آرش کمانگیر قهرمانانه به وطن بازگشت! اما چه دیر! ملت دیگر چیزی یادش نیست!

شایانیوز– روز ۵ شهریور ۱۴۰۴، در یکی از میدانهای اصلی شهر کرمان، مجسمهای 15 متری از آرش کمانگیر، پهلوان اسطورهای ایران باستان، نصب شد. این اقدام از همان ساعات نخست توجه رسانهها و افکار عمومی را جلب کرد، چرا که نام آرش برای ایرانیان نماد فداکاری و ازخودگذشتگی برای حفظ خاک است. آرش که بود؟ روایت مشهور چنین است:
شایانیوز– روز ۵ شهریور ۱۴۰۴، در یکی از میدانهای اصلی شهر کرمان، مجسمهای 15 متری از آرش کمانگیر، پهلوان اسطورهای ایران باستان، نصب شد. این اقدام از همان ساعات نخست توجه رسانهها و افکار عمومی را جلب کرد، چرا که نام آرش برای ایرانیان نماد فداکاری و ازخودگذشتگی برای حفظ خاک است.
آرش که بود؟
روایت مشهور چنین است: با وقوع جنگهای خونین میان ایران و توران، پس از آنکه دو سرزمین در ویرانی فرو رفتند و مرزها بلاتکلیف ماندند، توافق شد که یک پهلوان تیرانداز، تیری بیندازد و هر جا که تیر فرود آمد، همانجا مرز ایران باشد.
آرش داوطلب این مأموریت شد. اما این یک تیراندازی عادی نبود. او باید همه توان، جان و هستی خویش را در تیر میگذاشت تا بتواند با تمام قدرت، آن را تا دورترین نقطه پرتاب کند. وی بر فراز کوه البرز ایستاد، کمان را کشید و تیری رها کرد که در افقهای دور، در کناره رود جیحون (یا به روایتی ماوراءالنهر)، به زمین نشست. درست همان لحظه که تیر فرود آمد، آرش نیز جان داد. او زندگیاش را در تیر گذاشت و آن را فدای وطن کرد تا مرزهای ایران تثبیت شود.
نام او یادآور آن است که هویت و مرزهای این خاک، با فداکاری و خون پهلوانان حفظ شده است.
امروز نصب مجسمه آرش کمانگیر در کرمان، فقط یک رویداد فرهنگی نیست؛ بلکه حامل بار سنگین تاریخی و هویتی است؛ و البته بازتابی از تناقضهای سیاست رسمی که سالها این نمادها را نادیده گرفته و اکنون در بحران، به آنها پناه برده است.
حواشی و واکنشها
واکنشها به این اقدام، در سطح داخلی و خارجی متفاوت و چند لایه بود. در داخل کشور، بسیاری از شهروندان و گروههای فرهنگی به ویژه جوانان، این اقدام را نشانهای مثبت تلقی کردند و آن را به منزله بازگشت به هویت تاریخی و ملی دانستند که سالها به حاشیه رانده شده بود. در شبکههای اجتماعی، تصاویر و ویدئوهای این مجسمه با استقبال گستردهای روبهرو شد و کاربران از آن به عنوان «یادآوری شجاعت و غرور ایرانی» یاد کردند. در مقابل، برخی جریانات مذهبی و سنتی که همواره نسبت به برجستهسازی نمادهای ملی با احتیاط یا حتی خصومت برخورد کردهاند، سکوت اختیار کرده یا به شکل ضمنی تلاش نمودند اهمیت آن را کمرنگ جلوه دهند. سکوت این گروهها به ویژه در برابر پیشینه طولانی انتقاد و حتی توهینهای برخی از روحانیون به اسطورهها و چهرههای ملی، خود حامل معنایی روشن است که نمیتوان از آن چشم پوشید.
در سطح خارجی، رسانههای بینالمللی و تحلیلگران حوزه خاورمیانه، این اقدام را نه یک حرکت فرهنگی صرف، بلکه نشانهای سیاسی دانستند. به باور برخی از آنها، بازگشت به نمادهایی ملی و میهنی در شرایط کنونی، تلاشی آشکار برای پر کردن شکاف میان مردم و حاکمیت است. تحلیلگران تأکید کردند که نصب این مجسمه درست در زمانی انجام شد که ایران با بحرانهای عمیق اقتصادی و نارضایتیهای اجتماعی گسترده دست و پنجه نرم میکند و در چنین شرایطی، نمادهای ملی میتوانند به عنوان ابزاری برای بازآفرینی وحدت ملی و بازسازی سرمایه اجتماعی عمل کنند. اما همزمان پرسشهای جدی مطرح شد: آیا این بازگشت صادقانه است یا صرفاً ابزاری مقطعی و نمادین برای کاهش فشارهای سیاسی و اجتماعی است؟
چرا اکنون و چرا پس از سالها بیاعتنایی؟
نکته اصلی ماجرا در همین «زمانبندی» نهفته است. برای دههها، نمادهای ملی و اسطورهای در سایه بیتوجهی نهادهای حکومتی قرار داشتند و حتی گاه از سوی برخی روحانیون تندرو و جریانهای رسمی، مورد تحقیر واقع شدند. بارها در سخنرانیهای علنی شنیده شد که شخصیتهایی چون کوروش بزرگ یا اسطورههایی همچون آرش کمانگیر «بیاهمیت» یا حتی «افسانههای بیپایه» معرفی شدند، در حالی که در حافظه جمعی ایرانیان، این نامها حامل معنای عمیق هویت ملی و تاریخی و بخشی جدایی ناپذیر از غرور ملی بودند. حتی حکیم ابوالقاسم فردوسی بارها در این میان مورد بیمهری قرار گرفت. همین چند سال پیش بود که بانویی جوان دیوارهای منطقهای از شهر مشهد را نقاشی کرده و به روایات شاهنامه مزین کرد؛ اما به فاصله کوتاهی، به دستور یکی از همین روحانیون تندرو مشهد، تمامی این دیوارها پاک شدند!
نتیجه این روند طولانی، ایجاد شکاف میان هویت ملی و هویت رسمی بود؛ شکافی که با گذشت زمان عمیقتر شد و در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی به صورت نارضایتیهای آشکار خود را نشان داد.
اکنون که کشور با مجموعهای از بحرانها، از فشارهای اقتصادی و ناترازی انرژی و تحریمها گرفته تا نارضایتیهای اجتماعی و کاهش شدید اعتماد عمومی، دست به گریبان است، ناگهان توجه به نمادهای ملی از نو زنده شده است! این تغییر رویکرد را نمیتوان صرفاً نشانه تحول فکری یا فرهنگی دانست؛ بیشتر به نظر میرسد نوعی «ابزار سیاسی» برای بازسازی مشروعیت و جلب افکار عمومی باشد. آرش کمانگیر در این چارچوب نه به عنوان یک اسطوره مستقل و ارزشمند، بلکه به عنوان ابزاری برای پر کردن خلأ اعتماد و مشروعیت و جلب نظر میهن دوستان و ایجاد همبستگی مردمی و اتحاد ملی مورد استفاده قرار گرفته است. این همان جایی است که نقد اصلی وارد میشود: چرا در سالهایی که جامعه نیازمند پیوند با هویت ملی و تقویت سرمایه اجتماعی بود، این نمادها طرد شدند؟ و چرا تنها در شرایط بحرانی به یاد آنها افتادهاند؟
بازگشت مثبت اما دیرهنگام
نصب مجسمه آرش کمانگیر در کرمان، در ذات خود اقدامی ارزشمند و امیدبخش است، زیرا با یادآوری و ارج نهادن به ریشههای فرهنگی و تاریخی ایرانزمین میتواند الهامبخش نسلهای جدید باشد. اما ارزش این اقدام تنها زمانی واقعی و ماندگار خواهد بود که فراتر از یک حرکت نمادین و تبلیغاتی باشد. بازگشت به نمادهای ملی باید صادقانه، مداوم و بخشی جداییناپذیر از سیاستهای فرهنگی کشور شود، نه آنکه صرفاً در شرایط بحرانی و برای کاهش فشارهای اجتماعی به کار گرفته شود.
اگر امروز مردم به استقبال چنین نمادی میروند، دلیل آن عطش دیرینه به هویتی است که سالها سرکوب یا نادیده گرفته شده است. این استقبال نه از سیاستهای روزمره، بلکه از پیوند عاطفی و تاریخی ایرانیان با اسطورهها و نمادهای ملی ناشی میشود. بنابراین، هرگونه بهرهبرداری ابزاری از این نمادها، اگر با سیاستهای واقعی در جهت احترام به تاریخ، فرهنگ و هویت ایرانی همراه نشود، نه تنها کارکردی نخواهد داشت، بلکه ممکن است شکاف میان مردم و حاکمیت را عمیقتر کند. به زبان دیگر، بازگرداندن آرش کمانگیر به آغوش ملت، باید آغاز یک بازنگری واقعی باشد، نه یک نمایش نمادین گذرا. زنده باد ایران!
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جالبتر در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0