همشهریآنلاین- محمد نصیری| به آمار گلهای زده شده در وقتهای اضافی بازیهایی که فقط شنبه این هفته در لیگ برتر برگزار شد، نگاه کنید؛ فقط در همین یک روز، ۸گل بعد از دقیقه۹۰ رد و بدل شد. تازه؛ گل دقیقه ۸۷کیهزا به کریستالپالاس هم بود. گلهای دقیقه ۹۰ هالند مقابل برنلی، ۹۰+۲ دیکویپر مقابل چلسی، ۹۰+۳ کروپی جونیور مقابل لیدز، ۹۰+۳ هالند مقابل برنلی، ۴+۹۰ پالینیا مقابل ولورهمپتون، ۵+۹۰ ینسن مقابل منچستریونایتد، ۹۰+۷ انکتیا مقابل لیورپول و ۹۰+۱۰ ولبک مقابل چلسی. یکشنبه هم ۲بازی داشتیم که بازی نیوکاسل- آرسنال یک گل دیرهنگام داشت و گابریل دقیقه۹۶گل برتری آرسنال را زد. میکل مرینو دقیقه۸۴گل مساوی را زده بود و هر ۳گل از ضربه کرنر بهدست آمد.
لیورپول در این فصل تقریبا همه بازیهایش را با گلهای لحظه آخری برده بود ولی مقابل کریستالپالاس برعکس شد. شاید در وهله اول بهنظر برسد که گلهای دقایق پایانی نشانه تسلیم نشدن و تلاش بیپایان بازیکنان و تیمهاست. ولی این داستان روی دیگری هم دارد، اینکه تیمها، مخصوصا لیگ برتریها با این همه ریختوپاش، برای رسیدن به گل در دقایق پایانی بکشزیرش بازی میکنند.
در شمارههای قبلی تحلیلهای آماری مفصلی درباره افزایش قابلتوجه تعداد گلهای رد و بدل شده در لیگ برتر از روی پرتابهای اوت منتشر کردیم. درباره تغییر سبک گواردیولا در این فصل از فوتبال مالکانه به سبک واکنشی و ضدحمله هم مطالبی نوشتیم. از فصل قبل به اینطرف، برخی تیمها و در راس آنها آرسنال میکل آرتتا به ضربههای ایستگاهی و کرنر به چشم مسیر اصلی برای رسیدن به گل نگاه کردند. نکته عجیب دیگر، به ثمر رسیدن گلهای زیاد با ضربه سر است. چند سالی تیکیتاکا مد شده بود و هر باشگاهی یک مربی میخرید و از او میخواست مثل گواردیولا بازی کند. الان خود پپ گواردیولا خسته شده و سبکش را شبیه تیمهای کوچک و واکنشی کرده است. در بازیهای مهم همین هفته، گلهای زیادی دیدیم که با سر زده شد. هر دوگل بارسلونا در پیروزی ۲بر یک مقابل سوسیداد (کنده و لواندوفسکی) با سر بود. هر ۳ گل بازی نیوکاسل- آرسنال از روی ضربه سر زده شد. در دربی مادرید دیدید که بازیکنان اتلتیکو از هر جا توپ را میگرفتند، روی دروازه رئال میکشیدند و با همین روش ۵گل به این تیم زدند. اگر امروز بازیکنانی مثل علی دایی و کریم باوی بازی میکردند، نفری ۱۰۰میلیون یورو در لیگ برتر ارزش داشتند!
فکرش را بکنید؛ این همه بازیکن بخری، بازیکن گمنامی را که تنها یک نیمفصل در بوندسلیگا درخشیده، با مبلغ ۹۰میلیون یورو جذب کنی، برای خرید ایساک که در بهترین حالت ۱۲میلیون یورو قیمت دارد، ۱۵۰میلیون پول بدهی و با افزونهها و دستمزد هفتگی خود بازیکن و درصد مدیر برنامههایش ۲۶میلیون یورو برای او هزینه کنی و… باز هم وضعیت همینی باشد که میبینید؛ تیمها برگشتهاند به فوتبال انگلیسی در دهه۱۹۸۰.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0