کد خبر : 367437
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۷ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۳

گفت‌وگو جواب می‌دهد

گفت‌وگو جواب می‌دهد

باشگاه خبرنگاران جوان – «چیه هر کسی از خانواده قهر می‌کنه یه میکروفون میذاره جلوش؟!» پکی به سیگارش زد و در 20 دقیقه باقی صحبت‌هایش سه بار به اکنون، یک بار به پرسونا و چهار مرتبه به فلان گفت‌وگوی یوتیوبی گریزی زد. وقتی می‌خواست صحبت‌هایش را به هر کدام از این برنامه‌ها ربط بدهد جمله‌اش

باشگاه خبرنگاران جوان – «چیه هر کسی از خانواده قهر می‌کنه یه میکروفون میذاره جلوش؟!» پکی به سیگارش زد و در 20 دقیقه باقی صحبت‌هایش سه بار به اکنون، یک بار به پرسونا و چهار مرتبه به فلان گفت‌وگوی یوتیوبی گریزی زد. وقتی می‌خواست صحبت‌هایش را به هر کدام از این برنامه‌ها ربط بدهد جمله‌اش را این‌طور آغاز می‌کرد: «فلانی جلوی سروش صحت گفت که» یا «شنیدی فلانی گفته که». او یک راننده ساده اتوبوس بود و احتمالاً، زمان اینکه یک گفت‌وگوی کامل را از فلان پلتفرم نمایش خانگی ببیند، ندارد و قطع‌به‌یقین سر از یوتیوب هم در نمی‌آورد. او نسل Z نیست و احتمالاً اگر بخواهد نسخه کامل بسیاری از آن گفت‌وگو‌ها را ببیند چیزی از دایره‌های واژگانی‌اش را متوجه نشود. با این حال، اثر همان مکالمات در ادبیات روزمره، مدل زیستن و فکر کردن و حتی نحوه برخورد همین آدم‌ها اثرگذار است. برگردیم به همان حرف اول راننده اتوبوس؛ او شاید از همان برنامه‌ای که گمان می‌کند آدم‌های حضوریافته در آن چیزی بارشان نمی‌شود و به همین علت، دلیل برقراری چنین تاک‌شو‌هایی را فرار و قهر کردن برگزار‌کننده‌اش از خانه می‌داند، چیز‌هایی یاد می‌گیرد. از آنجایی هم که یاد گرفتن در میان اهل فن، تغییر نسبتاً پایدار در رفتار آدمی تعریف می‌شود، ناگهان می‌بینیم که همان آدم قهرکرده از اهل و عیال، این راننده عیال‌وار را دچار تغییرات جدی کرده است. نتیجه این کنش و واکنش بین راننده اتوبوس و میکروفون‌داران چیست؟ اینکه تاک‌شو‌ها هر چقدر خوب و هر چقدر بد اثر دارند. شاید دربرابر این ادعا بسیاری گارد داشته باشند؛ اما دیالوگ و تماشای دیالوگ بین دو نفر از هر زمان دیگری بیشتر مخاطب دارد. خب، اینجا یک منطق دیگر هم آشکار می‌شود؛ اینکه چرا پلتفرم‌های داخلی و یوتیوب دائماً بخشی از برنامه‌هایشان را به تاک‌شو‌ها اختصاص می‌دهند و بازار گفت‌وگوساختن بینشان داغ شده است

ایده تاک‌شو دائم‌التغییر است

تقریباً از اواخر دهه ۹۰ ایده‌ای طرح شد که اصولاً برنامه‌هایی که ماهیت تاک‌شو دارند به دلیل آنکه سلبریتی‌پروری را باب می‌کنند، مضرند و باید از دستور کار خارج شوند. از طرف دیگر برخی هم این نظر را داشتند که تلویزیون و نمایش خانگی چون ایده برنامه‌سازی محتوامحور ندارند روی برنامه گفت‌وگومحور متمرکز شده‌اند. همه این انتقادات باعث شد که تلویزیون رفته‌رفته از تاک‌شو‌های سرگرمی فاصله بگیرد و به‌جای آن رئالیتی‌شو (برنامه‌های واقع‌نما) و گیم‌شو (برنامه‌های مسابقه‌ای) را در دستور کار قرار دهد. درست به‌موازات این اقدام تلویزیون، نمایش خانگی به ساخت تاک‌شو رو آورد و برنامه‌هایی همچون «شب‌آهنگی»، «هم‌رفیق» و «ام‌شو» در همین بازه زمانی روی بستر انتشار پلتفرم‌ها رفت. برنامه‌هایی که همگی شوی سرگرمی بودند؛ اما از حوالی سال ۱۴۰۳ باز هم نگرش‌ها تغییر کرد. تلویزیون باز هم به سمت تاک‌شو‌ها روی آورد البته با مجری‌های جدید. نمایش خانگی به سمت تاک‌شو‌های موضوع‌محور و یوتیوب هم‌سوی هاردتاک‌ها (گفت‌وگو‌های صریح) رفته از طرفی تلویزیون‌های اینترنتی هم به‌عنوان بازیگران نوظهور شکلی از هاردتاک‌ها را منتشر کرده‌اند. اما گفت‌وگو‌های اخیر چه تفاوتی با دو یا سه سال قبل دارند؟

برنامه‌هایی نظیر پرسونا، اکنون، رک، پامپ، رباط صلیبی، برمودا، از مامان بگو، سپنج، باضیا و اثر پروانه‌ای بخشی از برنامه‌های گفت‌وگومحور تلویزیون و نمایش خانگی‌اند که در دو سال اخیر روی بستر پخش قرار گرفته‌اند. البته به این تعداد تلویزیون‌های اینترنتی را هم اضافه کنید. بااین‌حال ترکیب این برنامه‌ها در تلویزیون، نمایش خانگی و یوتیوب ۴ نکته را به مخاطب می‌رساند:

۱- تاک‌شو‌های سرگرمی با و بدون نسل Z: برنامه‌هایی همچون برمودا، اثر پروانه‌ای و باضیا از برنامه‌هایی‌اند که طراحی اصلی‌شان گفت‌وگو‌های سرگرم‌کننده و در فضای پادکست است. برنامه‌هایی که به دو شکل کلاسیک و با حالت پادکست روی آنتن رفتند و مصادیق‌شان بیش از این دو برنامه است. برنامه‌هایی همچون برمودا با شکل و صورت گذشته اجرا شدند و برنامه‌هایی همچون باضیا و اثر پروانه بدون دکور خاص و نمای تلویزیونی و صرفاً متناسب با بستر یوتیوب و پادکست منتشر شدند و مخاطبانی را هم در دست گرفتند. با این همه یک نکته مخاطب باضیا و اثرپروانه‌ای را از برمودا متمایز می‌کند و آن هم تمایز میان ادبیات این دو برنامه است. این برنامه‌ها بر مبنای آنکه عمده مخاطبانشان در یوتیوب نسل Z است، سؤال‌ها، محور‌ها و حتی اشخاص دعوت‌شده در برنامه را بر همین اساس انتخاب می‌کنند، به همین دلیل است که در برنامه‌ای همچون برمودا این سؤال پرسیده نمی‌شود که :«رد فلگتون چیه؟» اما در دو برنامه دیگر اشاره‌شده، این جملات پای ثابت برنامه‌ها هستند. 

۲- برنامه‌هایی تحت تأثیر طبقه متوسط: طبقه متوسط شهرنشین بخش مهمی از مخاطبان پلتفرم‌ها را تعیین می‌کنند و از طرفی این طبقه بخش مهمی از مراجعه‌کنندگان به مطب‌های روان‌شناسی و یا درگیرشدگان با محتوا‌های روان‌شناسی در مجازی را تشکیل می‌دهند. از طرفی طبقه درگیر با کتاب هم عمدتاً همین طبقه متوسط است. پس برنامه‌هایی همچون اکنون و پرسونا با موضوع کتاب و روان‌شناسی هم بر اساس همین منطق ساخته می‌شود. با این همه چنین برنامه‌هایی را اگر بخواهیم از حیث روان‌شناختی بررسی کنیم؛ به این نکته می‌رسیم که برخی از این برنامه‌ها میلی جدی برای رفتن روی موج روان‌شناسی‌های زرد دارند و به‌خودی‌خود بستر غالب باعث شده به سمت ترندشدگی سوق پیدا کنند.

۳- هاردتاک یا هجو ضدعرف: چند سالی می‌شود که برنامه‌های گفت‌وگوی صریح یا هاردتاک در ایران ساخته نمی‌شود، عمده دلیل این موضوع را تقابل این شکل از برنامه با فرهنگ تعارفات فرهنگی در کشور می‌دانند. با این حال هاردتاک‌ها یا گفت‌گو‌های صریح دوباره باب شده‌اند و مجید واشقانی با برنامه رک، به دنبال احیا کردن چنین برنامه‌هایی است. به موازات هاردتاک رک، امیرحسین قیاسی هم یک برنامه گفت‌وگومحور با شمایلی متمایز بالا می‌آورد که به شکل مشخص در تقابل با برخی چهارچوب‌های عرفی (حداقل برای نسل‌های مسن‌تر جامعه) قرار می‌گیرد و به مانند گفت‌وگو‌های متکی بر مخاطب نسل Z شیوه صریحی از تاک‌شو را به اجرا در می‌آورد. شکل و شیوه‌ای که به دلیل همین تقابل‌‍ و تضاد‌ها رنگ و بوی کمدی می‌گیرند. 

۴- حلقه مفقوده گفت‌وگوی نخبگانی است: گفت‌وگوی مبتنی بر مخاطب (نسل Z)، گفت‌وگو‌های موضوع محور همچون اکنون و پرسونا و حتی هاردتاک‌های تلویزیون‌های اینترنتی و یوتیوب تنها بخشی از نیاز مخاطب را به گفت‌وگو پوشش می‌دهند، نیازی که پس از اتفاقات ۱۴۰۱ و نیاز جامعه به گفت‌وگو درباره مسائل جدی‌تر شد و حالا تاک‌شو‌ها به محبوب‌ترین شیوه برنامه‌سازی تبدیل شده و به نظر می‌رسد از دوران قدرت‌گرفتن گیم‌شو‌ها عبور کرده باشیم. با این همه هنوز هم نیاز جدی به یک شکل خاص از گفت‌وگوی عمیق احساس می‌شود. گفت‌وگو‌هایی که نه مبتنی بر فرهنگ ترندهاست و نه علاقه‌ای به چهارچوب مناظره دارد. برنامه‌هایی همچون سپنج تلاش کردند این نیاز را هم پوشش دهند؛ اما به دلیل مبتنی بودن بر بیوگرافی اشخاص و نه طرح مسئله روز جامعه نتوانستند مخاطب قابل‌توجهی پیدا کنند.

هنوز هم جای ایده جدید وجود دارد

تاک‌شو‌ها در کنار تولیدات نمایشی بیشترین تأثیر را روی مخاطبان داشته‌اند و شاهد این موضوع هم میزان بازدید این برنامه‌ها در نمایش خانگی و یوتیوب است، حتی تاک‌شو‌های تلویزیونی نیز در نسبت با سایر برنامه‌ها مخاطبان بیشتری می‌گیرند و فصول دوم و سومش هم در دست ساخت قرار می‌گیرند. مشخصاً این شرایط تا زمانی که ایده جدیدی وجود داشته باشد، امکان ساخت و پرداخت تاک‌شو‌ها را فراهم می‌کند. تاک‌شو‌هایی که به نظر می‌رسد در زمانی که تولیدات نمایشی از بیان مسائل مردم و جامعه پرهیز می‌کنند و در جهان‌های انتزاعی‌شان به سر می‌برند، تنها نقطه‌ای است که جامعه از بیرون می‌تواند به خودش نگاه کند و تغییرات نسبتاً پایداری را در ادبیاتش تجربه کند.

منبع: فرهیختگان

منبع خبر


مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

کد امنیتی *

advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn

پنجره اخبار