همشهری آنلاین، فاطمه عباسی: منشا بیشتر این آتشسوزیهای جنگلها گردشگران بیتوجهی هستند که با آگاهی از خطرات موجود باز هم آتش به پا میکنند و به جان درختان بیگناه میاندازند. این اتفاقی است که هر ساله در جنگلهای زاگرس و هیرکانی و ارسباران رخ میدهد و بخش زیادی از این جنگلها را از بین میبرد. گاهی بهخاطر کوهستانی بودن منطقه یا کمبود تجهیزات و امکانات، روزهای زیادی طول میکشد تا این آتش خاموش شود، آتشی که درختان زیادی را تبدیل به خاکستر میکند.
وقتی دود فرو مینشیند و سیاهی بر جای میماند، تازه میفهمیم که زخم بر پیکر کدام بخش از جان ایران نشسته است. داستان جنگلهای ما، فقط داستان شمال نیست. اگر نقشه ایران را از بالا ببینیم، این فلات تشنه صاحب پنج قلب سبز و متمایز است که هر کدام شخصیت، اقلیم و قصهای جداگانه دارند. یکی بازمانده عصر یخبندان است و دیگری جنگجوی کویر؛ یکی ریشه در آب شور دارد و دیگری بلوطهایش را سخاوتمندانه به غرب کشور بخشیده. در این گزارش، میخواهیم از میان دود و خاکستر عبور کنیم و سیمای شفاف این پنج پهنه جنگلی را بشناسیم؛ میراثی که حفظ آن، نه یک انتخاب، بلکه شرط بقای ماست.
هیرکانی؛ موزهای که نفس میکشد

جنگلهای هیرکانی که چون نواری سبز از آستارا تا گلیداغ در شمال ایران کشیده شدهاند، نه صرفاً درخت، بلکه «فسیلهای زنده» جهاناند. قدمتی ۴۰ میلیون ساله دارند و زمانی که یخبندان سراسر اروپا را نابود کرد، دریای خزر مانند یک دایه مهربان، دمای این منطقه را معتدل نگه داشت تا گونههایی مثل راش، انجیلی و شمشاد حفظ شوند. ثبت جهانی این جنگلها در یونسکو، مهر تاییدی بر بیهمتایی آن است. اینجا متراکمترین بخش تنفسی ایران است که خاکش طلاست و هر هکتارش هزاران مترمکعب آب را در خود ذخیره میکند. آتش در اینجا، یعنی سوزاندن صفحات تاریخ زمین.
زاگرس؛ سد زنده غرب

زاگرس فقط کوه نیست؛ بزرگترین کارخانه آبسازی ایران است. این پهنه وسیع که از آذربایجان غربی تا فارس کشیده شده، قلمرو فرمانروایی «بلوط ایرانی» است. جنگلهای زاگرس مانند یک فیلتر عظیم عمل میکنند؛ آنها هم منبع تامین ۴۰ درصد آب شیرین کشورند و هم سینهای سپر شده در برابر ریزگردهای عربی. اگر زاگرس نبود، فلات مرکزی ایران سالها پیش غیرقابل سکونت میشد. ساختار این جنگلها تُنُکتر از شمال است و همین موضوع، آنها را در برابر آتشسوزی آسیبپذیرتر کرده است.
ارسباران؛ بهشت گمشده قرهداغ

در شمال غربیترین نقطه ایران، جایی که ارس خروشان جاریست، جنگلهایی وجود دارند که انگار مینیاتوری از کل طبیعت ایراناند. ارسباران یا قرهداغ، شاهکاری از تنوع زیستی است؛ جایی که مرز بین جنگلهای مرطوب خزری و مناطق نیمهخشک قفقازی محو میشود. یونسکو اینجا را «ذخیرهگاه زیستکره» نامیده است، چرا که خانه گونههای نادری چون سیاهخروس و مارال است. پوشش گیاهی اینجا ترکیبی عجیب و زیباست؛ از زغالاخته و گیلاس وحشی تا سرخدار و بلوط. ارسباران به دلیل شیبهای تند و درههای عمیق، در هنگام آتشسوزیها بسیار سختگذر است و همین موضوع، اطفای حریق در این منطقه را به عملیاتی نفسگیر تبدیل میکند.
ایرانی – تورانی؛ جنگجویان کویر

این پهنه، مظلومترین و در عین حال مقاومترین جنگلهای ایران است. وقتی از جنگل حرف میزنیم، ذهنمان سمت باران میرود، اما در فلات مرکزی ایران، درختانی مثل «بنه» (پسته وحشی) و «بادام کوهی» یاد گرفتهاند که با حداقل آب زنده بمانند. ناحیه رویشی ایرانی-تورانی وسیعترین ناحیه اکولوژیک کشور است که استانهای خراسان، سمنان، یزد و کرمان را در بر میگیرد. این درختان پراکنده، آخرین سنگر ما در برابر پیشروی بیابان هستند. اگر این پوشش گیاهی از بین برود، خاک مهار گسیخته شده و طوفانهای شن شهرها را میبلعند. حفاظت از این گونههای بردبار، استراتژیکترین اقدام برای امنیت زیستی مرکز ایران است.
خلیجفارس؛ جنگلهای گرمسیری

در نوار ساحلی جنوب، جایی که گرما و رطوبت بیداد میکند، حیات به شکل حیرتانگیزی جریان دارد. این ناحیه که از خوزستان تا سیستانوبلوچستان کشیده شده، قلمرو درختان صبور و سختیپسندی مثل «کَهور»، «کُنار» و گونههای «آکاسیا» است. این جنگلهای گرمسیری که شباهت زیادی به ساواناهای آفریقا دارند، با شرایط سخت کمآبی و دمای بالا سازگار شدهاند. اهمیت حیاتی این پهنه، در تثبیت شنهای روان و جلوگیری از فرسایش بادی است؛ درختانی که اگرچه متراکم نیستند، اما ریشههایشان مثل لنگر، خاکهای سست و ماسهای ساحل را نگهداشته و پناهگاهی امن و خنک برای حیات وحش خاص جنوب فراهم کردهاند.
جنگلهای حرا؛ معجزه سبز بر روی آب

متفاوتترین و شاید شگفتانگیزترین رویشگاه ایران، جنگلهای «مانگرو» یا «حرا» هستند که قوانین معمول طبیعت را به چالش کشیدهاند. اگرچه جنگلها از نظر طبقهبندی علمی، زیرمجموعه و بخشی از همان پهنه رویشی «خلیجفارس و عمانی» محسوب میشوند، اما سازوکار و دنیایشان کاملاً متفاوت است. این درختان برخلاف همتایان خود، نه در خاک سفت، بلکه در آب شور خلیجفارس و دریای عمان ریشه دواندهاند. حراها کارخانه آبشیرینکن طبیعی دارند و نمک آب را دفع میکنند. جادوی این جنگلها در جزیره قشم و سواحل جنوبی، وابستگیشان به حرکت ماه است؛ در زمان مد تا نیمه در آب فرو میروند و پنهان میشوند و هنگام جزر، صحنهای بدیع از جنگلی شناور را خلق میکنند. اینجا حکم یک پرورشگاه امن و حیاتی را برای تخمریزی ماهیان، میگوها و استراحت پرندگان مهاجر دارد و ریشههای درهمتنیده آن، حافظ سواحل در برابر امواج خروشان است.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0