مانند این است که بگویند تولید مشروبات الکلی آزاد است، اما مصرفش خیر!

مردمان ایرانی، از ابتدای تاریخ باستانی خود مردمانی سختکوش و پرفکر بودهاند. گرچه در برخی زمانها انحطاط، هر جامعهای را با عوامل مختلفی گرفتار میسازد. زمانی رومیان باستان بر اثر بیماری طاعون در زمان امپراتوری مارکوس آورلیوس، بخش عمدهای از جمعیت و بیش از نیمی از قدرت خود را برای همیشه از دست دادند و
مردمان ایرانی، از ابتدای تاریخ باستانی خود مردمانی سختکوش و پرفکر بودهاند. گرچه در برخی زمانها انحطاط، هر جامعهای را با عوامل مختلفی گرفتار میسازد.
زمانی رومیان باستان بر اثر بیماری طاعون در زمان امپراتوری مارکوس آورلیوس، بخش عمدهای از جمعیت و بیش از نیمی از قدرت خود را برای همیشه از دست دادند و راه برای سقوط امپراتوری بسیار هموار شد. آندلسیها چنانکه منابع اسلامگرا مدعیاند، بر اثر شیوع فساد اخلاقی میان جوانانشان بسیار ضعیف و شکننده شدند و این تمدن نیز برای همیشه از میان رفت.
ایرانیان نیز در طول تاریخ قرون میانه و قرون معاصر، از عوامل انحطاطزا و ویرانگر در امان نبودهاند. چنانکه از طول زندگی پادشاهان ایران از دوره آلبویه به بعد مشخص است پادشاهان ایرانی بهخصوص در دورههای سلجوقی و ایلخانی و قراقویونلو و آققویونلو و به خصوص دوره صفویه، ۳۰ الی ۴۰ سال بیشتر عمر نمیکردند، هرچند همچون غازان ایلخانی و اسماعیل صفوی صاحب شوکت و حشمت فراوانی بودند و جالب اینجاست که عمده شاهانی که با وجود مرگ در دهه سوم یا چهارم زندگی، دوره پادشاهی طولانی داشتهاند، علتش این بوده که به خاطر جوانمرگ شدن پدر خود، در کودکی به تخت نشستهاند و چنین روالی متاسفانه در تاریخ قرون میانه و جدید ما از سوی مردم و درباریان کاملا پذیرفته شده بود.
علت چنین چیزی کاملا مشخص بود: افراط در شراب، زن و بنگ به خصوص در دوره صفوی. مشهور است که زمانی که نادر به فکر انقراض صفویه و جانشینی خود به جای تهماسب دوم بود، او را درون لحافی پیچانده و جلوی مقامات بلندپایه مملکت انداخت و لحاف را باز کرد و تهماسب را که مست و مفنگ بود و هیچ نمیفهمید جلوی مقامات رسوا کرد و گفت این شاه شماست.
بساط اعتیاد پس از صفویه نه تنها کاهش نیافت، بلکه در دوره قاجار و بر اثر سیاستهای سلاطین کمفکر این دوره با توجه به سرایت بیماری کرم ابریشم از اروپا به ایران و از میان رفتن صنعت ابریشم ایران از یک سو و کاهش شدید قیمت گندم از سوی دیگر، کشت خشخاش به عنوان کشاورزی پولی و سودآور به جای کشت گندم شیوع گستردهای یافت بهطوری که در کوتاه زمانی دیگر گندم در ایران بسیار نایاب شد و یکبار در نیمه قرن سیزدهم خورشیدی قحطی بزرگی ایجاد شد و یکبار هم در اواخر این قرن جنگجهانی اول بلایی بود که سبب گسترش گرسنگی و قحطی و بیماری آنفلوآنزای اسپانیایی در ایران شد و نزدیک به یک میلیون ایرانی جان خود را از دست دادند.
با ممنوعیت کشت خشخاش در سال ۱۳۳۴ شمار معتادان در ایران کاهش چشمگیری یافت و اوضاع با قرن پیشین بسیار متفاوت بود. تنها کافی است به خاطر بیاوریم که اعتیاد در اواخر دوره قاجار چنان در ایران زبانه میکشید که اگر شخصی مدت کوتاهی را در شرق ایران به سر میبرد به سختی میتوانست خود را از وسوسه مخدراتی که در دسترسترین چیز ممکن بود در امان نگه دارد.
حتی شرقشناس برجسته و شهیر انگلیسی، پروفسور ادوارد براون با آن همه مقام علمی و کرسی استادی دانشگاه کمبریج، در زمان اقامت در کرمان نتوانست از شر اینچنین وسوسهای در امان بماند و او نیز معتاد شد! و با وجود تلاش فراوان برای ترک اعتیاد، تنها توانست مدتها بعد کتابی بنویسد و در آن شرح بدهد که چگونه میتوان دوره سوءمصرف را از هر ۲۴ ساعت یکبار به هر ۳۶ ساعت یکبار کاهش داد!
البته این تنها موضوع نوشته او نبود و اهل مطالعه خوب میدانند که رساله چرندوپرند مرحوم دهخدا نیز که در آن زمانها نوشته شد و خیلی رسالات و مقالات دیگر با چنین موضوعی آغاز میشد. پیر لوتی، نویسنده و جهانگرد فرانسوی نیز در شرح سفر خود به تخت جمشید با دیدن مزارع خشخاش در اطراف آن، بسیار تاسف میخورد که حاصل این مزارع به تباهی جوانان این مرز و بوم ختم خواهد شد.
اما هماکنون هنوز چند دههای از ممنوعیت کشت خشخاش در ایران و رهایی مزارع این سرزمین از چنین آتش خانمانسوزی نگذشته که عدهای با عناوین نیاز دارویی و کشت تجاری و…، مدعی نیاز کشور به کشت خشخاش شدهاند.
باخبر شدم که یکی از نمایندگان هم کشت خشخاش را نه برای گسترش اعتیاد، بلکه وسیلهای برای کنترل اعتیاد معرفی کرده و به این کشف بزرگ تاریخی نائل آمده که بدینگونه قیمت تریاک و شیره تریاک و مواد مخدر سنتی کاهش مییابد و معتادان دیگر سراغ مواد مخدر صنعتی نمیروند و به جایش مواد مخدر سنتی باکیفیت مصرف میکنند.
در ابتدا مردد بودم که مطلبی بنویسم یا خیر، اما ترس از تبدیل چنین رویکردی به سیاست رسمی دولت مرا وادار کرد تا این سطور را برای از میان بردن هر فکر باطلی مطرح کنم. نمیدانم چرا با سخن این نماینده مجلس، یاد منطق برهنهگرایان افتادم که مدعیاند برهنگی کامل نه راهی برای آزادی روابط جنسی، بلکه راهی برای کنترل آن است!
اگر گوینده این سخنان ضمن بیان آنها، از عبارت «چه اشکالی دارد؟» هم استفاده میکرد منطقش از منطقهای غریب خلیل ملکی در روزنامهاش، در زمان عضویتش در حزب توده مو نمیزد!
با شنیدن این سخنان، از سوی دیگر یاد جلسهای که در سکانسهای پایانی قسمت اول فیلم پدرخوانده میان سران پنج خانواده درباره گسترش فروش مواد مخدر مطرح شد، افتادم. البته همان سخنان هم در آن فیلم واکنش تند دون کورلئونه یا همان پدرخوانده را برانگیخت و پدرخوانده گفت که انتظار داشته که در این جلسه به منطق گوش کند.
بحث نگاه تجاری به این موضوع هم مرا تنها یاد پسر بزرگتر و البته بیمنطقتر پدرخوانده انداخت که تنها دنبال پول بود و هیچ ملاحظه دیگری نداشت. بحث آزاد بودن تجارت هم مانند این است که بگویند تولید و فروش مشروبات الکلی آزاد است، اما مصرف آن خیر. این افراد چنین سخنان را بر مبنای نگاه تجاری و… را مطرح میکنند لابد به این انتظار که ملت مواد را بایگانی خواهند کرد و برای نسلهای آینده باقی خواهند گذاشت که البته مواد مخدر آتشی است که صدها مرتبه از عرق و مشروبات الکلی هم خانمانسوزتر و هم البته خاندانسوزترند، چراکه آتش اعتیادتر و خشک را با هم میسوزاند.
آنچه اصلیترین عامل شیوع هر مخدری است نه دوستان ناباب و… که در درجه اول، در دسترس بودن آن مخدر است. جامعهای که مادهای را به وفور داشته باشد، چنانکه در ابتدای سخن آوردم، طبق تجربه تاریخی ایران معاصر به سادگی به سمت آن کشیده میشود و برعکس وقتی مخدری در دسترس نباشد، هیچ دوست نابابی هم نمیتواند شخصی و به تبع آن خانوادهای را به سیهروزی بکشاند.
کمپهای ترک اعتیاد، محل بستری معتادانی است که چند صباحی در آنجا به سختی پاک میشوند، اما بیشترشان فردای پس از رهایی از کمپ باز به سوی همان روال قبلی خود برمیگردند، چون موادمخدر در دسترسشان است.
مواردی همچون استفاده دارویی و ابزاری و… تنها ضدمنطقهایی ناشیانه و از دیدگاه و منطق کارتلهای مواد مخدر است که تنها به دنبال سودجویی مطرح میشوند و هیچ نگاه دلسوزانهای در آنها نیست، چراکه بهتر این بود گویندگان این سخنان، به جای آنکه به کیفیت مواد مخدر معتادان بختبرگشته بیندیشند، بهتر بود فکری به تداومعدم مصرف میلیونها جوان پاک ایرانی بکنند.
بهتر بود فکری به وضعیت اشتغال و ازدواج و تحصیل میلیونها جوان ایرانی که باوجود افسردگی و ناامیدی ناشی از وضعیت کنونی کشور هیچ سوءمصرفی ندارند، بکنند. جوانانی که آیندهای برای خود نمیبینند و تنها به این میاندیشند که با پیوستن به جامعه دیاسپورای عظیم ایرانی که البته عمدتا هم از نخبگان و تحصیلکردگان تشکیل میشوند، بپیوندند،
چون این جوانان، همسالان و همنوعان خود را در همین جوامع ایرانی خارج از کشور میبینند و از سویی هم در داخل امیدی به بهبود وضع و زندگی خود نمییابند. نه آنکه سودجوییهای خود را در قالب منطقهایی غریب به مردمی دلشکسته، اما امیدوار به آیندهای بهتر بفروشند.
منبع: اعتماد
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0