مرثیهای برای علوم انسانی در دانشگاه

باشگاه خبرنگاران جوان – آموزشهای لیبرال -شامل فلسفه، ادبیات، زبان، تاریخ و رشتههایی مشابه آنها- چند قرن، هستۀ اصلی رسالت دانشگاهها را میساخت. هدف از این نوع آموزش، پرورش دانشجویانی آزاد و خردمند بود که بتوانند نقش رهبری را در جامعۀ خود ایفا کنند. اما امروزه این رشتهها یکی از سختترین دورانهای خود را سپری
باشگاه خبرنگاران جوان – آموزشهای لیبرال -شامل فلسفه، ادبیات، زبان، تاریخ و رشتههایی مشابه آنها- چند قرن، هستۀ اصلی رسالت دانشگاهها را میساخت. هدف از این نوع آموزش، پرورش دانشجویانی آزاد و خردمند بود که بتوانند نقش رهبری را در جامعۀ خود ایفا کنند. اما امروزه این رشتهها یکی از سختترین دورانهای خود را سپری میکنند. جنیفر فری، استاد فلسفه و رئیس سابق کالج تولسا، اخیراً در نیویورکتایمز نوشت: تراژدی آکادمی معاصر این است که آموزشهای لیبرال حتی اگر بسیار هم موفق باشند، ناکارآمد و بیارزش قملداد میشوند.
دانشگاه روزگاری نهادی بود برای پرورش انسانهای ژرفاندیش و بزرگ. اما با تغییر تدریجی دستورکارهای این نهاد، دانشگاه به جایی تبدیل شد که وظیفهاش تولید انسانهایی است که بتوانند پول بیشتری دربیاورند.
بحران مالی سال ۲۰۰۸ وخامت این مسئله را دوچندان کرد. تیغِ سودآوری بالای سر همۀ استادان دانشگاه به چرخش درآمد. از شاخههای مختلف علوم انسانی، دم به دم، خواسته میشد تا بهرهوریشان را بالا ببرند و ثابت کنند به چه دردی میخورند. بدینترتیب، فضای بحثهای عمیق و رابطۀ غنی و پیچیدۀ استادان و دانشجویان در این رشتهها که نقش اصلی را در پرورش شخصیت علمی آنها ایفا میکرد از بین رفت، و جای آن را فرهنگِ سمی مقالهنویسی و کلاسهای شلوغ و دورههای آموزشی کوتاه پر کرد.
فری در گفتوگو با آناستازیا برگ، استاد فلسفۀ دانشگاه کالیفرنیا، میگوید «در عصر کاهش سواد، نفوذ افسارگسیختۀ هوش مصنوعی و سیاستهای اقتدارگرا، مبارزه برای علوم انسانی مبارزهای پیشاپیش شکستخورده به نظر میرسد».
در تصور امروزی ما از دانشگاه، دانشجویان باید در سالهای تحصیل خود مهارتهای لازم برای پیداکردن شغل و کسب درآمد را بیاموزند. اما این تصور فراموش میکند که، در مرتبۀ اول، دانشجوها بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه، باید بتوانند «زندگی» کنند. و برای این کار باید به درکی از شخصیت خودشان رسیده باشند و قابلیت تصمیمگیری و انتخابهای عاقلانه را کسب کرده باشند. همچنین باید به فهمی نظاممند از جهان اجتماعی خوشان رسیده باشند تا در کوران حوادث بهکلی سردرگم و پریشان نشوند. و این اتفاقی است که با افول علوم انسانی رخ داده است.
منتقدان میگویند که علوم انسانی درنهایت به دانشجویان میآموزند چگونه متنهایی تأثیرگذار بنویسند، حالآنکه هوش مصنوعی با سرعتی باورنکردنی این کار را انجام میدهد. از نظر فری، آنچه این منتقدان نادیده میگیرند این است که «نوشتن» مهمترین راه بشر برای «فکرکردن» است. و ما با سپردن این وظیفه به ماشین خودمان را از قابلیت اندیشیدن محروم میکنیم. پس نباید تعجب کنیم اگر در بحرانهای سیاسی، اجتماعی یا محیطزیستی با مردمی روبهرو میشویم که به نظر میرسد رفتارهایشان با هیچ منطقی سازگار نیست.
فری میگوید شیوۀ فهم امروزی از دانشگاه و وظایف و تواناییهای آن تماماً به ضرر علوم انسانی است. با ازمیانبردن فرصت گفتوگوهای بنیادین در دانشگاه و جایگزینکردن آن با مقاله و پروژه چه اتفاقی میافتد؟ مقالههای استادان در آرشیو مجلات تخصصی خاک میخورد و دانشجویان، سرگشته و گیج، از کلاسی به کلاس دیگر میروند. اما این مسئله صرفاً در سطح دانشکدههای علوم انسانی باقی نمیماند. جامعهای که کوهی از مقالههای خواندهنشده و لشکری از دانشجویان سردرگم تولید میکند بعید است آیندۀ روشنی در پیش داشته باشد.
منبع: ترجمان علوم انسانی
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0