در تمام طول هفته گذشته بیشترین حجم حرف و حدیثها در فوتبال ایران به خداداد عزیزی اختصاص داشت. حماسهساز ملبورن که در تمام سالهای بعد از هشتم آذر ۱۳۷۶ به جای متن، با حواشی سرتیتر خبرها بوده و حالا در ۵۴ سالگی و در حالی که شقیقههایش سفید شده، کماکان دست از سنت دیرینه برنمیدارد!
خداداد جمعه هفته قبل در پخش زنده قرعهکشی جام جهانی ۲۰۲۶ حرفهای روی آنتن زنده زد که هیچ خانواده ایرانی حاضر نیستند در حریم خصوصی خود چنین ادبیاتی را به زبان آورده یا بشنوند. پس از آن در پایان دیدار هفته سیزدهم ذوب آهن و تراکتور، بعد از اطمینان از روشن بودن دوربینها دوباره همان ادبیات را تکرار و از همه طلبکار شد که شماها ریاکار هستید و من انسان صریحاللهجهای هستم! پیش از آن و لب خط هم رفتاری کرد که از چشم دوربین ها دور نماند.
این ماجرا دو زاویه نگاه دارد؛ زاویه اول نگاه به این قضیه، آسیبی است که رفتارهای خداداد عزیزی به شخصیت و وجهه خود او -به عنوان یکی از بزرگان فوتبال ایران و در نتیجه به کلیت فوتبال- میزند. خداداد چه بخواهد چه نخواهد، روی نسلهای جوانتر تاثیرگذار است و اساسا به دلیل همین دیدهشدن او را به همه جا دعوت میکنند و به او تریبون میدهند.
عزیزی در زمانی که بازی میکرد یا زمانی که سرمربی شد، بارها به خاطر همین ادبیات اشتباه آسیب دید و به حق واقعی خود -متناسب با استعدادش- نرسید. حالا که به عنوان مدیر تیم تراکتور فعالیت میکند، این رفتار بعد از خودش گریبانگیر تیم محبوب تبریزی میشود. کاش روزی بازیکنان بزرگ و ملیپوش و ستارههای تراکتور تعارف را کنار گذاشته و دهان باز کنند تا ببینید که چطور دل آنها از دست خداداد عزیزی خون است! او که قرار بود یار باشد ولی حالا تبدیل به بار شده و با هر رفتار و حرکت و مصاحبه، استرس فراوانی را به نیمکت و از آنجا به درون زمین به بازیکنان پمپاژ میکند.
مخاطبان خداداد به خاطر توهینهای او نسبت به تراکتور و بازیکنانش هم بدبین میشوند. همه این را میدانند اما هیچکس جرات برکناری او را ندارد، چرا که یکی دیگر از ویژگیهای ثابتشده خداداد این است که وقتی از یک مجموعه برود، آنجا را با خاک یکسان میکند؛ به آخرین جدایی او از تیم ملی و حرفهایی که در مورد قلعه نویی زد نگاه کنید!
حالا به داستان عصر سهشنبه در فولادشهر نگاه کنید؛ بعد از توهین کلامی روی آنتن زنده، خداداد لب خط در فولادشهر به زبان بدن رو آورد و حرکتی کرد که در تمام دنیا و همه فرهنگها یک معنا دارد! او بعد از بازی مقابل دوربینها با تکرار آن ادبیات و ریاکارخواندن دیگران، خودش را یک قدیس که همیشه و در هر شرایطی کار درست را انجام میدهد معرفی کرد. حتما این ادبیات که مشکلی برای استفاده از آن در پخش زنده ندیده، برای او عادی است اما با نگاه به منحنی صعودی رفتارهای او سوال پیش میآید که مرحله بعدی چیست!
در حقیقت زاویه دوم ماجرای خداداد به پیشبینی آینده این روند برمیگردد؛ او که نشان داده اهل درجا زدن و عقبنشینی نیست و پیشروی، حتی در کار منفی را هم یک افتخار میداند. سوال اینجاست که خداداد از اهانت کلامی به زبان بدن و اهانت رفتاری رسید، مرحله بعدی آن چیست؛ او تا کجا قرار است جلو برود؟
بیشتر بخوانید: ببخشید جناب حماسه ساز که کل دنیا برابر شما ایستاده اند…/ فرق خداداد عزیزی با سیامک انصاری؛ کاش خداداد و تلویزیون مصونیت نداشتند/ یک عمر، صورت حساب یک گل؛ ما ترجیح می دهیم ریاکار باشیم تا بی ادب!

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0