همشهری آنلاین- سحر جعفریانعصر: لابهلای هزاران هزار پست بالاآمده، یکی دوعکس یا فیلم از ابوالفضل امیری دیده میشود. طلبه جوانی که سعی دارد با حفظ شأن عبا و قبا و عمامه روحانیت بهروز باشد و مدرن. از این روست که هم منبر میرود و پامنبریهای فراوان دارد، هم ریلزهای لایکبگیر میسازد و فالوئرهای بسیار، پسندش میکنند. هم روضه میخواند و نوحه سرمیدهد و هم کپشنهایی با ادبیات دهه هشتادیها و نودیها مینویسد. افزونتر اینکه این معمم دهه هفتادی، مربی حرفهای بدنسازیست و آنجا که بازو برآمدگان و سیکسبک داران از حضور او تعجب و گاه شاید تمسخر میکنند به چشم برهمزدنی چنان اسکوات بالای سر و پرچم انسانی انجام میدهد که همانها به جمع فَن و هواداران حدود ۲۰۰ هزار کاییاش میپیوندند. با این طلبه جوان و فعال فضای مجازی که دستی هم در هنر قلمکاری دارد و کسب و کارش طب سنتیست به گپ و گفتی کوتاه نشستیم.

مربیِ حوزوی به جیم میرود
گشادهروست و خوشصحبت. البته خودش اینطور وصف میکند: «خوشصحبتیام از سر آن جمله معروف است که میگویند باز رفت بالای منبر…». حرفهای جدی را چنان با شوخطبعی، هم میزند که علاوه بر اثرگذاری، خنده را نیز به لبهای شنونده جاگیر میکند. متولد ۱۳۷۶ است و اهل زنجان و ورزش. از کودکی یک پایش به مسجد و هیئت و باشگاه محل بود. با اقامه نماز جماعت و انجام فعالیتهای مذهبی و جهادی همراه همسن و سالان خود بیشتر از هر چیز دیگری کیفور میشد. در بسیاری از رشتههای ورزشی نیز عرق ریخته و مدال کسب کرده؛ ژیمناستیک، آمادگیجسمانی و تکواندو. اول دبیرستان را تمام کرده و نکرده میرود پی درس حوزه و طلبگی؛ انگار که مصداق این نوحه معروف «باید رفت باید دنبال پرچمت تا ابد رفت…» شدهباشد. در حال حاضر ابوالفضل که مربی کارکشته بدنسازیست و ورزشکاران فراوانی را به گود سلامت و افتخارآفرینی فرستاده در سطح ۳ درس خارج (معادل مقطع کارشناسی ارشد) میخواند.

رزق خدایی و مُزد مجازی
از سالها سرگرم ورزش بودن است که حالا جنب و جوشی فراوان دارد: «با مدرک طبسنتی، خدمات حجامت انجام میدهم. گاهی هم سفارش ساخت ظروف مسی قلمکاری شده، میگیرم. خلاصه که مُشتم از مُزد این مهارتها پُر میشود؛ نه از فعالیتهای فضای مجازیام.» به این بخش از گپ و گفت که میرسد، صریحتر صحبت میکند: «مسجد نباید فقط جایی برای نماز خواندن و مجلس ترحیم باشد. باید بیشترزندگان برای زندگی در آن آمد و شد کنند وچون بخش مهمی از زندگیِ زندگان، فضای مجازیست بهتر است فولبادی (اصطلاح تخصصی بدنسازی) آماده باشیم.» آخرین ظرف مسی که با قلمهای ریز و درشت فولادی و چکش حکاکی کرده را به زوجی جوان که خیران برای تامین جهیزیه آنها گلریزان گرفته بودند، پیشکش کرد.

حاجآقا مسألةٌ؛ هالتر یا تردمیل؟
حدود ۶ سال است که ابوالفضل فعالیتهای مجازی خود را آغاز کرده تا جوانان از دین دور نمانند. با آنکه پست پارکوکاریهایش بیشتر دیده شده است و کلیپ انجام حرکات نمایشی که موسیقیاش نوحه «سلام آقای دل…» است و چالش دست به میله بالا آمدنش هم میلیونها بار دیدهشده اما هنوز هم نقد و گاهی تمسخرمیشود: «اوایل که با لباس روحانی وارد باشگاه میشدم، آنها که نمیشناختند بعضیهایشان میترسند و میگفتند سلطان، صدای آهنگ قطع کن و بعضیهای دیگر هم میخندید و میگفتند حاجآقاها هم مگه باشگاه میان؟ یا حاجآقا، مسألةٌ؛ هالتر یا تردمیل!؟» صبح تا ظهر به درس و حوزه، ظهر تا عصر در مسجد با نماز و فعالیتهای فرهنگی و هر غروب هم در باشگاه مشغول تمرین و آموزش است.

اختلاف عقیده و فریب شیطان
کپشن بسیاری از پستهایش این است: «اختلاف عقیده داریم ولی رفیقیم». میان کامنتها و دایرکتها هم جملات «دمت گرم حاجی»، «ما طالب این طلبهایم» فراوان دیدهمیشود. با این همه ابوالفضل همچنان زبان نرم و سر پرحوصله و سعه صدر دارد: «طلبهها هم روزمرگیهای خود را دارند؛ طلبهای که شغلش مسافرکشی است و علاقهاش شاید سرودن شعر یا طلبهای مثل من که علاقهاش ورزش و رسالتش دوستی با جوانان است. برای همین از شنیدن آخوندبلاگر دلگیر نشدم و با حفظ شأن لباس روحانیت ادامه دادم…حالا دورم را همسالانی گرفتهاند که سوالهای مختلفشان را پاسخ میدهم: تو باشگاه با موسیقی ورزش میکنیم گناه نداره؟ ورزش، ذکات داره؟ حاجآقا شما از ورزش کردنهاتون پست و استوری میذارید، ریا نمیشه؟…ببخشید شما رو زود قضاوت کردیمها…»شهرت مجازی این روزهای ابوالفضل باعث نشده تا فریب شیطان بخورد و از اوقات خلوت با خدا، مسجد و منبرنشینی و قلمکاری بکاهد. نشان به آن نشان که همچنان سر حوصله ظرف را با گچ یا قیر پر میکند تا از قلم زنیاش صدای زیادی بلند نشود یا برای انتخاب موضوع منبر با هممحلهایها مشورت میکند.


ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0