کد خبر : 376231
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۴

سرقت های مهندس به خاطر جراحی زیبایی

سرقت های مهندس به خاطر جراحی زیبایی

چند روز قبل مهندس جوانی در تماس با پلیس از سرقت خانه‌اش خبر داد و گفت: «برای تفریح به مسافرت رفته بودم صبح امروز یکی از همسایه‌ها با من تماس گرفت و مدعی شد که قفل ورودی در خانه‌ام شکسته است. بلافاصله خود را به تهران رساندم و متوجه شدم اموال با ارزشم به سرقت

چند روز قبل مهندس جوانی در تماس با پلیس از سرقت خانه‌اش خبر داد و گفت: «برای تفریح به مسافرت رفته بودم صبح امروز یکی از همسایه‌ها با من تماس گرفت و مدعی شد که قفل ورودی در خانه‌ام شکسته است.

بلافاصله خود را به تهران رساندم و متوجه شدم اموال با ارزشم به سرقت رفته است. سارق حتی چند تخته فرش نفیس و دو گلدان که عتیقه بودند و سر گوزنی که به دیوار خانه‌ام آویخته شده بود را به سرقت برده بود.»

با شکایت مرد جوان، تحقیقات آغاز شد و در ادامه کارآگاهان با شکایت‌های سریالی مواجه شدند. دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت‌ها نشان می‌داد که سه مرد جوان سوار بر خودرویی که پلاکش را پوشانده بودند سرقت‌ها را انجام می‌دادند.

تحقیقات برای دستگیری سه سارق جوان ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان با اقدامات اطلاعاتی موفق شدند هویت آنها را به دست آورده و در عملیاتی غافلگیرانه بازداشت کنند.

یکی از سه متهمی که بازداشت شده است درباره انگیزه خود از سرقت گفت: «من سابقه‌دار و معتاد نیستم ولی نیاز به پول داشتم.»

بیکاری؟

نه مهندس کامپیوترم و در شرکتی خصوصی کار می‌کنم.

پس چرا سرقت کردی؟

 به هیکل و ظاهرش اشاره می‌کند و می‌گوید: فکر نکنید من از اول آنقدر خوش تیپ بودم. خیلی چاق و زشت بودم، می‌خواستم لاغر شوم و زیبا. برای عمل‌های جراحی زیبایی نیاز به پول داشتم. با جراحی 30‌کیلو وزن کم کردم. بعد بینی‌ام را عمل کردم دندان‌هایم را سفید و مرتب کردم و کلی عمل زیبایی دیگر انجام دادم.

چرا این همه تغییر قیافه دادی؟

برای اینکه مورد تمسخر قرار می‌گرفتم و دیگران با الفاظ بد با من صحبت می‌کردند. به هر کسی که پیشنهاد ازدواج می‌دادم از هیکلم و صورتم ایراد می‌گرفت. کسی به تحصیلاتم یا اخلاق خوبم و قلب مهربانم توجه نمی‌کرد و من مجبور به تغییر ظاهرم شدم.

چطور وارد باند سرقت شدی؟

یک روز خسته و ناراحت در پارک نشسته بودم که ساسان، سردسته باند به سراغم آمد. وقتی سر صحبت باز شد و مشکلم را به او گفتم پیشنهاد دزدی داد. اوایل در سرقت‌ها نقش زاغزن و راننده را ایفا می‌کردم بعد کم کم خودم هم سرقت می‌کردم.

 در خانه‌ات کلکسیونی از وسایل سرقتی کشف شده است.

از هر سرقتی وسایلی را که خاص بود نگه می‌داشتم و کلکسیون جمع می‌کردم.

منبع خبر


مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

کد امنیتی *

advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn

پنجره اخبار