفرنامه ها ثبت شد و امروز مثل پنجره ای است به گذشته، جایی که ایران هم بهشت بود، هم معمایی حل نشده.

1665209795_collagemaker

شکوه شهرها و حیرت از اصفهان نصف جهان

یکی از معروف ترین این مسافران، ژان شاردن فرانسوی بود. او در زمان صفویه به ایران آمد و وقتی اصفهان را دید، نوشت: “اصفهان نصف جهان است”. شاردن در سفرنامه‌اش توصیف میکند که میدان نقش جهان مثل قلب تپنده شهر میدرخشد و با بازارها، مسجد شاه، مسجد شیخ لطف الله و عمارت عالی قاپو، شکوهی دارد که در هیچ کجای اروپا ندیده است. او حتی از مردم اصفهان نوشت که لباس های رنگارنگ می پوشیدند، با صدای موسیقی در کوچه ها می رقصیدند و مهمان نوازی‌شان حیرت انگیز بود. برای اروپایی ها که عادت به زندگی خشک و رسمی داشتند، این صحنه ها مثل یک رویای رنگی بود.

11

قنات ها و جادوی زندگی در کویر

اما فقط شهرها نبودند که آنها را شگفت زده میکرد. قنات های ایرانی برایشان معجزه ای بزرگ به حساب می‌آمد. تصور کنید مسافری اروپایی در دل کویر قدم میزند و ناگهان در شهری مثل یزد یا کرمان، میبیند وسط خشکی بی پایان، باغ‌ ای انار و بادگیرهای بلند وجود دارند. آنها نمی توانستند باور کنند که ایرانیان با کندن زمین و هدایت آب از کیلومترها دورتر، زندگی را در بیابان جاری کرده اند. به همین دلیل، قنات ها را در سفرنامه‌هایشان با عباراتی مثل “شگفتی جهان” و “جادوی ایرانی” توصیف می کردند.

22

جاده ابریشم، کاروانسراها و داستان های اغراق‌آمیز

مارکوپولو، یکی دیگر از مسافران مشهور، وقتی از ایران گذشت، درباره امنیت جاده ابریشم نوشت. او تعریف میکرد که کاروانسراهای ایران مثل قلعه هایی امن هستند؛ جایی که تجار شب ها در آن می مانند، حیواناتشان در آغل ها استراحت می کنند و صبح دوباره به راه می‌افتند. برای مارکوپولو، ایران حلقه طلایی جاده ابریشم بود؛ جایی که شرق و غرب جهان را به هم وصل میکرد.

اما همه چیز هم پر از ستایش نبود. بعضی سفرنامه ها رنگ و بوی استعمار داشتند. مثلا برخی جهانگردان، ایران را سرزمینی پر از خطر و توطئه معرفی می کردند تا مردم اروپا را هیجان زده کنند. آنها از راهزن هایی نوشتند که گویا در هر پیچ جاده کمین کرده بودند، یا از کاخ هایی که در دل کوه پنهان بودند و کسی جرئت نزدیک شدن به آنها را نداشت. حتی داستان هایی مثل “کتاب سوزی اسکندر” یا “گنجینه های پنهان پادشاهان” در سفرنامه ها پررنگ شد و برای اروپایی ها ایران بیشتر به افسانه شبیه بود تا یک کشور واقعی.

33

فرش ها، مردم مهمان نواز و تصویری میان حقیقت و افسانه

در میان این نوشته ها، توصیف فرش ایرانی هم جای ویژه ای دارد. بیشتر جهانگردان وقتی به خانه های ایرانی رفتند، حیرت کردند که چرا فرش نه تنها وسیله‌ای برای نشستن، بلکه تابلویی پر از داستان است. آنها می نوشتند که هر گره فرش، قصه ای از تاریخ و طبیعت ایران است. همین نگاه باعث شد فرش ایرانی در اروپا به کالایی افسانه ای تبدیل شود! چیزی فراتر از یک وسیله ساده.

از همه جذاب تر، نگاه مسافران به مردم ایران بود. بیشترشان نوشته اند که ایرانی ها مردمی خونگرم و مهمان نوازند. برای یک خارجی عجیب بود که وقتی وارد خانه ای میشود، بهترین فرش، بهترین غذا و حتی جای خوابشان به او داده می شود. این سنت مهمان نوازی برایشان آنقدر عجیب بود که بعضی ها آن را نشانه ای از “تمدن شرقی” و بعضی دیگر آن را “سخاوت افراطی” می نامیدند.

وقتی سفرنامه ها به اروپا میرسید، مردم آن قاره با اشتیاق آنها را می خواندند. برایشان ایران یک سرزمین جادویی بود: شهری با میدان های بزرگتر از هرچه در اروپا وجود داشت، کاروانسراهایی مثل قلعه، باغ هایی در دل کویر، فرش هایی مثل نقاشی و مردمی که با آداب و رسومی عجیب زندگی می کردند.

البته باید در نظر گرفت که خیلی از این نوشته ها همراه با خیال پردازی و اغراق بود. گاهی یک درخت انار در یزد، در سفرنامه تبدیل به باغی افسانه ای میشد. یا یک رسم ساده محلی، در روایت آنها به آیینی اسرارآمیز بدل میشد. اما همین اغراق ها باعث شد ایران در ذهن جهانیان تصویری خاص پیدا کند؛ تصویری میان واقعیت و رویا.

4724413

منبع خبر


مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn

پنجره اخبار