همشهری آنلاین – حوادث: کلثوم اکبری متهم است در طول 20 سال با افراد زیادی در مازندران به طور موقت ازدواج کرده و دست کم 11 نفر از آنها را با خوراندن دارو مسموم یا خفه کرده است. هرچند او قتل شوهرانش را انکار میکرد اما در بازجوییهای فنی به قتل اعتراف کرد و انگیزه او برای قتل شوهرانش را تصاحب اموال آنها اعلام کرد. چند روز قبل اولین جلسه محاکمه او با حضور 40 نفر از شاکیان برگزار شد و شماری از اولیای دم مقتولان شکایتشان را مطرح کردند. کلثوم نیز با اینکه حاضر به اعتراف نبود اما در ادامه قتلها را گردن گرفت و گفت توبه کرده و پشیمان است.
دومین جلسه محاکمه این قاتل سریالی امروز (یکشنبه) برگزار شد. در این جلسه نیز شمار دیگری از شاکیان شکایتشان را مطرح کرده و اعلام کردند خواستهشان قصاص است. در این شرایط بود که هیئت قضایی به تحقیق از متهم پرداختند و او جزئیات جنایتهایی که مرتکب شده را شرح داد. قرار است قضات دادگاه به زودی در این باره تصمیمگیری کنند.
ناگفتههای نجات یکی از شوهران کلثوم اکبری
قاتل سریالی مازندران با وجود اینکه موفق به قتل 11 نفر از طعمههایش شده اما در قتل چند نفر نیز ناکام مانده و زنده ماندن یکی از آنها موجب برملا شدن راز قتلهای سریالی شد. این مرد 87 ساله مسیح نعمتی نام دارد. فاطمه شیرمحمدی، عروس او که جانش را نجات داده درباره چگونگی ناکام ماندن تلاش کلثوم برای قتل پدرشوهرش و دستگیری او به همشهری میگوید: من و شوهرم با پدر شوهرم در خانهای دو طبقه زندگی میکنیم. حدود 6 ماه بعد از اینکه مادرشوهرم فوت شد، تصمیم گرفتیم برای پدرشوهرم همسر مناسبی پیدا کنیم. یکی از آشنایان مان که پدرش فوت شده بود کلثوم را که زنِ دوم او بود پیشنهاد کرد و ما هم از او خواستگاری کردیم و با مهریه 70 میلیون تومان به عقد 99 ساله پدرشوهرم درآمد. او حدود 6 ماه با پدرشوهرم زندگی کرد. در این مدت او رفتار مرموزی داشت و پدرشوهرم گفته بود هر وقت خواستی مهریهات را میدهم تا بروی.
کلثوم اکبری چطور فرار کرد
او ادامه میدهد: پدرشوهرم و همسرش در طبقه پایین و من و شوهرم در طبقه بالا زندگی میکردیم. یک شب کلثوم برای پدرشوهرم شربت درست کرده بود. پدر شوهرم مرد بددلی است. بعد از لب زدن به شربت فهمیده بود که تلخ است. اعتراض کرده اما کلثوم گفته بود که شربت مشکلی ندارد. پدر شوهرم بقیه شربت را نخورده اما خودش را به خواب زده بود. آنطور که او میگوید کلثوم در ادامه چراغ را خاموش کرده و روسریاش را دور سر و چانه پدرشوهرم بسته بود. در تمام این مدت پدرشوهرم هوشیار و خودش را به خواب زده بود. در ادامه کلثوم یک بالشت برداشته و قصد داشت آن را روی صورت پدرشوهرم بگذارد که او هلش داده و شروع به داد و فریاد کرد. من وقتی صدای آنها را شنیدم دوان دوان پایین آمدم. کلثوم با دیدن من چمدانش را که از قبل آماده کرده بود دستش گرفت و فرار کرد. بعد فهمیدیم که کلثوم روسری را به این دلیل دور سرو چانه پدر شوهرم بسته بود که اگر او را خفه کرد زبانش بیرون نماند و کسی شک نکند.
قاتل سریالی مازندران چطور گیر افتاد؟
عروس این نجات یافته از دست قاتل سریالی میگوید: بعد فهمیدیم که کلثوم با مرد دیگری ازدواج کرده اما بعد از 20 روز شوهرش فوت شده. بعد هم با مرد دیگری ازدواج کرده بود اما او هم 19 روز بعد فوت شده بود. پدر یکی از این افراد همکار شوهرم بود و وقتی در این باره با هم صحبت کردند شوهرم ماجرای تلاش کلثوم برای قتل پدرش را تعریف کرده بود و به این ترتیب بود که آنها پشت پرده فوت پدرشان را فهمیده و با شکایتشان قتلهای سریالی کلثوم اکبری برملا شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0