فرماندهای که با شهادتش، رجعت را به خانه آورد

باشگاه خبرنگاران جوان – شهید امیریان تنها یک نظامی نبود. او در هیئتها، کلاسهای مهدویت، مراسم فرهنگی و فعالیتهای مردمی، حضوری فعال داشت. نه از سر وظیفه، بلکه از سر باور. او مداح اهل بیت بود، طب اسلامی میدانست، یار نوجوانان بود و همقدم با همسرش در اجرای برنامههای فرهنگی. همسرش روایت میکند:هیچوقت نگفت “خستهام”.
باشگاه خبرنگاران جوان – شهید امیریان تنها یک نظامی نبود. او در هیئتها، کلاسهای مهدویت، مراسم فرهنگی و فعالیتهای مردمی، حضوری فعال داشت. نه از سر وظیفه، بلکه از سر باور. او مداح اهل بیت بود، طب اسلامی میدانست، یار نوجوانان بود و همقدم با همسرش در اجرای برنامههای فرهنگی.
همسرش روایت میکند:هیچوقت نگفت “خستهام”. حتی اگر ساعتها در گرما و فشار کاری بود، باز هم پای کار برنامهها میآمد. کار را برای خدا میدانست و میگفت: اگر کاری برای خدا باشد، خستگی ندارد.
فرماندهی که میان دو میدان جنگید
درحالیکه بسیاری از فرماندهان نظامی دغدغهای فراتر از عملیات ندارند، شهید امیریان نگاهش چندبُعدی بود. در کنار فرماندهی نظامی، تلاش برای رونق هیئت، ایجاد فضای فرهنگی برای نوجوانان و کمک به همسرش در کارهای مهدوی، بخشی از زیست روزمرهاش بود.
او با همین نگاه، زمانی که پیشنهاد شد به منطقه سخت جنوب نرود، پاسخ داد:اگر من نروم، دیگری باید برود. این یعنی حقالناس.
خانهای که پیش از شهادت، برای رجعت آماده شده بود
یکی از بخشهای منحصربهفرد در زندگی این شهید، باور عمیق خانوادگی به ظهور و رجعت بود. همسرش میگوید:وقتی خبر شهادت را شنیدم، نگذاشتم کسی به بچهها بگوید. خودم گفتم. گفتم که خون پدرشان زمینهساز ظهور است. از رجعت برایشان گفتم. آنها لبخند زدند، چون در خانه ما، شهادت پایان نبود.
از یا لیتنا کنا معکم تا کما تعیشون تموتون
در گفتوگو با خانواده شهید، بارها جمله «یا لیتنا کنا معکم» از زبان دخترانش تکرار شد؛ همان دعایی که پدرشان بارها در زیارت عاشورا میخواند. اما آنچه زندگی این شهید را خاصتر میکند، تطبیق آن با حدیث نبوی است:کما تعیشون تموتون؛ همانگونه که زندگی میکنید، خواهید مرد.
حمید امیریان، سالها با سبک زندگی منتظرانه، شبزندهداری، دعای عهد، مداحی برای اهل بیت، رعایت حقالناس و تقوا زیست؛ و در نهایت نیز، چنانکه آرزو داشت، در جبههای الهی به شهادت رسید.
روایت دختر شهید: قولی که با شهادتش عمل کرد
سمانه امیریان، دختر شهید، از آخرین وعده پدرش اینگونه یاد میکند:به من قول داد اگر نتواند زودتر بیاید، یکشنبه اول تیر میآید. واقعاً هم آمد. اما نه مثل همیشه. این بار، آرام خوابیده بود. صورتی سفید، بیحرکت. هیچوقت چهرهاش را آنقدر آرام ندیده بودم.
شهادتی با خوابِ صیاد
پیش از شهادت، حمید امیریان خوابی دید: شهید صیاد شیرازی به دیدنش آمد، جرعهای آب نوشید، و باقی آن را به او داد. تعبیر، روشن بود: «شهادت نزدیک است.»
چند هفته بعد، این خواب تعبیر شد.
نقش تربیتی و فکری همسر شهید است؛ زنی که نهتنها همرزم فرهنگی شوهرش بود، بلکه امروز پرچمدار تربیت فرزندانی با تفکر انقلابی و مهدوی است. وی میگوید:میدانم گفتن این حرف برای یک زن سخت است، اما، چون شوهرم را دوست داشتم، شهادت را برایش بهترین خواسته میدانستم.
زندگی شهید حمید امیریان، ترکیبی از سهگانهی عمل، عقیده و آرمان بود. او نهتنها در جنگهای سخت، بلکه در لحظهلحظه زندگیاش، منتظر واقعی بود. شهادتش، خانهاش را به پایگاهی برای تداوم راه انقلاب و زمینهسازی ظهور تبدیل کرد.
امروز، در هیاهوی روزمرگیها، زندگی چنین انسانهایی است که ما را به یاد هدف اصلی انقلاب اسلامی میاندازد: زمینهسازی برای ظهور حضرت ولیعصر (عج).
منبع: فارس
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0