پیام جان کری را به رهبری فرستادم و نوشتم که بعد از رویت، این مرقومه را معدوم فرمایید/ رهبری به نامههای اوباما پاسخ مثبت دادند

دکتر حسین موسویان، دیپلمات پیشین و عضو تیم مذاکرات هسته ایران، در کتابی با عنوان «تعامل یا تقابل ؛ خاطرات و تحلیل روابط ایران و آمریکا در دوران اوباما و ترامپ» ناگفته هایی را در این باره نوشته است که می تواند در تببین آنچه بین ایران و آمریکا گذشته و می گذرد، بسیار مفید
دکتر حسین موسویان، دیپلمات پیشین و عضو تیم مذاکرات هسته ایران، در کتابی با عنوان «تعامل یا تقابل ؛ خاطرات و تحلیل روابط ایران و آمریکا در دوران اوباما و ترامپ» ناگفته هایی را در این باره نوشته است که می تواند در تببین آنچه بین ایران و آمریکا گذشته و می گذرد، بسیار مفید باشد.
دکتر حسین موسویان، دیپلمات پیشین و عضو تیم مذاکرات هسته ایران، در کتابی با عنوان «تعامل یا تقابل ؛ خاطرات و تحلیل روابط ایران و آمریکا در دوران اوباما و ترامپ» ناگفته هایی را در این باره نوشته است که می تواند در تببین آنچه بین ایران و آمریکا گذشته و می گذرد، بسیار مفید باشد.
به گزارش عصر ایران، در این جا، بخشی از کتاب را بازخوانی می کنیم:
در پانزدهم ژوئن ۲۰۱۲ (۲۶ خرداد ۱۳۹۱) در فرودگاه نیویورک عازم کنفرانسی در اروپا بودم که حدود ساعت ۱۵:۳۰ شماره ناشناسی به تلفن همراه من زنگ زد. پاسخ دادم، آن سوی خط گفت: «من جان کری هستم آقای سفیر!» من تعجب کردم.
او گفت: «میخواهم هرچه زودتر شما را ببینم.» گفتم جناب سناتور من در فرودگاه عازم اروپا هستم. گفت: «پس خواهش میکنم در اولین فرصت یکدیگر را ببینیم. ولی اگر فرصت دارید چند دقیقه صحبت کنیم.»
ایشان سپس گفت: «دوباره از شما برای نگارش کتاب [هستهای] تشکر میکنم. من این کتاب را به دقت خواندم و به واسطه درک و شناختی که از مواضع و رویکرد ایران کسب کردم برای من فوقالعاده مفید بود. من بدون استثنا مقالات شما را دنبال میکنم و الان هم آخرین مصاحبه شما روی میز من است که گفتهای غرب از ایران، الماس در برابر بادامزمینی طلب میکند. بسیاری از اعضای کنگره مثل من به دقت مطالب شما را مطالعه میکنند. از نظر ما شما مواضع تهران را به گونهای تبیین میکنید که برای ما قابل درک است. شما در مصاحبه اخیر خود در مورد مذاکرات هستهای آتی در مسکو ابراز نا امیدی کردهاید. آیا هیچ راه امیدوارکنندهای وجود ندارد؟»
در پاسخ گفتم: «من از وزارت خارجه بازنشسته شدهام و هیچ سمت و مسئولیتی هم ندارم. دولت آقای احمدینژاد هم نهتنها به من ارادتی ندارد بلکه مرا به جاسوسی متهم کرد. اکنون هم اگر برگردم چهبسا با اتهامات واهی دیگری مرا به سمت زندان اوین هدایت کند. پس آنچه میگویم ارزیابی و تحلیل خودم است. البته هیچگاه کتمان نمیکنم که ۳۰ سال مسئولیت در وزارت خارجه، مجلس و شورای امنیت ملی ایران، به من درکی داده که بتوانم مواضع ایران را تبیین کنم. در مورد مذاکرات مسکو، برداشت من این است، تا زمانی که غرب غنیسازی ایران را به رسمیت نشناسد و برای رفع تحریمها انعطاف به خرج ندهد، مسئله حل نخواهد شد. همانطور که حضوری به شما گفتم من یقین دارم که رهبری ایران در پی بمب هستهای نیست و هیچ مشکلی با شفافسازی و همکاری با آژانس بینالمللبی انرژی اتمی ندارد؛ بنابراین اگر غرب اصل این دو مورد یعنی غنیسازی و رفع تحریم را بپذیرد، ایران نیز مشکلی با پروتکل الحاقی، همکاری با آژانس و رفع برخی ابهامات و دادن تضمینهای لازم برای نساخت بمب هستهای ندارد.»
جان کری تشکر کرد و گفت: «معادله را فهمیدم.» قرار گذاشتیم که یکدیگر را بهزودی ملاقات کنیم.
بعد از بازگشت از ژنو، نظر آقای خزاعی، سفیر ایران در سازمان ملل را در مورد دیدار دوباره جویا شدم که نظر موافق داشتند. احتیاط من به این علت بود که من نهتنها هیچ دستورالعملی از جانب دولت ایران نداشتم بلکه دولت آقای احمدینژاد همچنان من را به جاسوسی و خیانت متهم میکرد. ضمن اینکه اگر بنا به توافقی باشد، خود آقای خزاعی باید با تهران مطرح و پیگیری کند.
دیدار با جان کری در واشنگتن
۲۸ ژوئن ۲۰۱۲ (۸ تیر ۱۳۹۱) در کنگره آمریکا با سناتور جان کری، رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا دیدار دیگری داشتم. دستیار او هم حضور داشت و از گفتوگوها یادداشت برمیداشت.
جان کری گفت: «من کلمه به کلمه کتاب هستهای شما را خواندم. با کلیات و اصول راهحلی که دادهاید، موافقم. البته باید تعدیل و پیچ و مهرههای آن محکمتر شود، چون برای ما موضوع کلیدی این است که ایران به بمب اتمی دسترسی پیدا نکند. محور اصلی ایده شما این است که کلید حل و فصل مسئله هستهای ایران، به رسمیت شناختن غنیسازی است. من قانع شدهام که چارهای جز این نیست و ما ناچاریم در پایان در چارچوب یک توافق قابل قبول، شامل مکانیزمی بسیار محکم برای اطمینان از دسترسی نداشتن به بمب هستهای، غنیسازی را بپذیریم. ضمن اینکه جنگ بین آمریکا و ایران نیز فاجعه است. من خودم در جنگ آمریکا علیه ویتنام شرکت داشتم و مدال هم گرفتم ولی به این نتیجه رسیدم که اصل این جنگ اشتباه بود، پس به جنبش ضد جنگ آمریکا علیه ویتنام پیوستم. به همین علت هم مایل نیستم کشورم درگیر جنگ دیگری شود.
محور دوم ایده شما این است که تحریم و فشار موجب تسلیم ایران نمیشود. برخی در این شهر [واشنگتن] با نظر شما مخالفاند ولی من استدلالهای شما را قابل تامل میدانم، ضمن اینکه تحریمها قطعا اثر دارد ولی معتقدم تحریمها، راهحل نهایی نیست. من به همه اعضای کنگره آمریکا توصیه کردهام که کتاب شما را بخوانند چون هرکس آن را مطالعه کند، خواهد فهمید که سیاستهای جاری راهحل نیست.
شما در این کتاب و در مصاحبهها مرتب میگویید که آمریکا دنبال تغییر رژیم است و این مسیر هم به بنبست رسیده و خواهد رسید. ولی به شما میگویم که تغیر رژیم، سیاست اوباما نیست. افرادی به دنبال این مسیر هستند و معتقدند سیاستهای جاری به تغییر رژیم در ایران منتهی میشود. من ولی نظر شما را قبول دارم که سیاست تغییر رژیم، راهحل نیست یا حداقل مبهم است و خروجی آن معلوم نیست که چه خواهد بود. عدهای در واشنگتن معتقدند که رهبری ایران برای تحکیم قدرت خود نیاز به دشمنی با آمریکا دارد، برای همین رابطه با آمریکا خط قرمز اوست. بنابراین شانسی برای بهبود روابط نیست و خصومتورزی مسیری است که ایران به آن احتیاج دارد.»
من در پاسخ گفتم: «ریشه قدرت رهبری در ایران از قدرت دین و روحانیت و مردم است و نه داشتن یا نداشتن رابطه با آمریکا، نفوذ و قدرت روحانیت در ایران سابقه هزارساله دارد. مرجعیت شیعه قبل از پیدایش آمریکا بر قلبهای شیعیان ایران و جهان حکومت کرده است. آیتالله سیستانی یک ایرانی است که در عراق محبوب شیعیان عراق و در اصل غیرعراقی است. شما عراق را اشغال کردید ولی نتوانستید بر دل مردم عراق حکومت کنید. یک مرجع ایرانیالاصل در نجف بدون یک سرباز، هزاران برابر شما در عراق قدرت و نفوذ دارد. رهبری ایران به طور صریح و رسمی اعلام کرده که اگر آمریکا رابطهای سالم و براساس احترام متقابل و مداخله نکردن بخواهد، او اولین کسی است که در این راه پیشقدم میشود. ولی باور ندارد که شما رابطهای برابر و براساس مداخله نکردن و احترام متقابل بخواهید. او معتقد است که شما رابطهای مثل دوران شاه میخواهید. بنابراین برای ایشان اصل رابطه مهم نیست، نوع و محتوای آن مهم است. ضمن اینکه به نظر میرسد اوباما قدرت و توانایی برقراری چنین رابطهای ندارد زیرا تحت فشار لابی اسرائیل و جمهوریخواهان است.»
جان کری سوال کرد: «آیا رهبر ایران مشکل داخلی ندارد؟ اگر بخواهد روابط را احیا کند با چالش داخلی مواجه نمیشود؟»
در پاسخ گفتم: «آقای احمدینژاد نمیتوانست بدون موافقت رهبری به دو رئیسجمهور آمریکا یعنی آقای بوش و آقای اوباما نامه بنویسد. همچنین آقای جلیلی، مذاکرهکننده هستهای ایران، با نظر موافق رهبری با ویلیام برنز دیدار کرد. رهبری به نامههای اوباما پاسخ مثبت دادند ولی اوباما در نامه یک چیزی میگوید و در عمل خلافش را عمل میکند. من معتقدم رهبری ایران مسلط بر اوضاع داخلی است و توانمندی این کار را دارد ولی در مورد توان اوباما تردید دارم.»
پیام جای کری به آیت الله خامنه ای
جان کری سپس گفت: «من و اوباما گفتوگوهای مفصل دو نفری داشتهایم. میخواهم شما پیامی از جانب شخص من برای مقام رهبری ایران بفرستید.»
گفتم: «من عین مطالب شما را از طریق آقای خزاعی، سفیرمان در نیویورک به اطلاع مقام رهبری میرسانم.» او موافقت کرده و پیام را مطرح کرد و من همان را یادداشت کردم.
گزارش این دیدار و پیام آقای جان کری به مقام عالی رهبری را مکتوب کردم و آقای خزاعی را در جریان کامل قرار دادم وایشان هم گزارش من را به مقام عالی رهبری در تهران تسلیم کرد.
در پایان نامه نیز برای رهبری نوشتم که: «استدعا دارم بعد از رویت، این مرقومه را معدوم فرمایید زیرا علاقهای به طرح اتهامات جدید علیه خودم و رفتن دوباره به زندان اوین را ندارم.»
آقای جان کری در این دیدار به من گفت که «پیرو گفتوگوی قبلی، ما مسیر گفتوگوی مستقیم را از کانال سلطان عمان دنبال خواهیم کرد.»
بعد از خداحافظی دستیار ایشان مرا بدرقه کرد و در طول راه گفت: «بحثهایی مطرح است که اگر اوباما دوباره انتخاب شود، جان کری وزیر امور خارجه خواهد شد. ایشان [کری] فعلا میخواهد چراغ خاموش چارچوبی مورد رضایت دو طرف تهیه کند و در این مدت تا انتخابات [۲۰۱۲] نیز تنشها کنترل شود یا تشدید نشود. اگر چارچوبی جدی وجود داشته باشد، آقای کری آن را آماده میکند و پیش از انتخابات اجرا میکند. اگر هم بنا شد، حداقل چارچوبی آماده شود برای بعد از انتخابات و تا انتخابات، تنشها تشدید نشود.»
پی نوشت عصر ایران: آنچه دستیار کری گفته بود، محقق شد؛ جان کری وزیر خارجه آمریکا شد و ایران و آمریکا در قالب مذاکرات 1+5 برای محدودسازی غنی سازی و لغو تحریم ها توافق کردند. بدین ترتیب 6 قطعنامه تحریمی شورای امنیت علیه ایران که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد تصویب شده بود، در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی لغو شدند.
بعد از آن بود که تورم به زیر 10 درصد رسید، رشد اقتصادی ایران دو رقمی شد و شرکت های خارجی برای سرمایه گذاری های کلان وارد ایران شدند، نرخ ارز تقریباً ثابت ماند و اقتصاد در مسیر شکوفایی قرار گرفت. در چنان شرایطی، ناگهان دونالد ترامپ در آمریکا رئیس جمهور شد و بسیاری از معاهدات آمریکا و از جمله برجام را لغو کرد. ایران هم در واکنش، سطح غنی سازی را بالا برد و 10 سال بعد، به همین دلیل، تحریم های شورای امنیت بار دیگر احیا شدند.
امروز نیز اگر حسن نیت حداقلی از سوی آمریکا وجود داشته باشد، مذاکره با آمریکا و حتی برقراری روابط در دسترس خواهد بود، کما این که دولت پزشکیان گفت و گوهای غیرمستقیم را آمریکا را در دستور کار قرار داد و عراقچی و ویتکاف، چندین دور در عمان با یکدیگر گفت و گو کردند.
گزارش ها حاکی است که دو کشور در آستانه توافق بودند که اسرائیل احساس نگرانی و به ایران حمله کرد؛ آمریکا نیز که به طور سنتی و تاریخی در کنار اسرائیل قرار داشته و دارد، با این تجاوز همراهی کرد و بدین ترتیب مذاکراتی که در آستانه پیروزی بود، منهدم شد.
شاید بعدها، دیپلمات های دو طرف، کتابی مانند کتاب موسویان بنویسند و توضیح دهند که در سال پر ماجرای 2025 چه اتفاقات پشت پرده ای بین ایران و آمریکا رخ داد.
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0