کد خبر : 322047
تاریخ انتشار : سه شنبه ۴ شهریور ۱۴۰۴ - ۲۲:۱۷

فردوسی نماد متانت کلام

فردوسی نماد متانت کلام

باشگاه خبرنگاران جوان– حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی، بی‌شک بزرگ‌ترین حماسه‌سرای ایران‌زمین است که نام و آثارش بر تارک ادبیات فارسی جاودانه گشته است. وی در سال ۳۱۹ هجری شمسی در طوس متولد شد و زندگی خود را وقف احیای زبان فارسی و ثبت تاریخ و فرهنگ کهن ایران نمود. شهرت جهانی فردوسی مرهون شاهکار بی‌بدیل

باشگاه خبرنگاران جوان– حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی، بی‌شک بزرگ‌ترین حماسه‌سرای ایران‌زمین است که نام و آثارش بر تارک ادبیات فارسی جاودانه گشته است. وی در سال ۳۱۹ هجری شمسی در طوس متولد شد و زندگی خود را وقف احیای زبان فارسی و ثبت تاریخ و فرهنگ کهن ایران نمود. شهرت جهانی فردوسی مرهون شاهکار بی‌بدیل او، «شاهنامه»، است. فردوسی سرودن این اثر عظیم را از دوران جوانی آغاز کرد و تا پایان عمر پربارش، با دقت و وسواس فراوان به بازبینی، ویرایش و غنای آن همت گمارد. شاهنامه نه تنها یک منظومه حماسی، بلکه والاترین و کامل‌ترین اثری است که جهان‌بینی عمیق و اصیل ایرانیان را در طول تاریخ به تصویر می‌کشد. در این جهان‌بینی، خداوند یگانه و یکتاست؛ و تاریخ گواه است که ایرانیان تنها قوم متمدن جهان باستان بودند که هرگز شرک و چندخدایی در میان آنان رواج نیافت.

این اثر جاویدان فردوسی، که در شمار برجسته‌ترین آثار حماسی جهان جای دارد، در حدود پنجاه هزار بیت را شامل می‌شود و تاکنون به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شده است. شاهنامه فردوسی به دلیل نفوذ عمیق خود در میان طبقات مختلف جامعه ایرانی، در تمامی ادوار تاریخی پس از قرن پنجم هجری مورد توجه ویژه بوده است؛ به گونه‌ای که تمامی شاعران حماسه‌سرای ایرانی تا اعصار متأخر، از آن تأثیر پذیرفته و از شیوه آن پیروی کرده‌اند.

فردوسی در بیان افکار و انتقال معانی، در رعایت سادگی زبان، صراحت و وضوح سخن، و در انسجام، استحکام و متانت کلام، در اوج قدرت قرار دارد. کلام او همواره در میان استادان سخن، نمونه اعلای فصاحت و بلاغت شمرده شده و به منزله سخن «سهل و ممتنع» تلقی گردیده است؛ یعنی در عین سادگی ظاهری، از عمق و غنای معنایی بی‌مانندی برخوردار است.

به نام خداوند جان و خرد

کزین اندیشه برتر نگذرد

خداوند نام و خداوند جای

خداوند روزی ده رهنمای

خداوند کیوان و گردان سپهر

فروزنده ماه و ناهید و مهر

یکی از هزاران مفهوم ارزشمند معنوی که در این اقیانوس ادبی به زیبایی و شیوایی موج می‌زند، نیایش پروردگار یگانه است. بازتاب گسترده این کردار معنوی در شاهنامه، نشان از آن دارد که نیایش، هم‌چون خداجویی، از نخستین روزگاران شکل‌گیری تمدن بشری، کرداری پسندیده و همراه با باور و اعتقاد راسخ در فرهنگ مردم ایران‌زمین بوده است.

همه دست یکسر به یزدان زنیم

منی از تن خویشتن بفکنیم

مگر دست گیرد جهاندار ما

وگرنه بد است اختر و کار ما

برآمد ترا این چنین کار چند

به نیروی یزدان و بخت بلند همه

نکته حائز اهمیت آن است که حکیم فردوسی، در عین خلق حماسه‌های ملی به زبان منظوم، به اعتقادات توحیدی ایرانیان نیز توجهی خاص مبذول داشته و امر نیایش با معبود یکتا را در جای جای این اثر سترگ به نمایش گذاشته است.

ترا ایزد این زور پیلان که داد

دل و هوش و فرهنگ فرخ‌نژاد

بدان داد تا دست فریاد خواه

بگیری برآری ز تاریک چاه

برخلاف بیشتر حماسه‌های بزرگ دنیا، شاهنامه تنها حماسه‌ای است که خداوند در آن چهره‌ای حقیقی و ملموس دارد؛ به این معنا که همواره یار و یاور انسان‌ها، شهریاران و پهلوانان نیکوسرشت است. این در حالی است که در دیگر آثار حماسی جهان، به ویژه «ایلیاد» و «ادیسه»، خدایان به زمین می‌آیند و حتی مرتکب شرارت می‌شوند. شاهنامه برداشت انسان موحد از خدا را ارائه کرده است و از این جهت می‌توان اذعان داشت که نخستین دعوت فردوسی از انسان‌ها، دعوت به یکتاپرستی است؛ به گونه‌ای که هر انسان باورمند یکتاپرستی، با هر زبان و دینی، آن را با تمام وجود لمس کرده و می‌تواند بیان کند.

بغلتید و بنهاد بر خاک، سر

همی آفرین خواند بر دادگر

گرفتش ببر باز، فرزند را

دلیر و جوان و خردمند را

خدا در شاهنامه، یگانه و زیربنای همه هستی قرار می‌گیرد. از این جهت، هیچ حماسه‌ای را نمی‌توان یافت که به اندازه شاهنامه در آن، نیایش با خداوند یکتا، اصل و اساس باشد. آغاز «ایلیاد» و «ادیسه»، که آن را هم‌سنگ شاهنامه به شمار می‌آورند، این چنین است: «ای الهه بخوان سرود خشم آشیل را.» این در حالی است که سرنوشت پهلوانان و قهرمانان شاهنامه، بستگی به ارتباط و پیوندی دارد که آنها با خداوند برقرار کرده‌اند. در واقع، هر میزان که شهریار یگانه‌پرست‌تر باشد و در جهت آزادگی و مردم‌داری بکوشد، کامیابی او فزونی می‌یابد.

تو مر دیو را مردم بد شناس

کسی کو ندارد ز یزدان سپاس

هرانکو گذشت از ره مردمی

ز دیوان شمر مشمر از آدمی

در شاهنامه با دو شخصیت عمده و کانونی مواجهیم نخست «رستم» که آرمانی‌ترین پهلوان و الگوی شاهنامه در همه زمینه‌ها است. نکته جالب توجه این است که رستم الگوی بارز یگانه‌پرستی بوده و در همه احوال و گفتار او جز خداپرستی را نمی‌توان یافت. نفر دوم، «کیخسرو»، آرمانی‌ترین پادشاه شاهنامه است و راز و نیاز او با معبود، سرآمد است. مسئله دیگر آن است که رستم قدرت خود را از جانب خدا می‌داند و در نتیجه، در دستگیری از محرومان و ستم‌دیدگان تلاش می‌کند؛ چنانچه در ابیات شاهنامه از زبان رستم آمده است: به یزدان که هرگز مبادا نژند / روان و تن و دین و آئین و پند.

منبع: مهر

منبع خبر


مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn

پنجره اخبار