کد خبر : 393354
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۴ - ۹:۲۷

قتل عجیب یک افغان توسط هم ولایتی اش/ متهم در نقطه صفر مرزی دستگیر شد

قتل عجیب یک افغان توسط هم ولایتی اش/ متهم در نقطه صفر مرزی دستگیر شد

بازدید:۸۳ صد آنلاین | کارگر افغانستانی که متهم است به خاطر گم شدن یک جارو هم ولایتی‌اش را به قتل رسانده در حالی به ایستگاه محاکمه رسید که مأموران وی را در نقطه صفر مرزی ردیابی و دستگیر کردند. به گزارش صد آنلاین ،30 مرداد سال 1402 گزارش نزاع جمعی در یکی از خیابان‌های اطراف

قتل عجیب یک افغان توسط هم ولایتی اش  متهم در نقطه صفر مرزی دستگیر شد

بازدید:۸۳

صد آنلاین | کارگر افغانستانی که متهم است به خاطر گم شدن یک جارو هم ولایتی‌اش را به قتل رسانده در حالی به ایستگاه محاکمه رسید که مأموران وی را در نقطه صفر مرزی ردیابی و دستگیر کردند.

به گزارش صد آنلاین ،30 مرداد سال 1402 گزارش نزاع جمعی در یکی از خیابان‌های اطراف مولوی تهران به پلیس گزارش شد. پس از حضور مأموران در محل و بررسی‌های اولیه مشخص شد که در این درگیری گروهی، پسر 23 ساله‌ای به نام مسعود با ضربات چاقو به قتل رسیده است.

 

پس از تحقیقات میدانی و بررسی دوربین‌های مداربسته مأموران دریافتند که در این درگیری 8 نفر که همه آنها افغانستانی بودند حضور داشتند.

در ادامه مأموران برای ردیابی آنها وارد عمل شدند اما مشخص شد 6 نفر از آنها به صورت غیرمجاز از کشور گریخته‌اند و 2 نفر از آنها به نام‌های بشیر و حکمت از عاملان اصلی جنایت، تهران را ترک کرده و قصد خروج از کشور را دارند. بدین ترتیب مشخصات آنها به مأموران مرزی اعلام شد و درنهایت دو متهم فراری در نقطه صفر مرزی و قبل از خروج از ایران دستگیر شدند.

با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه 13 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه مشخص شد که اولیای دم مقتول به خاطر اینکه در افغانستان هستند حضور ندارند. اما درخواست‌شان قصاص متهم است.

پس از آن حکمت به جایگاه رفت و گفت: «من نقشی در درگیری نداشتم روز حادثه من در آنجا بودم اما وارد نزاع نشدم.»

بعد از آن بشیر به جایگاه رفت و با رد اتهامش گفت: «همه ما از افغانستان باهم آشنا و دوست بودیم و 12 نفری در یک اتاق زندگی می‌کردیم. همه ما هم به‌عنوان رفتگر در شهرداری مشغول کار بودیم. روز حادثه مسعود به یک‌باره به سراغم آمد و مدعی شد جاروی او را برداشتم با زور می‌خواست جارویم را بگیرد. من هم مقاومت کردم و گفتم این جاروی خودم است چون نشانه دارد من نمی‌توانم با جاروی دیگری کار کنم و دست به جاروی تو نزدم. بعد کار به درگیری فیزیکی کشید و دوستانم که حدود 7 نفر بودند هم وارد درگیری شدند و همه با چاقو همدیگر را می‌زدیم. اما من ضربه کشنده را نزدم.»

قاضی سؤال کرد: «شما در مراحل بازجویی به زدن چاقو اعتراف کردی حالا انکار می‌کنی؟»

متهم گفت: «نمی گویم نزدم یک ضربه زدم اما به دستش زدم و آن ضربه هم کشنده نبود.» قاضی گفت: «اگر شما ضربه کشنده را نزدی پس چه کسی دوست‌تان را به قتل رسانده؟»

متهم گفت: «دو نفر از دوستان‌مان که حالا به افغانستان فرار کرده‌اند با مقتول اختلاف قدیمی داشتند. آنها سر عشق به یک دختر در افغانستان چند سالی با هم حرف نمی‌زدند و من فکر می‌کنم آن دو نفر وقتی دیدند مسعود وارد درگیری شده به خاطر همان کینه قدیمی او را به قتل رسانده و بعد هم از ایران رفته‌اند.»

قاضی گفت: «شما هم که قصد خروج از کشور را داشتید.»

متهم جواب داد: «بله من هم می‌خواستم از مرز رد شوم به کشورم برگردم تا با کمک ریش سفیدان ولایت‌مان و میانجی‌گری آنها بتوانم رضایت اولیای دم را بگیرم که أموران امیرانی دستگیرمان کردند.»

با پایان دفاعیات متهمان قضات برای صدور رأی وارد شور شدند./رکنا

بازدید: 4

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

کد امنیتی *

advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn

پنجره اخبار