نفت روسی با برچسب امریکایی؛ ترامپ با نفت روسیه خوشتر است!
شایانیوز– ماجرا در ظاهر بسیار ساده است: امریکا روسیه را تحریم کرد تا اقتصاد مسکو را فلج کند، صادرات انرژیاش را متوقف سازد و در نهایت، کرملین را وادار به عقبنشینی از سیاستهای تهاجمی کند. اما در پشت این پرده پرهیاهو، یک بازی چندلایه و حساب شده جریان دارد که بازنده واقعیاش نه روسیه است
شایانیوز– ماجرا در ظاهر بسیار ساده است: امریکا روسیه را تحریم کرد تا اقتصاد مسکو را فلج کند، صادرات انرژیاش را متوقف سازد و در نهایت، کرملین را وادار به عقبنشینی از سیاستهای تهاجمی کند. اما در پشت این پرده پرهیاهو، یک بازی چندلایه و حساب شده جریان دارد که بازنده واقعیاش نه روسیه است و نه امریکا.
وقتی در سال ۲۰۲۲ جنگ اوکراین آغاز شد، واشنگتن با همراه کردن اتحادیه اروپا موجی از تحریمهای شدید را علیه روسیه آغاز کرد. کشورهای اروپایی با شعار «استقلال از انرژی روسیه» گام در این مسیر گذاشتند، اما نتیجه چیز دیگری بود. اروپا خود را از منبع اصلی انرژی ارزان و پایدارش جدا کرد، و درست در همان زمان، امریکا به بزرگترین صادر کننده نفت و گاز مایع به اروپا تبدیل شد.
بله! تحریمهای امریکا علیه روسیه که پس از حمله مسکو به اوکراین شدت گرفت، قرار بود راهی برای «تنبیه اقتصادی کرملین» باشد. اما حالا، چند سال بعد از شروع این فشارها، نتایجش به وضوح نشان میدهد که اروپا بازنده اصلی این بازی پیچیده است.
در ظاهر، ایالات متحده توانسته با بسیج متحدانش، صادرات انرژی روسیه به اروپا را تقریباً متوقف کند. اما در باطن، شبکهای از معاملات غیرمستقیم و مسیرهای پنهان شکل داده که منافع اقتصادی را از مسکو نگرفته، بلکه میان واشنگتن و شرکتهای واسطه تقسیم کرده است.
در واقع، سیاست تحریم به ابزاری برای مهندسی دوباره بازار جهانی انرژی تبدیل شده است؛ بازاری که امریکا در آن به دنبال تثبیت نقش هژمونیک خود و بازتعریف وابستگی اروپا به منابع امریکایی است.
این تحریمها بیش از آنکه روسیه را منزوی کنند، موجب شکلگیری یک نظم جدید انرژی در جهان شدهاند؛ نظمی که در آن، شفافیت، قربانی و سود پنهان، جایگزین عدالت اقتصادی شده است.
اینجا نقطهای است که تحلیل ساده به مسئلهای ژئوپولیتیک پیچیده بدل میشود:
تحریمهای امریکا، در ظاهر ابزار فشار علیه روسیهاند، اما در عمل به اهرم اقتصادی جدیدی برای تقویت نفوذ واشنگتن در بازار جهانی انرژی تبدیل شدهاند. نفت و گاز روسیه به جای آنکه روی دست پوتین بماند، از مسیرهای غیرمستقیم، و به سرکردگی امریکا دوباره وارد چرخه جهانی میشود و بخشی از آن، با واسطه و تغییر مبدأ، به اروپا میرسد.
اروپا در ظاهر همپیمان اخلاقی امریکاست، اما در واقعیت، به گروگان تصمیمات ژئوپولیتیکی واشنگتن تبدیل شده. صنایع اروپایی یکی پس از دیگری با بحران انرژی و افزایش هزینه تولید روبهرو شدهاند. آلمان، موتور صنعتی قاره سبز، اکنون مجبور است برای حفظ چرخه تولید، انرژی را با چند برابر قیمت بخرد، در حالی که شرکتهای امریکایی از این وضعیت منتفع میشوند.
نفت روسی با برچسب امریکایی!
هرچند امریکا به صورت رسمی واردات نفت از روسیه را ممنوع اعلام کرده، اما در عمل مسیرهایی غیرمستقیم برای خرید و انتقال این نفت وجود دارد. طبق گزارش منابع تجاری، نفت روسی پس از انتقال به پالایشگاههای کشورهای ثالث مانند هند یا ترکیه، با تغییر منشأ رسمی، دوباره وارد بازار جهانی میشود و یکی از خریداران غیررسمی آن، خود امریکاست؛ که بعدأ مستقلاً آن را به کشورهای اروپایی میفروشد.
تحلیلگران بازار انرژی معتقدند که این چرخه پنهان، نمونهای کلاسیک از «اقتصاد سایه» است؛ جایی که سیاست رسمی، تنها نقابی برای جریان واقعی سرمایه است؛ نقابی بر چهره کشوری که تحریم را به ابزاری برای گسیل منابع و سرمایه به مسیر دلخواه خود بدل کرده است.
به بیان سادهتر، در واقع نفت روسیه با «هویت جدید» به بنادر امریکا میرسد. امریکا با خرید پنهان و غیرمستقیم این نفت، آن را در پالایشگاههای خود فرآوری کرده و سپس با برند امریکایی با قیمتهای بالاتر به اروپا میفروشد. این یعنی نفتی که اروپا به دلیل تحریمهای امریکا نمیتواند از روسیه بخرد، با واسطه و قیمتی چند برابر، از امریکا وارد میکند.
نفت روسی از چرخه انرژی جهانی حذف نشده، فقط برچسبش عوض شده است.
گویی تحریم، بیشتر از آنکه مانع باشد، به شکل تازهای از تجارت پنهان تبدیل شده است. نتیجه؟ اروپا هزینه دو برابر برای همان انرژی میپردازد، روسیه درآمد نفتیاش را حفظ میکند، و امریکا سود خالص میبرد!
در واقع، واشنگتن توانسته با یک تیر چند نشان بزند:
1. راضی نگه داشتن روسیه با وجود تحریمها و جلوگیری از اقدامات تلافیجویانه مخربی که میتواند در صورت آسیب دیدن اقتصادش انجام دهد.
2. وابستهتر کردن اروپا به انرژی امریکایی
3. تثبیت نقش خود به عنوان رهبر بلامنازع بازار انرژی در دنیای پس از اوکراین.
بازی دو سر سود برای واشنگتن و مسکو
در ظاهر، امریکا روسیه را از یکی از بزرگترین بازارهایش محروم کرده است. اما در باطن، هر دو طرف سود خود را میبرند. روسیه، نفت خود را به کشورهای ثالث میفروشد و از مسیرهای غیرمستقیم همچنان درآمد دارد. امریکا نیز از همین روند بهره میبرد:
از یکسو، با افزایش قیمت جهانی نفت و گاز، شرکتهای انرژی امریکایی سودهای کلان به دست آوردهاند؛
از سوی دیگر، اروپا را بیش از پیش به انرژی امریکا وابسته کردهاند؛
و در نهایت، هزینههای سنگین این بازی را شهروندان اروپایی با قبضهای برق و گاز خود میپردازند.
ایالات متحده با تکیه بر موقعیت ژئوپولیتیکی و ذخایر عظیم نفت و گاز خودش که نفت روسیه را نیز به آن اضافه کرده، اکنون به صادر کنندهای بیرقیب برای اروپا تبدیل شده و از دل تحریم، بازاری تضمین شده برای خود ساخته است. بعضاً حتی نیاز به استخراج نفت خود و متحمل شدن هزینههای گزاف ندارد؛ بلکه با خرید نفت ارزان روسیه و فروش آن با قیمت بالاتر به اروپا به عنوان دلال و واسطه خوشتر است!
این همان “رئالپولیتیک انرژی” است؛ سیاستی که در آن، اخلاق و ارزشهای اعلامی، تنها پوششی برای حفظ منافع استراتژیک است.
اروپا، بازیگر فعال یا قربانی؟
اروپا از آغاز بحران اوکراین تلاش کرد خود را در کنار امریکا و در جبهه «ارزشهای دموکراتیک» نگه دارد. اما با گذشت زمان، هزینههای اقتصادی این همپیمانی آشکار شد. کاهش واردات انرژی از روسیه، تورم شدید، رکود صنعتی و افزایش نارضایتی اجتماعی، همه نشانههایی هستند از اینکه قاره سبز درگیر رقابت دو ابرقدرت شده، بدون آنکه دستاورد واقعی برای خود داشته باشد.
برخی اقتصاددانان اروپایی حتی از «وابستگی انرژی نوع دوم» سخن میگویند؛ وابستگیای که دیگر به روسیه نیست، بلکه به ایالات متحده است.
در این چارچوب، اروپا نه به عنوان بازیگر مستقل، بلکه به عنوان مشتری مطیع بازار امریکایی عمل میکند.
چنین وضعیتی، استقلال استراتژیک اروپا را به شدت زیر سؤال برده و باعث شده بسیاری از سیاستمداران اروپایی از لزوم بازنگری در روابط انرژی با واشنگتن سخن بگویند.
تحریم و تجارت پنهان
تحریمهای امریکا علیه روسیه، در ظاهر اقدامی اخلاقی و سیاسی است، اما در عمل به بازتوزیع منافع در بازار جهانی انرژی منجر شده است. روسیه هنوز میفروشد، امریکا هنوز میخرد و فقط اروپا میپردازد.
در دنیای سیاست و اقتصاد بینالملل، آنچه مهم است نه شعارها، بلکه مسیر واقعی دلار و نفت است. و در این مسیر، به نظر میرسد واشنگتن و مسکو هر دو استاد بازی هستند، و بروکسل فقط تماشاگر بازی.
«تحریم» در عصر کنونی دیگر ابزار تنبیه نیست، بلکه ابزار تنظیم قدرت است.
در پایان میتوان گفت که تحریم روسیه، برخلاف تبلیغات اولیه، نه ابزار مهار مسکو، بلکه بخشی از معماری جدید ساختمان قدرت امریکاست؛ معماریای که در آن انرژی، نه صرفاً کالایی اقتصادی، بلکه سلاحی ژئوپولیتیکی برای بازتعریف روابط و مناسبات قدرت در قرن 21 است.
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0